چرا باور به مشاهده موجودات فرازمینی می‌تواند «خطرناک» باشد؟

چرا باور به مشاهده موجودات فرازمینی می‌تواند «خطرناک» باشد؟
این باور که موجودات فضایی ممکن است به زمین سفر کرده باشند، روز به روز رواج بیشتری پیدا می‌کند.
کد خبر: ۳۵۹۳۷
|
۱۰ مهر ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۵

این باور که موجودات فضایی ممکن است به زمین سفر کرده باشند، روز به روز رواج بیشتری پیدا می‌کند.
 
حدود یک پنجم مردم بریتانیا باور دارند که موجودات فرازمینی از زمین بازدید کرده‌اند و برآورد می‌شود که هفت درصد از مردم بریتانیا معتقدند که یک شیء پرنده ناشناس یا بشقاب پرنده را رویت کرده‌اند.
 
این آمار در آمریکا حتی بیشتر است و روز به روز به تعداد افرادی که چنین باور‌هایی دارند افزوده می‌شود.
 
درصد افرادی که معتقدند مشاهده اشیاء پرنده ناشناس می‌تواند مدرکی برای وجود حیات بیگانگان باشد، از ۲۰ درصد در سال ۱۹۹۶ به ۳۴ درصد در سال ۲۰۲۲ رسیده است. حدود ۲۴ درصد از آمریکایی‌ها ادعا می‌کنند که خودشان یک شیء پرنده ناشناس دیده‌اند.
 
این باور در حالی که هیچ مدرکی دال بر وجود بیگانگان در دست نیست، کمی متناقض به نظر می‌رسد. از آن گذشته، با توجه به فاصله‌های بسیار زیاد میان منظومه‌های ستاره‌ای، عجیب به نظر می‌رسد که برخورد با موجودات فضایی از طریق رویت مستقیم باشد. بیشتر محتمل است که در صورت وجود حیات فرازمینی، شواهد وجود بیگانگان از طریق سیگنال‌هایی از سیارات دوردست بیاید.
 
در مقاله‌ای که در «مجموعه مقالات اتحادیه بین‌المللی ستاره‌شناسی» منتشر شده، استدلال کرده‌ام که باور به سفر موجودات فرازمینی به زمین دیگر یک موضوع حاشیه‌ای نیست، بلکه به یک مسئله گسترده اجتماعی تبدیل شده است.
 
این باور اکنون چنان گسترش یافته که سیاستمداران، دست کم در آمریکا، احساس می‌کنند باید به آن واکنش نشان دهند.
 
افشای اطلاعات پنتاگون درباره «پدیده‌های ناشناس غیرعادی» توجه زیادی را در میان سیاستمداران هر دو حزب اصلی به خود جلب کرده است.
 
بخش زیادی از این موضوع، از کلیشه‌های ضد نخبگان نشات می‌گیرد که هر دو حزب سیاسی آمریکا از آن بهره می‌برند، از جمله ایده‌ای که می‌گوید ارتش و گروهی از شرکت‌های خصوصی حقیقت را درباره بازدید بیگانگان از زمین مخفی کرده‌اند.
 
این حقیقت، به باور آنها، شامل گزارش‌هایی از مشاهدات فرازمینی، آدم‌ربایی‌ها و فناوری‌های بیگانه است که انسان‌ها آن را مهندسی معکوس کرده‌اند.

تئوری پنهان‌کاری

باور به لاپوشانی این وقایع، حتی بیشتر از باور به خود سفر موجودات فرازمینی رایج است. بر اساس یک نظرسنجی موسسه گالوپ در سال ۲۰۱۹، ۶۸ درصد از آمریکایی‌ها معتقد بودند که «دولت آمریکا اطلاعات بیشتری درباره اشیاء پرنده ناشناس دارد که آن را افشا نکرده است».
 
این روند سیاسی سال‌ها است که در حال شکل‌گیری است.
 
جیمی کارتر در کارزار انتخاباتی خود در سال ۱۹۷۶ وعده داد که اسناد مربوط به این اشیاء را افشا کند، آن هم چند سال پس از این که خودش ادعا کرد یک بشقاب پرنده دیده است. مثل بسیاری از موارد دیگر، ساده‌ترین توضیح برای این ادعای او این است که سیاره زهره را رویت کرده است (این اشتباه زیاد رخ می‌دهد).
 
هیلاری کلینتون هم در کارزار انتخاباتی خود در برابر دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۶ وعده داد «تا جایی که ممکن باشد» فایل‌های پنتاگون را از حالت محرمانه خارج کند.
 
ترامپ در یک ویدئو گفت که باید «بررسی کند» که آیا می‌تواند اسناد مربوط به حادثه «رازوِل» را از طبقه‌بندی خارج کند یا نه (حادثه‌ای که گفته می‌شود مربوط به سقوط یک شیء پرنده ناشناس و کشف اجساد موجودات فرازمینی است).
 
بیل کلینتون، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، گفته بود که جان پودستا، رئیس دفترش را به «منطقه ۵۱»، یک پایگاه فوق محرمانه نیروی هوایی آمریکا، فرستاده تا ببیند آیا شایعات درباره فناوری‌های بیگانه در آنجا صحت دارد یا نه.
 
جالب است بدانید که پودستا خودش از قدیم به شدت علاقه‌مند به موضوع بشقاب پرنده‌ها بوده است.
 
در حال حاضر برجسته‌ترین حامی افشای اسناد مربوط به این حوادث، چاک شومر، رهبر اکثریت دموکرات‌ها در سنای آمریکا است. لایحه او برای افشای بخشی از اسناد مربوط به پدیده‌های ناشناس غیرعادی در سال ۲۰۲۳، با حمایت سه سناتور جمهوری‌خواه مطرح شد.
 
اوایل دوران ریاست‌جمهوری جو بایدن، خارج کردن بعضی پرونده‌های پنتاگون از طبقه‌بندی آغاز شد، اما تا الان مورد قابل توجهی در کار نبوده است.
 
هیچ موردی نیست که حاکی از برخورد با موجودات فرازمینی‌ها باشد. چیزی نزدیک به آن هم مشاهده نشده است. با وجود این، هیاهو همچنان ادامه دارد.

مشکلات اجتماعی

تمام اینها در نهایت باعث تقویت تئوری‌های توطئه می‌شود و می‌تواند اعتماد مردم به نهاد‌های دموکراتیک را تضعیف کند.
 
درخواست‌های طنزآمیزی برای حمله به «منطقه ۵۱» مطرح شده است، و بعد از حمله به کنگره در سال ۲۰۲۱، این مسائل اکنون جدی‌تر و خطرناک‌تر از قبل به نظر می‌رسد.
 
بحث و هیاهوی بیش از حد درباره اشیاء پرنده ناشناس و پدیده‌های ناشناس غیرعادی همچنین می‌تواند در راه ارتباطات علمی درباره احتمال وجود حیات میکروبی فرازمینی مانع ایجاد کند.
 
شناخت عمومی از اخترزیست‌شناسی، علمی که با این موضوع سروکار دارد، بسیار کمتر از «بشقاب‌پرنده‌شناسی» است.
 
کانال یوتیوب «هیستوری» که بخشی از آن متعلق به شرکت دیزنی است، به صورت مرتب برنامه‌ای درباره «بیگانگان باستانی» پخش می‌کند. فصل بیستم این برنامه در حال حاضر از این کانال که حدود ۱۴ میلیون مشترک دارد، پخش می‌شود.
 
در مقایسه، کانال اخترزیست‌شناسی ناسا تنها ۲۰ هزار مشترک دارد. علم واقعی به سختی با سرگرمی‌هایی که به‌عنوان حقیقت بازسازی شده‌اند، رقابت می‌کند.

تهدیدی برای مردمان بومی

در روایت‌های مربوط به بازدید موجودات فضایی از زمین، بار‌ها تلاش شده است تا تاریخ و افسانه‌های بومیان، مصادره به مطلوب و بازنویسی شود.
 
نخستین گام‌ها در این مسیر به داستان علمی-تخیلی الکساندر کازانتسف با عنوان «انفجار: داستان یک فرضیه» (۱۹۴۶) برمی‌گردد.
 
او رویداد برخورد شهاب‌سنگ تونگوسکا در سال ۱۹۰۸ را به عنوان انفجار موتور یک سفینه فضایی بیگانه توصیف می‌کند.
 
در این داستان، یک زن سیاه‌پوست غول‌پیکر که دارای قدرت‌های شفابخش است، به عنوان یک شمن از سوی بومیان اِوِنکی پذیرفته می‌شود.
 
ناسا و جامعه علوم فضایی از پروژه‌هایی مانند «نگهبانان بومی آسمان» که جوامع اوجیبو و لاکوتا برای حفظ داستان‌سرایی‌های ستاره‌شناسی بومیان راه‌اندازی کرده‌اند، حمایت می‌کنند. یک شبکه گسترده و واقعی از دانش بومی درباره این موضوعات وجود دارد.
 
اما بشقاب‌پرنده‌شناسان وعده می‌دهند که به داستان‌های بومیان توجه بیشتری نشان دهند به شرط آن که با ترکیب داستان‌های اصیل بومی درباره حیات آسمانی با داستان‌های تخیلی درباره اشیاء پرنده ناشناس، تاریخ بومیان را به‌عنوان «تاریخی سرکوب‌شده» معرفی کنند.
 
اما روایت مدرن مربوط به بازدید موجودات فرازمینی، از جوامع بومی نشات نگرفته است، بلکه این روایت تا حدی از سوی نظریه‌پردازان توطئه در اروپای تحت تاثیر نژادپرستی پدید آمده تا توضیح دهند که چگونه در مناطقی مانند آمریکای جنوبی، قبل از ورود اروپایی‌ها تمدن‌های پیشرفته‌ای وجود داشته است.
 
این روایت سپس از فیلتر فرهنگی دهه ۱۹۶۰ عبور کرده و به این ایده تبدیل شده که مردمان بومی در گذشته دارای فناوری‌های پیشرفته‌ای بوده‌اند.
 
طبق این دیدگاه، هر تمدن بومی در زمان‌های گذشته شبیه «واکاندا» بوده است، کشوری خیالی که در کتاب‌های مصور ماروِل ظاهر می‌شود.
 
اگر همه اینها به‌عنوان یک داستان سرگرم‌کننده باقی می‌ماند، مشکلی نبود. اما این‌طور نیست. روایت‌های مربوط به بازدید بیگانگان، داستان‌های بومیان درباره آسمان و زمین را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.
 
این موضوع فقط مشکل مردمان بومی نیست که تلاش می‌کنند سنت‌های اصیل خود را حفظ کنند، بلکه برای همه ما مشکل‌ساز است. این مسئله درک ما از گذشته را تهدید می‌کند. داستان‌های پیشاتاریخی که از گذشته‌های دور برای ما به جا مانده بسیار اندک و ارزشمندند، مانند قصه‌های بومیان درباره ستارگان.
 
داستان‌های مربوط به پلیاد‌ها که دست کم به ۵۰ هزار سال پیش بازمی‌گردد، یکی از این نمونه‌ها است.
 
شاید به همین دلیل است که این داستان‌ها به ویژه مورد توجه علاقه‌مندان به رویت موجودات فرازمینی قرار گرفته و برخی از آنها حتی ادعا می‌کنند که پلیادی هستند. البته جای تعجب نیست که این پلیادی‌ها شبیه بومیان لاکوتا یا اوجیبو نیستند، بلکه مو‌های طلایی و چشمان آبی دارند.
 
روز به روز روشن‌تر می‌شود که باور به مشاهده موجودات فرازمینی دیگر صرفا یک سرگرمی نیست، بلکه موضوعی است که پیامد‌های واقعی و گاه خطرناک دارد.
 
نسخه انگلیسی این مقاله در سایت کانورسیشن منتشر شده است.
 
تونی میلیگان، نویسنده مقاله، پژوهشگر فلسفه اخلاق در کینگز کالج لندن است.
 
منبع: بی بی سی

tags # فضا
سایر اخبار
ارسال نظرات
غیر قابل انتشار: ۰ | در انتظار بررسی: ۰ | انتشار یافته: