ساعت آخرالزمان چیست و چه پیامی دارد؟

چقدر به نابودی دنیا نزدیک شده‌ایم؟

چقدر به نابودی دنیا نزدیک شده‌ایم؟
آنچه از ساعت آخرالزمان می‌آموزیم این است که توانایی ما برای مقابله با چنین بحران‌هایی احتمالا کمتر از همیشه است. همزمان حرکت عقربه‌های ساعت به جلو همچنان ادامه دارد، و اگر نتوانیم آن‌ها را به عقب بازگردانیم، ممکن است صدای برخاستن زنگ نیمه شب چندان دور نباشد.
کد خبر: ۶۲۹۳
|
۲۰ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۸

اس جی بیرد_ بی‌بی‌سی؛ آشنایی من با ساعت آخرالزمان یا ساعت روز قیامت به اواسط دهه ۱۹۹۰ و زمانی بر می‌گردد که یکی از معلم‌‍‌های مدرسه سرکلاس درس درباره آن صحبت کرد.

به گزارش زی‌سان؛ او در این کلاس در مورد حرکت بزرگ تاریخ تحول زمین سخن گفت و توضیح داد که اگر فرض کنیم که تمام این حرکت ظرف یک سال روی داده است، می‌توانیم تصور کنیم که حیات در اوایل ماه مارس روی زمین شروع شد، موجودات چند سلولی در ماه نوامبر یعنی حدود نه ماه بعد شکل گرفتند، اواخر دسامبر – یعنی بیش از یک ماه بعد – دایناسور‌ها ظاهر شدند و انسان تا ساعت یازده و نیم شب سال نو، یعنی چند هفته بعد، روی زمین پیدا نشد.

او ادامه داد که اگر همین مقیاس را به کار بگیریم، گروهی از پژوهشگران در آمریکا معتقدند که ممکن است فقط چند دقیقه تا پایان سال، یعنی پایان حیات روی زمین باقی مانده باشد.

در آن زمان هرگز به فکرم نمی‌رسید که ممکن است روزی به عنوان پژوهشگر در «مرکز مطالعات مخاطرات وجودی» در دانشگاه کمبریج مشغول به کار شوم. این مرکز پدیده‌هایی را که می‌تواند موجودیت بشریت را به مخاطره می‌ندازند مورد بررسی و نظریه‌پردازی قرار می‌دهد.

موضوع ساعت آخرالزمان موضوعی جذاب است. برای سال‌ها فکر می‌کردم که عقربه‌های این ساعت حتما زمان باقی مانده تا پایان وجود بشر در زمین را نشان می‌دهد، اما این برداشت کاملا دقیق نبوده است.

تنها ۹۰ ثانیه تا نیمه شب

هر سال، پژوهشگران مسئول نگهداری ساعت آخرالزمان، نظر خود در مورد نزدیکی عقربه‌های ساعت به نیمه شب استعاری را در نشریه «بولتن پژوهشگران هسته‌ای» منتشر می‌کنند. در ژانویه ۲۰۲۴، آنان برای هفتاد و ششمین بار وقت باقی مانده تا نیمه شب آخر را اعلام کردند.

برای هر تغییر، گزارش مسئولان ساعت آخرالزمان مبتنی بر ارزیابی مجموعه‌ای پیچیده از عواملی است که می‌تواند موجودیت بشر را به مخاطره‌اندازد.

در سال ۲۰۲۰، ریچل برانسون، سرویراستار بولتن رسما اعلام کرد که عقربه‌های ساعت در ۱۰۰ ثانیه تا نیمه شب قرار گرفته و زمین بیش از هر زمان دیگری به فاجعه پایان بشریت نزدیک شده است.

وضعیت عقربه‌ها در سال‌های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ ثابت ماند، اما در سال ۲۰۲۳ این عقربه‌ها ۱۰ ثانیه به جلو کشیده و به زمان پایان نزدیک‌تر شد و در سال ۲۰۲۴ هم همین تکرار شده است.

