22/تير/1404 | 21:25
۱۵:۲۹
۱۴۰۴/۰۴/۲۲
از تهدید ایران تا تردیدهایی که در اروپا بیشتر و بیشتر می‌شود

ترامپ و تئوری آدم دیوانه!

ترامپ و تئوری آدم دیوانه!
ترامپ یاد گرفته است که پیش‌بینی‌ناپذیری‌اش را به خدمت سیاست بگیرد و آن را به سرمایه‌ای راهبردی و سیاسی تبدیل کند. او این ویژگی را تا سطح یک دکترین ارتقا داده است؛ و حالا همین ویژگی شخصیتی که با خود به کاخ سفید آورد، موتور محرکه سیاست خارجی و امنیتی او شده است.
کد خبر: ۴۹۱۲۶

ماه گذشته وقتی از ترامپ پرسیدند آیا قصد دارد در حمله به ایران به اسرائیل بپیوندد یا نه، گفت: «شاید. شاید هم نه. هیچ‌کس نمی‌داند قرار است چه کار کنم.» او به جهان چنین القا کرد که با توقفی دو هفته‌ای برای ازسرگیری مذاکرات با ایران موافقت کرده است، اما سپس بی‌اعتنا به آن توافق، ایران را بمباران کرد.

به گزارش زی سان به نقل از بی بی سی الگویی در حال شکل‌گیری است: قابل پیش‌بینی‌ترین ویژگی ترامپ، پیش‌بینی‌ناپذیری اوست. او مرتب نظرش را تغییر می‌دهد، حرف خودش را نقض می‌کند و رفتار ثابتی ندارد.

پیتر تروبوویتس، استاد روابط بین‌الملل در مدرسه اقتصاد لندن، می‌گوید: «ترامپ روند سیاست‌گذاری بسیار متمرکزی راه‌انداخته که شاید متمرکزترین از زمان ریچارد نیکسون باشد؛ دست‌کم در حوزه سیاست خارجی.»

«این باعث شده تصمیم‌گیری‌ها بیش‌تر وابسته به شخصیت، اولویت‌ها و خلق‌وخوی ترامپ باشد.»

ترامپ یاد گرفته است که پیش‌بینی‌ناپذیری‌اش را به خدمت سیاست بگیرد و آن را به سرمایه‌ای راهبردی و سیاسی تبدیل کند. او این ویژگی را تا سطح یک دکترین ارتقا داده است؛ و حالا همین ویژگی شخصیتی که با خود به کاخ سفید آورد، موتور محرکه سیاست خارجی و امنیتی او شده است.

این رویکرد، دارد نظم جهان را تغییر می‌دهد.

دانشمندان علوم سیاسی این را «نظریه آدم دیوانه» می‌نامند که در آن یک رهبر جهانی به دنبال متقاعد کردن دشمن خود به این است که او آدمی دمدمی‌مزاج است و ممکن است هر کاری انجام دهد تا بتواند از این راه امتیاز بگیرد. استفاده موفق از این روش شاید نوعی از آمریت باشد که ترامپ معتقد است کارآمد است و متحدان آمریکا را به آنچه او می‌خواهد واداشته است.

اما آیا این روش می‌تواند بر دشمنان تأثیرگذار باشد؟ و آیا ایراد آن این نیست که به جای اینکه ترفندی برای فریب دادن دشمنان باشد، در واقع مبتنی بر ویژگی‌های شخصیتی ثابت و مستندی است که رفتار او را پیش‌بینی‌پذیرتر می‌کند؟

حمله، توهین و محبت

ترامپ دومین دوره ریاست‌جمهوری خود را با استقبال از ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، و حمله به متحدان آمریکا آغاز کرد. او با این ادعا که کانادا باید پنجاه و یکمین ایالت آمریکا باشد به این کشور توهین کرد.

زمانی اعلام کرد که آماده است استفاده از گزینه نظامی برای الحاق گرینلند، قلمرو خودمختار دانمارک، متحد آمریکا، را بررسی کند. همچنین گفت آمریکا باید مالکیت و اداره کانال پاناما را مجدداً به‌دست گیرد.

ماده ۵ منشور ناتو هر عضو این پیمان را به دفاع از سایر اعضا در صورت حمله موظف می‌کند. ترامپ تعهد آمریکا به این ماده را زیر سؤال برد. بن والاس، وزیر دفاع پیشین بریتانیا، گفت: «فکر می‌کنم ماده ۵ حالا به اغما رفته باشد.»

دومینیک گریو، دادستان کل پیشین بریتانیا از حزب محافظه‌کار، گفت: «در حال حاضر اتحاد فراآتلانتیکی به پایان رسیده است.»

مجموعه‌ای از پیامک‌های درزکرده، فرهنگ تحقیر در کاخ سفید نسبت به متحدان اروپایی‌اش را فاش کرد. پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا، به همکارانش نوشته بود: «کاملاً با شما در بیزاری از این مفت‌خور‌های اروپایی موافقم. واقعاً رقت برانگیزند.»

اوایل امسال، جی دی ونس، معاون ترامپ، در کنفرانس امنیتی مونیخ گفته بود که آمریکا دیگر ضامن امنیت اروپا نیست.

این سخنان گویی نقطه پایانی بود بر ۸۰ سال همبستگی فراآتلانتیکی. آقای تروبوویتس می‌گوید: «ترامپ تردید‌های جدی درباره اعتبار تعهدات بین‌المللی آمریکا ایجاد کرده است.»

«هرگونه تفاهمی که کشور‌ها با آمریکا درباره امنیت، اقتصاد یا دیگر مسائل داشته باشند، حالا ممکن است در هر لحظه لغو شود یا دوباره مورد مذاکره قرار گیرد.»

او ادامه می‌دهد: «بیشتر اطرافیان ترامپ معتقدند پیش‌بینی‌ناپذیری امتیاز است، چون به ترامپ اجازه می‌دهد نفوذ آمریکا را برای بیشترین دستاورد ممکن به‌کار گیرد ... این یکی از درس‌هایی است که او از چانه‌زنی در دنیای املاک و مستغلات گرفته است.»

رویکرد ترامپ نتیجه داده است. چهار ماه پیش، کی‌یر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا، اعلام کرد بریتانیا بودجه دفاعی‌اش را از ۲.۳٪ به ۲.۵٪ تولید ناخالص داخلی افزایش می‌دهد. در اجلاس ماه گذشتهٔ ناتو در لاهه هلند، این رقم به ۵٪ رسید — افزایشی چشمگیر که دیگر اعضای ناتو نیز آن را دنبال می‌کنند.

پیش‌بینی‌پذیری در دل پیش‌بینی‌ناپذیری

ترامپ نخستین رئیس‌جمهور آمریکا نیست که دکترین پیش‌بینی‌ناپذیری را به‌کار‌می‌بندد. در ۱۹۶۸، ریچارد نیکسون برای پایان دادن به جنگ ویتنام، با دشمنی سرسخت در شمال ویتنام مواجه بود.

مایکل دش، استاد دانشگاه نوتردام، می‌گوید: «نیکسون به هنری کیسینجر گفت باید به ویتنامی‌ها بفهمانی که نیکسون دیوانه است و کسی نمی‌داند قرار است چه کار کند. بهتر است قبل از اینکه همه‌چیز از کنترل خارج شود، توافق کنند. این همان نظریه آدم دیوانه است.»

جولی نورمن، استاد سیاست در کالج دانشگاهی لندن، می‌گوید: «حالا با یک دکترین پیش‌بینی‌ناپذیری مواجهیم. دشوار است که از روزی به روز دیگر بدانیم چه پیش می‌آید و این همیشه روش ترامپ بوده است.»

ترامپ به‌خوبی از شهرتش به ناپایداری برای تغییر روابط دفاعی فراآتلانتیکی بهره برده است. برخی رهبران اروپایی هم برای همراه نگه‌داشتن او به تملق روی آورده‌اند.

در نشست اخیر ناتو، نوعی تمرین برای ابراز محبت چاپلوسانه به چشم می‌خورد. مارک روته، دبیرکل ناتو، پیش از نشست پیامی تلفنی به ترامپ (یا «دونالد عزیز») فرستاد که ترامپ آن را افشا کرد: «تبریک می‌گویم و بابت اقدام قاطعانه‌ات در ایران سپاسگزارم. واقعاً خارق‌العاده بود.»

او ادامه داده بود: «تو کاری انجام می‌دهی که هیچ رئیس‌جمهوری در دهه‌های اخیر موفق به انجامش نشده است.»

آنتونی اسکاراموچی، که در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ مدیر ارتباطات او بود، گفت: «آقای روته، او دارد سعی می‌کند شما را خجالت‌زده کند. او واقعاً در هواپیمای ریاست‌جمهوری آمریکا (ایرفورس وان) نشسته و به شما می‌خندد.»

و این شاید نقطه‌ضعف اصلی «دکترین غیرقابل‌پیش‌بینی بودن» ترامپ باشد: این‌که طرف مقابل فکر می‌کند او تشنه تحسین است یا پیروزی‌های فوری را به روند‌های طولانی و دشوار ترجیح می‌دهد.

اگر این تصور درست باشد، توانایی ترامپ برای فریب دشمنان محدود می‌شود؛ چرا که ویژگی‌های شخصیت او مشخص و قابل شناسایی‌اند.

دشمنان سرسخت در برابر تهدید و جذبه

حال این پرسش مطرح است که آیا «دکترین پیش‌بینی‌ناپذیری» یا «نظریه آدم دیوانه» می‌تواند روی دشمنان اثر بگذارد؟

ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، یکی از متحدانی است که در دفتر بیضی‌شکل (کاخ سفید) از طرف ترامپ و ونس به‌شدت سرزنش شد. اما او بعد‌ها موافقت کرد که حقوق بهره‌برداری از منابع معدنی اوکراین را در اختیار آمریکا قرار دهد.

اما پوتین در برابر هم تهدید و هم جذبه ترامپ مقاوم مانده است. ترامپ پس از تماس تلفنی با او گفت از اینکه پوتین برای پایان جنگ با اوکراین آماده نیست، «ناامید» شده است.

در مورد ایران چطور؟ ترامپ وعده داده بود که آمریکا را از «جنگ‌های بی‌پایان» خاورمیانه بیرون می‌کشد. اما حمله‌اش به تأسیسات هسته‌ای ایران شاید غیرمنتظره‌ترین اقدام دوره دومش بوده است. ولی آیا نتیجه‌بخش است؟ ویلیام هیگ، وزیر خارجه پیشین بریتانیا، معتقد است این حمله نتیجه معکوس دارد.

از دست رفتن اعتماد در مذاکرات؟

در آینده شاید عدم پیش‌بینی‌پذیری روی دشمنان کارساز نباشد، اما هنوز معلوم نیست که تغییراتی که در میان متحدان پدید آمده پایدار بماند یا نه.

اگرچه ممکن است این روند ادامه یابد، اما بیشتر بر پایه تصمیمات لحظه‌ای و ناگهانی استوار است؛ و ممکن است نگرانی‌هایی درباره اعتبار آمریکا به‌عنوان میانجی قابل اعتماد ایجاد شود.

آقای نورمن می‌گوید: «مردم اگر به ایالات متحده در مذاکرات اعتماد نداشته باشند و مطمئن نباشند که آمریکا در مسائل دفاعی و امنیتی در کنارشان می‌ماند، دیگر تمایلی به همکاری با آمریکا نخواهند داشت؛ بنابراین انزوایی که بسیاری از حامیان جنبش ماگا (بازگرداندن عظمت به آمریکا) به دنبالش هستند، به‌احتمال زیاد نتیجه معکوس خواهد داد و برای خودشان اتفاق خواهد افتاد».

فریدریش مرتس، صدراعظم آلمان، هم گفته است که اروپا حالا باید به لحاظ عملیاتی از ایالات متحده مستقل شود.

آقای تروبوویتز می‌گوید: «اهمیت گفته‌های صدراعظم در این است که اذعان دارد اولویت‌های راهبردی آمریکا در حال تغییرند. این اولویت‌ها دیگر به حالت پیش از ریاست‌جمهوری ترامپ بازنخواهد گشت».

«بنابراین بله، اروپا باید به‌لحاظ عملیاتی مستقل‌تر شود.»

آقای دِش استدلال می‌کند که این امر مستلزم گسترش جدی صنعت دفاعی اروپا برای تولید تجهیزات و توانمندی‌هایی خواهد بود که در حال حاضر فقط ایالات متحده در اختیار دارد. او می‌گوید اروپا برخی ظرفیت‌های اطلاعاتی پیشرفته جهانی را دارد، اما بخش بزرگی از آنها از سوی آمریکا فراهم می‌شود.

او ادامه می‌دهد: «اروپا، اگر بخواهد به‌تنهایی عمل کند، باید تولید تسلیحات مستقل خود را به‌شدت افزایش دهد. نیروی انسانی هم مسئله‌ای مهم خواهد بود. اروپای غربی باید به لهستان نگاه کند تا بداند چه سطحی از نیروی انسانی مورد نیاز است».

تحقق همه اینها سال‌ها زمان می‌برد.

پس آیا واقعاً اروپایی‌ها آن‌قدر از غیرقابل‌پیش‌بینی بودن ترامپ هراسیده‌اند که دست به بزرگ‌ترین تغییر در ساختار امنیتی جهان غرب از زمان پایان جنگ سرد زده‌اند؟

آقای تروبوویتز می‌گوید: «بی‌تأثیر نبوده. اما مسئله بنیادی‌تر این است که ترامپ چیزی را از بطری بیرون آورده است ... سیاست در آمریکا عوض شده است. اولویت‌ها تغییر کرده‌اند. برای ائتلاف ماگا، چین مشکل بزرگ‌تری است تا روسیه. شاید این موضوع برای اروپایی‌ها صادق نباشد.»

و به گفته آقای میلانی، ترامپ در تلاش است تا قدرت آمریکا را در نظم جهانی تثبیت کند.

او می‌گوید: «احتمال اینکه او نظم جهانی‌ای را که پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفت تغییر دهد، بسیار اندک است. او می‌خواهد جایگاه آمریکا را در این نظم تحکیم کند، چون چین در حال به‌چالش‌کشیدن موقعیت آمریکا در این نظم است.».

اما این همه بدان معناست که اولویت‌های امنیتی و دفاعی آمریکا و اروپا در حال واگرایی‌اند.

شاید متحدان اروپایی احساس کنند که با تملق و تغییرات واقعی در سیاست‌ها توانسته‌اند ترامپ را تا حدی همراه نگه دارند؛ او در نهایت در نشست اخیر ناتو تعهدش به ماده ۵ (دفاع جمعی) را دوباره تأیید کرد. اما اصل غیرقابل‌پیش‌بینی بودن رفتار او باعث شده هیچ تضمینی وجود نداشته باشد و آنها پذیرفته‌اند که دیگر نمی‌توانند با اطمینان کامل به پایبندی تاریخی آمریکا به دفاع از خودشان دل ببندند؛ و از این نظر، حتی اگر دکترین پیش‌بینی‌ناپذیری ترکیبی از تصمیم آگاهانه و ویژگی شخصیتی باشد، دست‌کم در برخی موارد، مؤثر واقع شده است.

برچسب ها: