زیسان: سالهای دور از خانه با نام اصلی اوشین یک مجموعه تلویزیونی ژاپنی است که در سال ۱۹۸۳ توسط شبکه اناچکی ساخته شد. شخصیت اصلی این داستان، زنی است که «اوشین تانوکورا» نام دارد و در سنین پیری خاطرات زندگی سختش را از زمان کودکی تا بزرگسالی تعریف میکند.
داستان از سال ۱۹۸۳ شروع میشود. اوشین تانوکورا به جای شرکت در جشن افتتاحیه فروشگاه هفدهم تصمیم میگیرد به یک سفر برود. خانواده او در نگرانی به سر میبرند و نمیدانند که او بدون خبر به کجا رفتهاست. کای نوه اوشین داستان عروسک کوکشی که اوشین یک بار برایش تعریف کرده بود به یاد میآورد. او برای پیدا کردن مادربزرگ به دنبال او میرود و اوشین را در یاماگاتا مییابد. از آنجا هر دوی آنها سفری به گذشته را آغاز میکنند. از نقاط مختلف ژاپن که او سالها قبل آنجا میزیسته دیدن میکنند و اوشین شروع به یادآوری زمانهای سختی که در زندگیش با آن روبرو شده میکند.
این دختر پس از سختیهای فراوانی که در زندگی متحمل میشود با ریوزو ازدواج میکند و اما بعد...
آشنایی اوشین و ریوزو به سالهایی باز میگردد که اوشین با آرایشگری برای خانمها درآمد خوبی دارد. او برای ساخته شدن خانه برادرش در یاماگاتا سخت کار میکرد و حتی از غذایش میزد تا جایی که روزی از فرط خستگی بیهوش میشود. دوستانش که مشتریانش بودند از ریوزو که دوست و آشنای کایو هم بوده کمک میگیرند. همچنین کایو هنگام ترک توکیو به ریوزو سفارش میکند که از اوشین محافظت کند. ریوزو و اوشین به هم علاقهمند میشوند و علیرغم رضایت مادر ریوزو باهم ازدواج میکنند. اما در جایی از داستان ریوزو خودکشی میکند.
ریوزو تاجر ثروتند پارچه است که کار و کاسبی او در دوران رکود پس از جنگ به شدت افت پیدا کرده و ورشکسته میشود. از طرفی نیز ریوزو به دلیل عرف حاکم بر جامعه اجازه نمیدهد اوشین به او در رفع این بحران اقتصادی کمک کند و اوشین مجبور میشود کسب و کار خود را راه بیندازد.
به تدریج اوشین نان آور خانه میشود و ریوزو اعتماد به نفس خود را از دست میدهد. به طوری که مردی دائم الخمر میشود که زمان خود را بیرون از خانه سپری میکند.
اوشین برای جلوگیری از لکه دار شدن غرور ریوزو سعی دارد تا به کسب و کار ریوزو کمک کند؛ تا اینکه میتوانند با کمک هم یک کارخانه ریسندگی بزنند. اما در روز افتتاحیه زلزلهای میآید و همه چیز را از بین میبرد.
به همین دلیل ریوزو و اوشین مجبور میشوند به ساگا نزد خانواده ریوزو بروند. از آنجایی که مادر رویوزو همچنان با اوشین مخالف است، اوشین سختیهای زیادی را تحمل میکند، اما سرانجام صبر او تمام شده و به ساکاتا برود تا کاری برای خود دست و پا کند.
سرانجام اوشین میتواند یک غذاخوری راه انداخته و درآمد خود را به جایی برساند که بتواند از رویوزو و بچه هایشان نیز محافظت کند. ریوزو نیز که زحماتش روی یک زمین کشاورزی پس از ۴ سال در اثر بارندگی شدید از بین رفته است، حاضر میشود به ساکاتا بیاید. مادر ریوزو نیز در نهایت راضی شده و مبلغی را برای کمک به زندگی آنها برای ریوزو میفرستد. ریوزو بااین پول کارخانههایی برای خود راه اندازی میکند.
پس از شروع حملههای هوایی جنگ جهانی دوم، و پس از کشته شدن پسرشان در جنگ، یک به یک این کارخانهها در آتش جنگ میسوزد و چیزی نمیگذرد که ریوزو متوجه میشود که پولی در بساط ندارد؛ بنابراین با علم به این قضیه که اکنون اوشین و تمامی خانواده به او نیاز دارند به دلیل خیانتهایی که به همسر خود کرده و تمامی مشکلاتی که به وجود آورده خود را از بالای کوهی به پایین پرتاب میکند.