اما برای درک معنای واقعی این زمان استعاری، لازم است ماجرای ساعت را بشناسیم، اینکه از کجا آمده، چگونه باید زمان را از روی آن خواند و در مورد مخاطراتی که بشریت با آن‌ها مواجه است چه می‌گوید.

چقدر به نابودی دنیا نزدیک شده‌ایم؟

آغاز ساعت آخرالزمان

سرعت روند پیشرفت فناوری هسته‌ای و ویرانگری بالقوه آن حتی برای کسانی که از نزدیک در توسعه و تکامل آن مشارکت داشتند هم غافلگیرکننده بود.

در سال ۱۹۳۹، آلبرت اینشتین و لئو زیلارد، دانشمندان مشهور جهان، در نامه‌ای به رئیس جمهور ایالات متحده در مورد دستاورد جدیدی در فناوری هسته‌ای و کاربرد حیرت‌آور آن در زمینه نظامی‌نوشتند که این فناوری امکان آن را می‌دهد تا «بمب کوچکی که داخل یک قایق وارد یک بندر می‌شود در صورت انفجار تمامی بندر را نابود کند.» چنین دستاوری بیش از آن مهم بود که نادیده گرفته شود.

این نامه مبنای همکاری علمی، نظامی‌و صنعتی عظیمی‌به نام «طرح منهتن» شد که تنها شش سال بعد به نتیجه رسید و بمبی بسیار قدرتمندتر از آنچه اینشتین و زیلارد تصور می‌کردند تولید کرد. این بمب قادر بود کل یک شهر و جمعیت آن را نابود کند.

چند سال بعد، زرادخانه‌های اتمی‌چنان قدرتی یافتند که قادر شدند کل تمدن بشری را به آن صورت که می‌شناسیم از میان ببرند.

اولین نگرانی علمی‌مبنی بر اینکه سلاح‌های هسته‌ای ممکن است ظرفیت پایان دادن به بشریت را داشته باشد از سوی دانشمندانی عنوان شد که خود شاهد اولین آزمایش‌های هسته‌ای بودند.

نگرانی آن‌ها این بود که ممکن است سلاح جدیدشان به طور تصادفی جو زمین را مشتعل کند. البته‌این نگرانی به سرعت مرتفع شد و همه دست‌اندرکاران دریافتند که چنین خطری وجود ندارد.

با این حال، بسیاری از پژوهشگران دست اندرکار در طرح منهتن همچنان نسبت به قدرت سلاحی که مشغول تکمیل و تولید آن بودند احساس تردید و نگرانی می‌کردند.

پس از اولین آزمایش موفقیت‌آمیز زنجیره کنترل شده انفجار هسته‌ای در دانشگاه شیکاگو در سال ۱۹۴۲، گروه دانشمندان فعال در طرح منهتن منحل شد و بسیاری از اعضای آن به لوس آلاموس و دیگر آزمایشگاه‌های دولتی رفتند تا به بررسی تولید سلاح‌های هسته‌ای بپردازند.

تعدادی دیگر در شیکاگو ماندند و به تحقیقات علمی‌خود ادامه دادند. بسیاری از آن‌ها خود مهاجران به‌ایالات متحده بودند و به شدت از تبعات درهم آمیختن علم و سیاست آگاهی داشتند.

آنان فعالانه به سازماندهی تلاش‌هایی برای ایمن نگه داشتن بشریت از فناوری هسته‌ای در آینده پرداختند. به عنوان مثال، آنان در تدوین و تکمیل «گزارش فرانک» در ژوئن ۱۹۴۵ مشارکت کردند.

این گزارش بروز یک مسابقه تسلیحات هسته‌ای خطرناک و پرهزینه را پیش‌بینی می‌کرد و در مورد یک حمله اتمی‌غافلگیرکننده به ژاپن هشدار می‌داد. البته توصیه‌های این گزارش در آن زمان مورد پذیرش مقامات دولتی و نظامی‌قرار نگرفت.

این گروه در ادامه کار خود «بولتن پژوهشگران اتمی‌شیکاگو» را راه انداخت که به «بولتن» معروف شد. اولین شماره این نشریه تنها چهار ماه پس از بمباران هیروشیما و ناکازاکی منتشر شد.

این گروه همچنین با حمایت رئیس دانشگاه شیکاگو و تعامل با پژوهشگران در رشته‌های حقوق بین‌الملل، علوم سیاسی و سایر زمینه‌های مرتبط، به راه‌اندازی و حمایت از یک جنبش شهروند پژوهشگرجهانی مبادرت کردند تا بر ترتیبات هسته‌ای جهانی نظارت کند.

به عنوان مثال، این جنبش در ایجاد «تابوی کاربرد اسلحه هسته‌ای» بسیار موفق بود تا جایی که وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده در گفتگویی خصوصی گله کرد که «انگ بی‌اخلاقی» مانع از استفاده ایالات متحده از سلاح اتمی می‌شود.

با انتخاب دانشگاه شیکاگو به عنوان مرکز جنبش، بنیانگذاران آن به جای توسل به رهبران سیاسی و نظامی که چنین از این جنبش ناراضی بودند، بر تعامل با پژوهشگران و دیگر اعضای جنبش تاکید کردند تا به معرفی چالش‌های سیاسی و اخلاقی مرتبط با فناوری هسته‌ای بپردازند.

آنان استدلال کردند که فشار افکار عمومی کلید فشار بر مسئولان سیاسی و همچنین آموزش بهترین مجرای تضمین فشار افکار عمومی‌است.

دو سال پس از تأسیس این جنبش، بولتن تصمیم گرفت از یک خبرنامه چاپی به یک مجله تبدیل شود تا خوانندگان بیشتری را جذب کند.

برای روی جلد و آرم این نشریه، از نقاش منظره‌پرداز، مارتین لانگسدورف، دعوت شد تا طرحی را ارائه دهد. خانم لانگسدورف تصویری به نام «ساعت آخرالزمان» را برای نشریه طراحی کرد.

او که با یکی از پژوهشگران همکار طرح منهتن ازدواج کرده بود، از فوریت بحران و سرخوردگی همسر و همکارانش از نحوه مدیریت فناوری هسته‌ای آگاه بود و این ساعت را خلق کرد تا توجه عمومی‌را هم به فوریت تهدیدی که با آن مواجه بودند جلب کند و این باور را هم ترویج کند که شهروندان مسئول می‌توانند بسیج شوند و با مشارکت با هم از وقوع فاجعه جلوگیری کنند.

پیام ساعت این بود که می‌توان عقربه‌های آن را به جلو یا عقب کشید.

در سال ۱۹۴۹، اتحاد جماهیر شوروی اولین سلاح هسته‌ای خود را آزمایش کرد و در واکنش به این اقدام، سردبیر بولتن عقربه‌های ساعت را از هفت دقیقه به سه دقیقه به نیمه‌شب جلو برد.

با این اقدام، او ساعت آخرالزمان را فعال و آن را از یک استعاره ایستا به یک استعاره پویا تبدیل کرد.

به این ترتیب ساعت به نمادی تبدیل شد که به گفته کنث بندیکت، مدیر اجرایی سابق بولتن، هشداری به عموم مردم در این مورد بود که «با فناوری‌های خطرناک ساخته خودمان، چه اندازه به نابودی دنیای خود نزدیک شده‌ایم و این استعاره یادآور خطراتی است که اگر بخواهیم به حیات خود روی این سیاره ادامه دهیم، باید به آن‌ها بپردازیم.»

در سال ۱۹۵۳ که ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی اولین جنگ‌افزار هسته‌ای-گرمای یا بمب هیدروژنی را آزمایش کردند، ساعت دوباره به جلو کشیده شد تا دو دقیقه مانده به نیمه شب را نشان دهد. تا آن زمان، این نزدیکترین زمان به نیمه شب در قرن بیستم بود.

چقدر به نابودی دنیا نزدیک شده‌ایم؟

پیام ساعت

اما واقعا این زمان و حرکت عقربه‌هایش چه معنایی دارند؟ در حالیکه تفسیر ساعت آخرالزمان به نحوی که معلم مدرسه من شرح داد آسان است، اما به عنوان عامل پیشگویی در مورد زمان باقی‌مانده تا پایان بشریت، پیش‌بینی براساس آن بسیار سخت است.

درعین حال، اگر قصد ما جلوگیری از وقوع وضعیت آخرالزمانی باشد ونه صرفا پیش بینی آن، این ساعت فایده چندانی ندارد.

برداشت پذیرفتنی‌تر این است که این ساعت سطح کنونی خطری را نشان می‌دهد که بشریت با آن روبروست، و برخی از پژوهشگران در واقع سعی کرده‌اند این خطر را ارزیابی کنند.

در سال ۲۰۰۳، مارتین ریس، کیهان‌شناس مشهور بریتانیایی و منجم سلطنتی، استدلال کرد که «فکر می‌کنم که احتمال اینکه تمدن کنونی ما روی زمین تا پایان قرن حاضر به همین شکل زنده بماند بیشتر از ۵۰:۵۰ نیست.»

مارتین ریس در ابراز این نظر تنها نیست. یکی از پژوهشگران دانشگاه آکسفورد یک پایگاه داده‌های مربوط به ارزیابی خطراتی را گردآوری کرده که به نظر محققان متوجه بقای بشریت است.

این پایگاه شامل بیش از ۱۰۰ مورد پیش‌بینی دانشمندان و فیلسوفانی است که این موضوع را در زمینه‌های مختلف بررسی می‌کنند.

در عین حال، باید تاکید کرد که اینگونه تخمین‌ها بیشتر به منزله ارزیابی چشم‌انداز آینده بشریت است تا تصویری از سطح فوری خطراتی که بشر را تهدید می‌کند..

در مقابل، متخصصانی مانند من که ناظران حرکت ساعت آخرالزمان هستند تغییرات آن را به شکلی متفاوت تفسیر می‌کنند.

به نظر ما، وظیفه ساعت این نیست که به ما بگوید خطری که بشریت با آن مواجه است چقدر بزرگ است، بلکه‌این است که نشان دهد در پاسخ به این خطر، چقدر خوب یا بد عمل می‌کنیم.

به عنوان مثال، بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲ که به طور کلی به عنوان نزدیک‌ترین وضعیت به وقوع یک جنگ اتمی تلقی می‌شود، باعث تغییری در عقربه‌های ساعت نشد.

از سوی دیگر، امضای پیمان منع نسبی آزمایش‌های هسته‌ای در سال ۱۹۶۳ باعث شد تا عقربه‌های ساعت به عقب کشیده شود و پنج دقیقه به نیمه‌شب را نشان دهد.

این نوع برخورد دست‌کم برای کارشناسان ریسک وجودی مانند من منطقی است. دوستانم اغلب در مواقع افزایش توجه سیاسی جهانی به یک موضوع خاص، مانند بحران دیپلماتیک ۲۰۱۷ بین ایالات متحده و کره شمالی یا فروپاشی توافق هسته‌ای با ایران در سال ۲۰۱۸، برای کسب اطلاعات به من مراجعه می‌کنند. اما معمولا ناچارم آن‌ها را از دریافت پاسخ ناامید کنم.

ساده‌تر بگویم، رویداد‌هایی مانند این‌ها چیز‌هایی نیستند که ما بیشتر اوقات خود را صرف مطالعه یا ابراز نگرانی در مورد آن‌ها می‌کنیم. در واقع این‌ها نوسانات کاملا طبیعی در عرصه سیاست و دیپلماسی بین‌المللی هستند.

چیزی که کسانی مانند مرا نگران می‌کند اولا وجود سلاح‌هایی است که رهبران سیاسی می‌توانند در شرایط بحرانی آن‌ها را به کار گیرند، و ثانیا ناکافی و بعضا ناکارآمد بودن نهاد‌ها و چارچوب‌هایی که برای متوقف کردن حرکت به سوی چنین بحرانی ایجاد شده است.

این مشکلات را بحران‌های جهانی خاص ایجاد نمی‌کند، بلکه ماهیت سیستمی دارند و این همان چیزی است که ساعت آخرالزمان در تلاش برای اندازه‌گیری آن است.

هرچند در آن زمان از آن آگاه نبودم، اما در واقع در اواسط دهه ۱۹۹۰ بود که برای اولین بار متوجه اهمیت ساعت شدم.

این دوره مصادف با زمانی بود که امنیت بشریت به بالاترین درجه از زمان جنگ دوم جهانی به بعد افزایش یافته بود.

ساعت آخر الزمان

پایان جنگ سرد و بهبود امنیت بشر

در طول چهار سال ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۱ و همزمان با تحولات سیاسی در اروپای شرقی، ساعت آخرالزمان ۱۴ دقیقه به عقب کشیده شد، زیرا شرایط وقت به قدرت‌های بزرگ اجازه می‌داد تا مجموعه‌ای از اقدامات بین‌المللی را برای حفاظت قابل توجه در برابر تهدید جنگ هسته‌ای ایجاد کنند.

مهمترین این اقدامات امضای پیمان برچیدن موشک‌های هسته‌ای میان برد در سال ۱۹۸۷ بود که موشک‌های بالستیک زمین به زمین روسیه و ایالات متحده با برد بین ۵۰۰ تا ۵۵۰۰ کیلومتر را ممنوع و۲۶۹۲ موشک هسته‌ای استراتژیک را از رده خارج کرد.

تحول دیگر معاهده کاهش تسلیحات هسته‌ای بود که در نهایت به حذف حدود ۸۰ درصد از سلاح‌های هسته‌ای منجر شد.

در سال ۲۰۰۷، بولتن در تنظیم ساعت آخرالزمان رسما بررسی تغییرات آب و هوایی را در کنار تهدیدات هسته‌ای مورد نظر قرار داد هرچند ماهیت این دو تهدید متفاوت بود. یک درگیری هسته‌ای می‌تواند ظرف چند دقیقه روی دهد در حالیکه خطرات آب و هوایی سال به سال افزایش می‌یابد.

همچنین، مسئولیت تسلیحات هسته‌ای جهان در دست یا بهتر بگوییم، زیر انگشتان تعداد اندکی از تصمیم‌گیرندگان جهان است، در حالیکه همه ما، هرچند شاید به میزانی بسیار نابرابر، مسئول تغییرات اقلیمی و تخریب محیط‌زیست هستیم.

با این حال، شدت این دو خطر، هم از نظر ظرفیت ایجاد فجایع جهانی و هم احتمال وقوع آنها، بدون شک قابل مقایسه است.

برای هر دو خطر، باید در نظر بگیریم که آیا سطح فعلی اقدامات جهانی برای مبارزه با آن‌ها متناسب شدت و افزایش فوریت آنهاست یا نه.

طی سال‌ها، صفحات بولتن چالش‌های ناشی از فناوری‌های مخرب جدید را نیز در نظر گرفته است و در حال حاضر، همه این‌ها بر موقعیت عقربه‌های ساعت آخرالزمان تأثیر می‌گذارند.

در حال حاضر، این چالش‌ها شامل تبعات هوش مصنوعی، کاربرد سلاح‌های بیولوژیک و فناوری نانو است.

علاوه بر فناوری‌های خاص، آینده ما به طور فزاینده‌ای توسط پیوند فناوری‌های دگرگون‌ساز مخرب با تهدید‌های هسته‌ای و زیست‌محیطی نیز به مخاطره افتاده است.

عامل دوم برای نزدیک شدن عقربه‌ها به نیمه شب این است که با افزایش تعداد و تنوع تهدیدات پیش روی بشریت، چالش‌های مدیریت این خطرات نیز افزایش یافته است.

در سال ۲۰۱۵، عقربه‌های بولتن ساعت آخرالزمان از پنج دقیقه به نیمه شب به سه دقیقه به نیمه شب جلو کشیده شد و در این تصمیم، تاثیر سه موضوع کلیدی مورد اشاره قرار گرفت.

اول، بدتر شدن روابط بین ایالات متحده و روسیه، که روی هم ۹۰ درصد از زرادخانه هسته‌ای جهان را در اختیار دارند. این وضعیت ناشی از تضعیف بسیاری از ابزار‌های طراحی شده برای ایمن نگه داشتن زرادخانه‌ها، مانند جایگزینی معاهده استارت بود.

دوم اینکه کشور‌های دارای سلاح هسته‌ای به سرمایه‌گذاری گسترده در سیستم‌های تسلیحات هسته‌ای خود از جمله جایگزینی، افزایش و نوسازی آن‌ها مبادرت کردند؛ و بالاخره، جهان شاهد هیچ تحول اساسی در تدوین برنامه مقابله با تهدیدات آب و هوایی نبود.

در سال ۲۰۱۶، دو نقطه روشن احتمالی با ظرفیت معکوس کردن این روند منفی شناسایی شدند که عبارت بودند از توافق هسته‌ای ایران و موافقتنامه پاریس برای مقابله با گرمایش زمین. البته باید خاطرنشان کرد که هیچکدام از این او به طور کامل اجرا نشده است.

در سال ۲۰۱۷، تنظیم کنندگان ساعت ناگزیر به این نتیجه رسیدند که شرایط به طور قابل توجهی بدتر شده است و توجه ایالات متحده به هر دو موضوع به طرز قابل توجهی کاهش یافته است.

این تحول با شواهدی فزاینده‌ای از بی‌اعتنایی به اهمیت کار متخصصان در سطح جهانی و بی‌پروایی در لحن مقامات کشور‌های هسته‌ای همراه بود؛ بنابراین ساعت به دو دقیقه و نیم به نیمه شب جلو کشیده شد و در سال ۲۰۱۸ به دلیل تداوم وخامت دیپلماسی بین‌المللی، به دو دقیقه به نیمه‌شب انتقال یافت.

جلو کشیدن عقربه به ۹۰ ثانیه تا نیمه شب در سال ۲۰۲۳ منعکس کننده بی‌ثباتی شدید وضعیت جهانی و ناکامی نهاد‌های بین‌المللی در واکنش به حرکت ساعت خطر وجودی است. فروپاشی پیمان تسلیحات هسته‌ای میان‌-برد یکی از این عوامل بود. این پیمان از زمان پایان جنگ سرد برجا مانده بود.

در حالیکه ممکن است دیگر جهان با جدال ایدئولوژیک مشخصی مواجه نباشد که بتواند به درگیری بین‌المللی منجر شود، به نظر می‌رسد که ابعاد اختلاف بین قدرت‌های بزرگ و فقدان نهاد‌هایی برای حل این اختلافات به همان اندازه رویارویی عقیدتی در زمان جنگ سرد وخیم است.

این اختلافات می‌تواند به یک فاجعه جهانی منجر شود که همچنان ابعاد بزرگتری به خود می‌گیرد.

اما حتی اگر ساعت آخرالزمان در بازنگری بعدی به نیمه شب نزدیکتر نشود، بازهم نباید از خود خرسند باشیم.

شیوع کووید-۱۹ می‌توانست بحرانی باشد که دولت‌ها را به هم نزدیکتر و امنیت ما را بیشتر کند همانطور که شصت سال پیش، بحران موشکی کوبا باعث برداشتن گام‌هایی در افزایش امنیت جهانی شد.

اما اینطور نبود و در حال حاضر، دشوار بتوان دید که چه گونه ممکن است اوضاع بدون بحران‌ها و بلایا‌های بیشتر به طور قابل توجهی بهبود یابد یا بشر را به تلاش برای بهبود شرایط تشویق کند.

با این حال، آنچه از ساعت آخرالزمان می‌آموزیم این است که توانایی ما برای مقابله با چنین بحران‌هایی احتمالا کمتر از همیشه است.

همزمان حرکت عقربه‌های ساعت به جلو همچنان ادامه دارد، و اگر نتوانیم آن‌ها را به عقب بازگردانیم، ممکن است صدای برخاستن زنگ نیمه شب چندان دور نباشد.

tags # زمین
سایر اخبار
ارسال نظرات
غیر قابل انتشار: ۰ | در انتظار بررسی: ۰ | انتشار یافته: