مدیرکل نظارت و تطبیق ساترا گفت: سریال «حشاشین» محصول کشور مصر است و روایت آن از تاریخ اسلام متضمن تحریفهای فراوانی است که بهنظر میرسد با رویکرد سیاسی مغرضانه تولید شده است.
بر همین اساس طبق نظر شورای صدور مجوز ساترا انتشار سریال «حشاشین» در رسانههای صوت و تصویر فراگیر ایران مورد تایید نمیباشد. برهمین اساس، سریال «حشاشین» از سامانههای اینترنتی فیلیمو، گپفیلم و فیلمنت حذف شد.
سریال تلویزیونی حشاشین که در کشورهای اهل سنت پخش میشود، مورد توجه زیادی قرار گرفته است. این سریال به ماجراهای فرقه اسماعیلیه به رهبری حسن صباح میپردازد که در قرن یازدهم میلادی در بخشی از ایران حکومت میکرد و با سلجوقیان حاکم بر ایران در نبرد بود. آیا این سریال واقعیت تاریخی درباره این گروه را منعکس میکند؟ استاد ایرانی- بریتانیایی مرکز مطالعات اسماعیلیه توضیحات دقیقی درباره تاریخ این گروه میدهد.
این سریال توسط عبدالرحیم کمال نوشته شده و توسط پیتر میمی کارگردانی شده است. فیلمبرداری آن دو سال به طول انجامید. قرار بود این سریال در ماه رمضان سال گذشته پخش شود و به دلیل فیلمبرداری صحنههایی از سریال در مالتا و قزاقستان، نمایش آن تا امسال به تعویق افتاد.
او سعی کرد از طریق ایجاد شبکهای پیچیده از عقاید، تبلیغات مخفیانه، ترور و ساخت قلعهها در مناطق صعبالعبور، علیه حاکمان سلجوقی و خلفای عباسی مبارزه کند.
برخی صباح را ریاکار و جانی میدانند، اما گروهی دیگر معتقدند او یکی از نخستین میهن پرستان ایرانی بود که قصد داشت از طریق فعالیت مذهبی-سیاسی، ایران را از زیر یوغ غیرایرانیها آزاد کند.
او آثار عقیدتی خود را به زبان فارسی مینوشت و آن را به عنوان زبان رسمی و مقدس فرقه خود برگزید.
بسیاری بر این باورند که صباح سعی داشت اندیشههای مزدکی، جنبش اصلاحطلبانه عصر ساسانی را احیا کند.
مزار دهقانان زیادی به او پیوستند تا از ستم سلجوقیان رهایی یابند.
با این حال، بسیاری معتقدند روش خشونتآمیز و رعبافکنی او در میان مردم، پاشنه آشیل پروژه او بود که موجب شکست آن شد.
حسن صباح در شهر ری در جنوب تهران امروزی به عنوان شیعهٔ دوازده امامی تعلیم یافت، اما پس از آشنایی با امیره ضراب و ابونصر سراج به مذهب اسماعیلی گروید و مورد توجه عبدالملک بن عطاش، داعی بزرگ عراق عجم، قرار گرفت.
صباح تا پیش از سی سالگی، با سفر به مصر تحصیلات خود را کامل کرد و از اوضاع خلافت فاطمیان آگاه شد. او پس از بازگشت از مصر به عنوان حجت امام در فلات ایران به تبلیغ و ترویج اصول مذهب اسماعیلیه و اندیشههای آزادیخواهانه دست زد. او به نقاط مختلفی از جمله گرگان، ساری و دماوند رفت.
حسن صباح در سال ۴۸۳ ه. ق / ۱۰۹۰ م. الموت را به عنوان مرکز اسماعیلیه در ایران برگزید تا از آنجا اسماعیلیان ایرانی را رهبری کند. او پس از تصرف قلعهٔ الموت، اقدام به تصرف دژهای مناطق مختلف ایران از جمله شاهدژ، قهستان، لمسر کرد، تا با توجه به موقعیت استراتژیک و خاص دژها برای دفاع در مقابل امپراتوری سلجوقی و همچنین سهولت کار برای ترویج مذهب اسماعیلیه، از آنها بهرهبرداری کند.
مکتب اسماعیلیان بزرگترین فرقه منظم ایرانی در قرون وسطی بود که عقایدشان ۴۰۰ سال در ایران ماندگار بود و بسیاری از چهرههای فکری تاریخ ایران، از جمله شیخ الرئیس ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی، ناصرخسرو و دیگران تحت نفوذ عقاید اسماعیلیه قرار داشتند.
پخش یک سریال جنجالی از تلویزیون مصر باعث به هم ریختن فضای سیاسی و اجتماعی این کشور شده است. این سریال که با نام «حشاشین» در حال پخش است به زندگی اسماعیلیه و رهبرشان حسن صباح میپردازد.
در همان سکانس اول این سریال مناسبتی، حسن صباح به یکی از طرفداران خود فرمان میدهد که خود را از بلندی پرت کند. فدایی با گفتن این سخن که «جانم فدای کلید بهشت (حسن صباح)» خود را از بلندی پرت کرده و میمیرد. صباح از فدایی خود تعریف و تمجید میکند؛ چرا که به امر او پاسخ مثبت داده و بی، چون و چرا حاضر به اطاعت کردن فرمان او بوده است.
پخش این سریال و به خصوص سکانسهای تندش باعث خشم اخوان المسلمین و طرفدارانش شده است. اگرچه اخوانیها دیگر قدرت سیاسی ندارند، اما همچنان از جایگاه اجتماعی خوبی برخوردارند. اما چرا موافقان اخوان المسلمین مخالف سریالی هستند که به نقد شیعیان هفت امامی میپردازد و هیچ ربط فقهی و کلامی به اخوانیها ندارد؟
اخوانیها معتقدند هدف اصلی سازندگان سریال «حشاشین» نقد اخوان المسلمین و سیاستهای آنان است. سازندگان سریال سعی دارند تبعیت بی، چون و چرا و مرید و مراد بازی مذهبی و علی الخصوص «ترور» را محکوم کنند و این دقیقا مشی و طریقی است که توسط اخوانیها پی گرفته میشود.
ساخت سریال «حشاشین» باعث شده نام حسن صباح بیش از هر زمان دیگری در محافل رسانهای و شبکههای اجتماعی عرب زبان مطرح شود. اگرچه سریال مصری سعی دارد تصویری ترسناک از اسماعیلیه ترسیم کند، اما بیشتر بینندگان مصری و عرب زبان از روش سفت و سخت حسن صباح و کاریزمای او خوششان آمده و دوست دارند بیشتر در مورد او بدانند. الجزیره قطر چند روز قبل، مقالهای مفصل و طولانی درباره حسن صباح، سیاست ها، افکار و باورهای مذهبی اش نوشت. همچنین، بسیاری از کاربران عرب در توییتر و فیسبوک شروع به نوشتن توییتها و پستهایی در رابطه با رهبر اسماعیلیه کرده اند.
اما به راستی حسن صباح کیست؟ حسن صبّاح، بنیانگذار دولت اسماعیلیه در ایران است. او که متولد قم است در ابتدا شیعه دوازده امامی بود، اما تحت تاثیر تبلیغات اسماعیلی قرار گرفت و تغییر مذهب داد. در جوانی پیرو خلیفه فاطمی در مصر بود، اما بعد از مدتی تمام ارتباطات خود را با قاهره قطع کرد و دولتی مستقل در ایران به وجود آورد. او سعی کرد از طریق ایجاد یک شبکه عقیدتی – سیاسی پیچیده، تبلیغات مخفیانه، ترور، فعالیت زیرزمینی و ساخت قلعههای بلند در مناطق صعب العبور با سلجوقیان ترک تبار و خلافت عباسی عرب زبان مبارزه کند.
در مورد حسن صباح سخنها و نظرات متفاوتی بیان شده است. گروهی او را ریاکار، خائن و جانی میدانند و گروهی دیگر معتقدند او یکی از اولین میهن پرستان ایرانی بود که سعی کرد از طریق فعالیت مذهبی – سیاسی، ایران را از زیر یوغ اعراب و ترکهای سلجوقی نجات دهد و در واقع، فعالیتهای مذهبی او روحی ملی گرایانه داشته است. اگرچه رای اخیر کمی افراطی و جزم است، اما نمیتوان در اصل علاقه حسن صباح به ایران و احیاء روح ایرانی در عصر سلجوقی شک کرد. او رهبری مذهبی بود که تمام آثار عقیدتی – کلامی اش را به زبان فارسی مینوشت و اصلا زبان فارسی را به جای زبان عربی به عنوان زبان رسمی و مقدس مذهب خود اعلام کرد.
بسیاری معتقدند حسن صباح سعی کرد سیاست اصلاح طلبانه مزدکی را که در عصر ساسانی به وجود آمده بود، احیاء کند. مزدکیها مخالف سیاست ارباب – رعیتی و طبقاتی سخت گیرانه ساسانیان بودند و سعی داشتند نوعی عدالت دهقانی بسیط، تحت لوای مذهب زرتشتی، در جامعه آن زمان ایران به وجود آورند. حسن صباح نیز سعی داشت با سیاست اقتصادی و دهقانی سلجوقیان مبارزه کند.
سلجوقیان در اقتصاد دهقانی خود به سیاست «اقطاع» روی آورده بودند. آنها برای جبران کسری بودجه خود، زمینهای کشاورزی مختلفی را به مقامات نظامی قرض میدادند و در عوض، مقداری پول از آنان دریافت میکردند. این سیاست باعث آوارگی و فقر و ستم دهقانان شد؛ چرا که امرای ارتش بسیاری از این دهقانان را به عنوان برده میفروختند و یا از زمینهای خود بیرون میکردند. به همین دلیل، بسیاری از این دهقانان به حسن صباح پیوستند؛ حتی روایت است که گروهی از مزدکیان به صباح پیوسته و با او بیعت کردند.
حسن صباح پیش قراول پروژهای است که خواجه نصیر الدین طوسی شروع کرد (اینجا بخوانید). او نیز سعی کرد از طریق مذهب شیعه، ایرانی جدید بسازد. با این حال، مشی سیاسی او متفاوت از خواجه نصیر الدین طوسی بود. خواجه نصیر معتقد بود برای احیاء ایران و قدرت گیری مذهب شیعه باید ایرانیان با مغولان متحد شوند، اما حسن صباح معتقد بود از طریق جنگ زیرزمینی و ایجاد شبکهای منظم و پیچیده از فداییان وفادار میتوان اعراب و ترکان سلجوقی را شکست داد.
بسیاری معتقدند همانطور که پاشنه آشیل پروژه خواجه نصیر فکر سیاسی اش بود، پاشنه آشیل پروژه حسن صباح نیز رویکرد سیاسی اش بوده است. صباح سعی کرد از طریق ترویج آموزه ترور، سخت گیری بیش از حد بر فداییانش در مورد رعایت شریعت، ایجاد باورهای باطنی در ذهن و جان طرفدارانش و به خصوص تلقین برداشتی جزم و یک سو از «امام» و جایگاهش در عالم، سیستمی منظم و قدرتمند بسازد، اما هدف او فقط در دل مردم عادی ترس انداخت و تعداد طرفداران این فرقه سری هیچگاه از یک حد مشخص تجاوز نکرد.
روایات بسیاری از ترس مردم عادی از حسن صباح و نزاریها وجود دارد؛ این ترس تا آنجا پیش رفت که باعث شکل گیری نوعی فوبیای جمعی در برخی شهرها شد. داستان «قاتلان اصفهان» یکی از این فوبیاهای جمعی را نشان میدهد. در سال ۴۶۸ قمری شایعه شد که زوجی در اصفهان وجود دارند که مدعی اند فلج و از کار افتاده هستند. آنها از جوانان میخواهند که به آنها کمک کرده و = تا داخل خانه همراهی شان کنند. زوج با این حقه، جوانان را به داخل خانه متروکه خود میکشانند و پس از شکنجه به قتل میرسانند. مردم در آن زمان، این دو نفر را گرفتند و مدعی شدند که اسماعیلی هستند و با این اتهام، آنها را زنده زنده در آتش سوزاندند. این داستان و داستانهایی از این قبیل نشان میدهد که ترس مردم از صباح و طرفدارانش زیاد بود و همین مساله جلوی پیوستن افراد زیادی را به نحله او گرفت