«آقای رئیس»، خالق روایتهای ناب تهران دیروز و امروز، خیابانها و کوچههای شلوغ، جایی که پیاده روها تمام میشود... راوی خشم و خروش مردان زخمی تنها و تصویرگر رفاقتهای ناب و کمیاب، آقای مسعود کیمیایی، امروز ۸۳ ساله شد. این ۶ نکته کوتاه، حکم سلامی دوباره به عالم سودایی عشق و معرفت دارد.
رفاقت مردانه یکی از عناصر تکرار شونده فیلمهای کیمیایی است. رفاقتی که در چند فیلم اول کیمیایی حضور پررنگ و موکدی ندارد و فیلمها بیشتر درباره مردانی تنها و زخمخورده هستند. اولین نشانه آشکار رفاقت مردانه در فیلمهای کیمیایی در رابطه صالح و مسیب، دو برادر فیلم «خاک» ششمین اثر این کارگردان دیده شد. «گوزنها» نقطه اوج تم رفاقت در سینمای کیمیایی بود. در فیلمهای دهه شصت کیمیایی، «دندان مار» نمونهای مثال زدنی است و در دهه هفتاد، فیلم «ضیافت» حکم آشنایی مخاطبان تازه با مفهوم رفاقت مردانه در سینما را داشت.
احتمالا هیچ کارگردانی در تاریخ سینمای ایران، به اندازه کیمیایی، بازیگر به سینمای ایران معرفی نکرده است؛ تعبیر دقیق ترش میتواند این باشد که هیچ فیلمسازی در ایران مانند کیمیایی ستاره سینما نساخته است. در طول بیش از نیم قرن، فیلمهای کیمیایی محلی برای رشد و دیده شدن بازیگران بوده است. از فرامرز قریبیان تا فرامرز صدیقی و فریبرز عربنیا و محمدرضا فروتن و هدیه تهرانی؛ به نامهای زیادی میتوان اشاره کرد که اولین بار مقابل دوربین کیمیایی دیده شدند.
تا پیش از ظهور موج نو، فیلمهای جریان اصلی سینمای ایران، به ندرت توسط طبقه متوسط دیده میشدند. از اواخر دهه چهل که کیمیایی به میدان آمد، با اینکه فیلم هایش روایتهایی از زیست مردم ساکن در جنوب شهر بودند ولی تماشاگر طبقه متوسط که پیش از آن مخاطب فیلمهای خارجی بود، به تماشای این آثار نشست و با سینمای ایران ارتباط برقرار کرد. فیلمهای دوره اول فیلمسازی کیمیایی، هم تماشاگر طبقه فرودست را به سالنهای سینما میآورد و هم مخاطب طبقه متوسط را.
مسعود کیمیایی در کنار سامان مقدم و حمید نعمتالله که زمانی دستیارش بودند
از ۱۲ دی ماه ۱۳۴۷ که فیلم «بیگانه بیا» در سینماهای تهران اکران شد تا امروز که در مرداد ماه ۱۴۰۳ به سر میبریم، مسعود کیمیایی در سینمای ایران حضور پررنگی داشته است. بیش از نیم قرن تداوم حرفه ای، کیمیایی را به دیرپاترین سینماگر تاریخ سینمای ایران بدل کرده است. کارگردانی که در ادوار مختلف تاریخی توانسته همچنان فیلم بسازد و با نسلهای مختلف بازیگران، فیلمبرداران، آهنگسازان و... کار کند و برای تماشاگرانی فیلم بسازد که بسیاری از آنها در سالهایی که او در اوج شهرت قرار داشت، هنوز دنیا نیامده بودند.
متولد ۱۳۲۰ در تهران. کیمیایی همیشه فیلمسازی تهرانی بوده است. از ۳۳ فیلم کیمیایی شامل ۳۱ فیلم بلند و ۲ فیلم کوتاه، ۲۵ فیلم او در تهران ساخته شده است. کیمیایی به عنوان یکی از شمایلهای فرهنگی پایتخت، بیشتر و بهتر از هر فیلمساز دیگری، تصویر ادوار مختلف تهران را به تصویر کشیده است. سندهای تصویری کیمیایی از کوچه و پس کوچهها و خیابانهای پایتخت در دهههای چهل و پنجاه، نشانههایی به جا مانده از محلههایی است که برخی از آنها روزگارشان سپری شده است. برخی از لوکیشنهای فیلمهای کیمیایی حالا بخشی از میراث تهران محسوب میشوند؛ از حمام نواب تا بازارچه نواب و... خیابانهایی که قهرمانان کیمیایی در آن پرسه زدند، حالا بخشی از تاریخ و روزگار ما هستند. دوربین کیمیایی معمولاً هر جا از شهر بیرون رفته، چشم اندازها را به تصویر کشیده و به سینمای وسترن نزدیک شده است.
فیلمهای مسعود کیمیایی، به لحاظ روایت در دورههای مختلف، تغییراتی کرده که گاهی علاقمندان فیلمهای قدیمی اش آن را نپسندیده اند. آنچه روایت سرراست فیلمهای دوره اول فیلمسازی کیمیایی نامیده میشود محصول دورانی بوده که کیمیایی جوان، به عنوان پیشقراول موج نوی سینمای ایران، فیلم میساخته. این ارتباط طبیعی میان فیلمساز، منتقد و تماشاگر، در دهه شصت به هم ریخت. چنان که ابزارهای بیانی فیلمساز به تبع تحولات گسترده اجتماعی، فرهنگی تغییر کرد. این تفاوت مهم فیلمهای کیمیایی در ادوار مختلف است. نکته مهم پیوند معنادار آثار کیمیایی با یکدیگر است. آنچه از آن به عنوان مهر و امضای فیلمساز یاد میشود در مورد هیچ کارگردانی به اندازه کیمیایی مصداق ندارد.
منبع: همشهری آنلاین