زیسان: مسعود پزشکیان شنبه (۱۷ شهریور) در بازدید از قرارگاه سازندگی خاتمالانبیای سپاه، موضوع انتقال پایتخت را مطرح کرد تا بار دیگر نگاه رسانهها و ناظران به این مساله مهم و کلان ملی معطوف شد.
به گزارش «زیسان»، مسعود پزشکیان رئیسجمهوری با اشاره به مشکلات پایتخت گفت: «تهران به عنوان پایتخت کشور با مشکلاتی دست به گریبان است که هیچ راهحلی جز انتقال مرکزیت نداریم؛ کمبود آب، نشست زمین، آلودگی هوا و امثال آن با تداوم سیاستها و اقداماتی که تا به حال اتخاذ و اجرا شدهاند، فقط تشدید شده و راهحل اساسی جابهجایی مرکزیت سیاسی و اقتصادی کشور است.
او در ادامه تصریح کرد: «انتقال مرکزیت سیاسی و اقتصادی هم به این شکل که ما خودمان در تهران بنشینیم و به مردم بگوییم جابهجا شوند، مقدور و ممکن نیست، باید ابتدا خودمان برویم تا مردم هم دنبال ما بیایند.» او در بخش دیگری از سخنانش تاکید کرده است که با ادامه روند فعلی حل مشکل تهران غیرقابل حل است. توسعه تهران با بیآبی که وجود دارد، هر کاری کنیم بیخود داریم وقت تلف میکنیم.»
پزشکیان با بیان اینکه اگر میخواهیم در منطقه اول باشیم، نمیتوانیم از رقبای خود عقب بمانیم، اظهار کرد: «توسعه کشور با ادامه روند فعلی امکانپذیر نیست، اینکه بخواهیم همچنان منابع اولیه را از جنوب کشور و دریا به مرکز بیاوریم و تبدیل به محصول کنیم و دوباره برای صادرات به جنوب بفرستیم، بهشدت توان رقابت ما را مستهلک کرده و کاهش میدهد؛ چارهای نداریم جز اینکه مرکزیت اقتصادی و سیاسی کشور را به جنوب و نزدیک دریا منتقل کنیم.»
اظهارات پزشکیان در سطحی گسترده در میان رسانهها و شخصیتهای سیاسی بازتاب داشت. بدون تردید پزشکیان نخستین رئیس دولت یا چهره سیاسیای نیست که موضوع انتقال پایتخت و مشکلات تهران را مطرح کرده باشد، اما طرح این موضوع از سوی رئیس دولت چهاردهم بار دیگر این مساله جدی را مطرح کرده که آیا انتقال پایتخت از تهران درست و شدنی است؟ تجربیات جهانی در این زمینه چه میگویند؟ تا چه اندازه برای انتقال مرکزیت سیاسی و اقتصادی از شهر تهران به نواحی جنوبی کشور آماده هستیم؟
مهدی چمران در حاشیه دویست و شصتمین جلسه شورای اسلامی شهر تهران به اظهارات دیروز مسعود پزشکیان واکنش نشان داد. آنچه رئیس جمهور مطرح کرده صحیح است. ضرورتی ندارد همه بخشها در تهران متمرکز شود وقتی بنادر فعالی در جنوب و شمال کشور میتوانیم داشته باشیم که صنعت کشور را فعال کند. باید روی این موضوع کار و فکر شود. دولتهای مختلف در این زمینه چندین بار مطالعه کردند، اما هنوز به نتیجه مشخصی نرسیدهاند.
غلامحسین کرباسچی، شهردار پیشین تهران هم در واکنش به اظهارنظر پزشکیان تاکید کرد: «آقای رئیسجمهور گفتهاند: نمیشود به مردم بگوئیم بروید و خودمان اینجا بنشینیم، باید اول خودمان برویم! من عرض میکنم: کجا میخواهید بروید؟! اگر آقای پزشکیان در دولت خود قصد دارند مسائل را خارج از مباحث سیاسی و احساسی مورد رسیدگی قرار دهند و بر کار کارشناسی تاکید دارند، باید این موضوع را مورد توجه قرار دهند که در گذشته در شهر تهران کار کارشناسی زیاد انجام شده است، اما متاسفانه اداره شهر تهران در پیچ و خمهای سیاسی افتاده است.»
از دیدگاه او اینکه اداره شهر تهران به واسطه حضور شورای شهر سیاسی شده و نظامیان در امور ساختوساز شهری دخالت کردهاند موجب ناهنجاری اخیر شده است. کرباسچی تاکید دارد باید شهردار تهران یک شخصیت ملی و قابل احترام باشد که اختیارات لازم را برای اداره شهر داشته باشد؛ لذا با اصلاح مدیریت میتوان از مساله انتقال پرهزینه پایتخت ممانعت به عمل آورد.
بعد از اظهارات اخیر مسعود پزشکیان بار دیگر مساله کارشناسی بودن و یا به روایت دیگر درست بودن انتقال پایتخت در ایران در مقام یک چالش جدید مطرح شده است. در بحث حل مشکلات شهر تهران، برخی راهحل را در انتقال پایتخت میدانند و برخی دیگر در توسعه متوازن در کشور و پرهیز از تمرکزگرایی ساختار سیاسی. واقعیت امر این است که تاریخچه انتقال پایتخت در جهان بسیار محدود بوده و به طور قطع نزدیکترین تجربه دنیا مربوط به کشور اندونزی است.
کشور برزیل در سال ۱۹۶۰ انتقال پایتخت از ریو دو ژانیرو به برازیلیا را انجام داد. انتقال پایتخت در برزیل مثبت بود، اما بدون بدون چالشها و هزینههای قابلتوجه نبود.
قزاقستان در سال ۱۹۹۷ پایتخت را از آلماتی به نورسلطان (آستانه) انتقال داد. این انتقال به طور کلی موفقیتآمیز بود، هرچند با هزینههای بالایی همراه بوده است.
میانمار (برمه) نیز در سال ۲۰۰۵ انتقال پایتخت از یانگون به نایپیداو را اجرایی کرد. البته این انتقال از نظر اقتصادی و اجتماعی موفقیتآمیز نبوده است و با انتقادات زیادی مواجه شده است.
نیجریه هم در سال ۱۹۹۱ تجربه انتقال پایتخت از لاگوس به آبوجا را داشته است.. انتقال به آبوجا به نوعی تلاش برای ایجاد یک محیط سیاسی پایدارتر بود. انتقال پایتخت به آبوجا باعث کاهش تراکم جمعیت و مشکلات زیرساختی در لاگوس شد.
پاکستان نیز به عنوان همسایه ایران در سال ۱۹۶۳ انتقال پایتخت از کراچی به اسلامآباد را انجام داد. کراچی به عنوان بزرگترین شهر پاکستان و یکی از بزرگترین شهرهای جهان، با مشکلاتی مانند ازدحام، آلودگی و کمبود خدمات عمومی مواجه بود. این انتقال به کاهش فشار بر کراچی و توسعه متوازنتر کمک کرد و همچنین امنیت استراتژیک بیشتری برای پاکستان فراهم آورد. با این حال، هزینههای بالای انتقال و چالشهای اجتماعی نیز از معایب این تصمیم عنوان شدهاند.
در مهمترین نمونه مشابه با ایران کشور اندونزی از سال ۲۰۱۹ اندونزی در حال انتقال پایتخت است. دولت این کشور در سال ۲۰۱۹ اعلام کرد که پایتخت کشور را از جاکارتا به منطقهای در جزیره کالیمانتان شرقی در جزیره بورنئو منتقل میکند. این پایتخت جدید قرار است به نام نوسانتارا (Nusantara) شناخته شود و انتقال آن در دهه ۲۰۲۰ در حال انجام است.
جاکارتا همانند شهر تهران با مشکلات جدی مانند تراکم جمعیت بالا (بیش از ۱۰ میلیون نفر)، آلودگی هوا، ترافیک سنگین، کمبود آب، و سیلهای مکرر مواجه است. نشست زمین یکی از مهمترین مشکلات جاکارتاست؛ به گونهای که برخی مناطق این شهر با نرخ حدود ۲۵ سانتیمتر در سال در حال فرونشست هستند. پایتخت جدید در کالیمانتان شرقی واقع شده است که به نسبت جاکارتا از خطرات طبیعی مانند زلزله و سیل در امان است. این موقعیت مرکزیتر به توزیع بهتر جمعیت و توسعه متوازنتر کشور کمک میکند.
با توجه به تجربیات جهانی و واقعیات موجود در باب انتقال پایتخت از تهران به یک شهر دیگر، میتوان تجربیات جهانی را مثبت ارزیابی کرد، اما باید تاکید داشت که موفقیت و شکست نسبی خواهد بود. تجربیات جهانی نشان میدهد که موفقیت انتقال پایتخت به عوامل مختلفی بستگی دارد و نمیتوان یک پاسخ قطعی برای همه کشورها ارائه داد. بسیاری از کشورها با انتقال پایتخت به اهداف خود رسیدهاند، برخی دیگر با چالشهای جدی مواجه شدهاند.