داستان نوجوان ۱۷ ساله‌ای که در انباری خانه راکتور هسته‌ای ساخت!

داستان نوجوان ۱۷ ساله‌ای که در انباری خانه راکتور هسته‌ای ساخت!
می‌خواهیم ماجرای پیشاهنگ رادیواکتیو جهان را تعریف کنیم. خودمان هم وقتی داستان او را خواندیم باورمان نمی‌شد که یک پسر نوجوان، سال‌های نوجوانی‌اش را مشغول ساخت راکتور هسته‌ای بوده باشد...!
کد خبر: ۱۶۱۹
|
۰۲ دی ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۶

زی‌سان: فکرش را بکنید یک نوجوان بتواند یک راکتور هسته‌ای بسازد! دیوید هان، وقتی ۱۷ سالش بود، در حیاط خلوت خانه مادرش این کار را کرد و زنده ماند! شاید اگر نیمه شبِ ۳۱ اوتِ سال ۱۹۹۴، همسایگان دیوید با پلیس تماس نمی‌گرفتند، او بالاخره یک روز در خانه مادرش منفجر می‌شد! هرچند که آن‌ها فکر می‌کردند دیوید در حال دزدیدن لاستیک است و حتی تصورش را هم نمی‌کردند که این پسر نوجوان دارد یک راکتور هسته‌ای را در ماشینش بار می‌زند!

در این مطلب خواندنی، می‌خواهیم ماجرای پیشاهنگ (boy scout) رادیواکتیو جهان را تعریف کنیم. خودمان هم وقتی داستان دیوید را خواندیم باورمان نمی‌شد که یک پسر نوجوان، سال‌های نوجوانی‌اش را مشغول ساخت راکتور هسته‌ای بوده باشد؛ آن‌هم نه در یک بیابان یا جنگل و مکانی دور از خانه، بلکه درست وسط شهر و درست وسط خانه مادرش! شما را دعوت می‌کنیم این ماجرا را تا انتها بخوانید.

 

دیوید هان (David Hahn) که بود؟

دیوید در سال ۱۹۷۶ به دنیا اومد. پدرومادرش قبل از طلاق هر دو برای جنرال موتورز کار می‌کردند. او هرچه بزرگتر شد، فکر‌های بزرگتری هم به سرش زد.

دیوید نوجوانی علاقه‌مند به علم بود. در ابتدای امر کمی متفاوت‌تر از بقیه هم‌سالانش. او از ۱۰ سالگی آزمایش‌هایی هم انجام می‌داد و وقتی ۱۲ سالش شد کتاب‌های درسی شیمی پدرش را می‌خواند.

از ۱۰ سالگی تا ۱۷ سالگی زندگیِ دیوید زیر و رو شد. هیچکس نمی‌دانست که او دارد مخفیانه، با استفاده از ایزوتوپ‌های رادیویی استخراج‌شده از ساعت‌های شماره‌گیری قدیمی، فانوس‌های گازی و آشکارساز‌های دود، یک راکتور پرورش‌دهنده را در حیاط خلوت خانه مادرش می‌سازد.

در ۲۶ ژوئن ۱۹۹۵، وقتی پلیس مواد رادیواکتیو را در صندوق عقب خودروی او کشف و به سازمان حفاظت محیط زیست اطلاع داد، آژانس حفاظت از محیط زیست آمریکا، با حکم بازرسی به ملک پتی هان راه پیدا کرد و همه فهمیدند دیوید کیست و چه کار کرده است.

داستان نوجوان ۱۷ ساله‌ای که در انباری خانه راکتور هسته‌ای ساخت!

کودکی دیوید و علاقه عجیبش به رادیواکتیو چطور بود؟

این پسرِ نوجوانِ باهوش، مکتشف و عجیب، آنقدر به شیمی علاقه داشت که روی کتاب‌های شیمی پدرش خوابش می‌برد.

به گزارش زی‌سان، پدر و مادر دیوید هان زمانی که او کودک بود طلاق گرفتند. از آن زمان، او با پدرش، کُنت هان و همسر دومش، کَتی، در میشیگان زندگی می‌کرد. بیشتر اوقات را در خانه پدر و نامادری خود بود و آخر هفته‌ها در خانه مادر واقعی‌اش می‌ماند.

وقتی ۱۰ سالش بود، پدر نامادری‌اش، یک هدیه به ظاهر بی ضرر به دیوید داد. هدیه‌ای که سرآغازِ رویداد‌های زنجیره‌ای و غیرقابل کنترلی شد. این هدیه کتابی بود به نام «کتاب طلایی آزمایش‌های شیمی». مطالب این کتاب باعث شدند که دیویدِ عاشقِ شیمی، خیلی زود یک آزمایشگاه کوچک در اتاق خوابش راه‌اندازی کند.

البته نه این‌که فکر کنید این کتاب یا سایر کتاب‌هایی که دیوید خواند، شامل آموزش ساخت یک راکتور هسته‌ای در خانه بودند، نه! اما این نقطه عطف مهمی برای آن بود که این نوجوان موفق شد یک منبع نوترون DIY را در سوله‌ای در حیاط خلوت خانه مادرش بسازد که به طور بالقوه ۴۰۰۰۰ نفر را با سطوح تشعشعات منتشر شده در معرض خطر قرار می‌داد.

زندگی دیوید سراسر هیجان بود. در ۱۴ سالگی، وقتی که هم‌سن و سال‌هایش با آزمایش‌های نسبتاً بی‌ضرر یا ساختن آتشفشان‌های جوش شیرین سر و کار داشند، دیوید نیتروگلیسیرین ساخت!

داستان نوجوان ۱۷ ساله‌ای که در انباری خانه راکتور هسته‌ای ساخت!

او حتی وقتی که در گروه پیشاهنگی پسران بود و به یک کمپینگ رفته بود، انبار منیزیم را آتش زد و یکی از چادر‌ها را منفجرکرد!

احتمالا یکی از مهم‌ترین نقاط در زندگی دیوید این‌جاست که با وجودی‌که پدر و نامادری‌اش، مرتباً از انفجار‌های کوچک و نشت مواد شیمیایی در اتاق خواب پسرشان نگران می‌شدند، آزمایش‌های او را متوقف نکردند. آن‌ها فقط او را مجبور کردند آزمایشگاهش را به زیرزمین منتقل کند؛ چون از اینکه اتاقش را خراب می‌کرد، دیوار‌ها را با انفجار‌های مختلف می‌لرزاند و همه مواد شیمیایی را روی فرش می‌ریخت، خسته شده بودند!

به احتمال زیاد اگر پدر او درباره کار‌هایی که دیوید در خانه و آزمایشگاهش در زیرزمین می‌کرد کنجکاو بود و به خرید‌ها و رفتاری عجیب پسرش توجه می‌کرد، مسیر دیوید تا این اندازه خطرناک نمی‌شد.

تبعید شدن دیوید به زیرزمین برایش اصلا یک تنبیه نبود، در واقع برعکس، یک امتیاز شد! پس از این اتفاق، او فضای بیشتری برای انجام آزمایشات خود داشت و بیش‌تر از همیشه روی شیمی متمرکز شد.

به گزارش زی‌سان، این پسر نوجوان، وقتی همه به دنبال مهمانی و درس خواندن و برقراری رابطه بودند، کار‌های مختلفی بعد از مدرسه انجام می‌داد تا بتواند برای خرید موادی که در آزمایشگاهش به کار می‌رود، پول دربیاورد.

داستان نوجوان ۱۷ ساله‌ای که در انباری خانه راکتور هسته‌ای ساخت!

زمان خطر فرا رسید...

بعد از مدتی که در زیرزمین ماند، کار خطرناکی کرد که باعث شد بارِ دیگر تغییر مکان دهد.

یک روز که در زیرزمین، خیلی جدی در حال آزمایش با فسفر قرمز بود، شیشهِ در دستش، منفجر شد. دستانش شدیدا آسیب دیدند و خرده‌های شیشه به سمت چشمش پرتاب شدند.

البته، پدر و نامادری دیوید به جای اینکه او را مجبور کنند برای هر آزمایشی عینک بزند و اساسا جلوی انجام این کار‌های خطرناک را بگیرند، فقط او را به خانه مادرش فرستادند. جایی که دیوید باز هم فضای بیش‌تری برای انجامِ آزمایش در آلونکِ حیاط خلوت مادرش پیدا کرد... جایی که همه‌چیز شروع به رادیواکتیو شدن کرد....

دیوید ساعت‌های بی شماری را در آزمایشگاه جدیدش سپری می‌کرد و واقعا معلوم نبود دارد چه کار می‌کند. نه مادرش و نه دوست‌پسر مادرش هیچ اهمیتی نمی‌دادند که او را چک کنند. آن‌ها فقط از پشتکار و علاقه دیوید به کارش متحیر بودند!

پدر دیوید البته دوست داشت پسرش مفید باشد و مثلا یک مقام پیشاهنگی عقاب کسب کند. گروه پیشاهنگان پسر، باشگاهی مخصوص پسران در آمریکا و انگلیس است که در آن به آن‌ها مهارت‌های کاربردی فراوانی آموزش داده می‌شود. پیشاهنگان عقاب نیاز به کسب ۲۱ نشان شایستگی در مهارت‌های مختلف داشتند. دیوید مخالفتی با پیشاهنگ بودن نکرد، اما به جای موارد همیشگی مثل پیشاهنگیِ نجاری و تجارت و غیره، نشان پیشاهنگی انرژی اتمی را گرفت!

او بعد از مطالعه زیاد، نموداری ساخت که در آن شکافت هسته‌ای و یک راکتور هسته‌ای را توضیح می‌داد؛ با یک مدل اسباب بازی بی‌ضرر که با استفاده از چوب لباسی، آبمیوه، نی، نوشابه، کبریت آشپزخانه و یک نوار لاستیکی ساخته شده بود.

در نهایت دیوید نشان شایستگی انرژی اتمی خود را سال ۱۹۹۱، و فقط چند ماه قبل از تولد ۱۵ سالگی‌اش، دریافت کرد.

اما او به راکتور هسته‌ای جعلی‌اش که از قوطی‌های نوشابه و رخت‌آویز ساخته شده بود، راضی نبود!

دیویدِ ۱۷ ساله تصمیمش را گرفته بود. او می‌خواست یک رآکتور هسته‌ای واقعی رادیواکتیو را در حیاط خلوت مادرش بسازد و برای انجام این کار، باید برخی موانع را از بین می‌برد.

او تصمیم داشت چیزی بسازد که به عنوان یک رکتور پرورش‌دهنده شناخته می‌شود. این نوع خاصی از راکتور هسته‌ای است که نه تنها نیرو تولید می‌کند، بلکه به طور مداوم، سوخت جدیدی را در یک چرخهِ بی‌پایانِ خودنگهدار، ایجاد می‌کند؛ همان تئوری‌ای که دیوید داشت: حل مشکل انرژی جهان!

رآکتور‌های تولیدکننده در مقیاس بزرگ ساخته شده بودند، اما همه آن‌ها یا به دلیل اینکه واقعاً انرژی مقرون به صرفه‌ای تولید نمی‌کردند، تعطیل یا خراب می‌شدند.

دیوید برای ساختن یک راکتور پرورش دهنده باید مواد لازمش مثل نوترون را هم به دست آورد. اگر بخواهیم یک توضیح ساده بدهیم، باید بگوییم که همه راکتور‌های هسته‌ای به دسته‌ای از یک عنصر رادیواکتیو طبیعی، معمولا اورانیوم یا پلوتونیوم، به عنوان سوخت زنجیرهِ پایدار متکی هستند.

نوترون با هسته یک رادیوایزوتوپ، مانند اورانیوم ترکیب می‌شود و آن را به شکل بسیار ناپایدار جدیدی از اورانیوم تبدیل می‌کند که بلافاصله به دو نیم می‌شود. مقدار زیادی انرژی و یک واکنش زنجیره‌ای از ترکیب و تقسیم بی‌پایان و آزاد شدن انرژی ایجاد می‌شود.

سرتان را با این توضیحات علمی درد نمی‌آوریم. نکته اینجاست که دیوید چطور می‌خواست مواد رادیواکتیو خطرناک را به دست آورد؟

شاید باورتان نشود، او وانمود کرد که یک استاد دانشگاه است. شروع به نامه نوشتن به مکان‌هایی مانند کمیسیون تنظیم مقررات هسته‌ای، انجمن هسته‌ای آمریکا، موسسه برق ادیسون و انجمن صنعتی اتمی کرد. جالب اینجاست که هیچ‌کس تصمیم نگرفت هویت ساخته شده دیوید را از طریق تلفن بررسی کند. حتی یکی از نمایندگان کمیسیون تنظیم مقررات هسته‌ای در نهایت تمام فرآیند به‌دست‌آوردن و جداسازی ایزوتوپ‌های رادیواکتیو را طی کرد.

دیوید بعداً گفت که NRC یا کمیسیون ساماندهی هسته‌ای آمریکا، تمام اطلاعاتی را که لازم داشتم به من داد، تنها کاری که باید انجام می‌دادم این بود که بیرون بروم و مواد را دریافت کنم؛ بنابراین دیوید به تظاهر به یک استاد ادامه داد و سفر خود را برای تهیه عناصر رادیواکتیو آغاز کرد. بالاخره چیزی را پیدا کرد که میخواست. ابتدا با یک شرکت آشکارساز دود تماس گرفت و گفت که برای یک مدرسه به ۱۰۰ آشکارساز دود نیاز دارد. آن‌ها نه تنها موافقت کردند که ۱۰۰ آشکارساز دود را با قیمت پایین برای او ارسال کنند، بلکه به او گفتند که مواد رادیواکتیو در کجا قرار دارد!

او در تلاش بود تا با استفاده از مواد رادیواکتیو جمع‌آوری‌شده در مقادیر کم، از منابع ایزوتوپی سطح پایین، یک راکتور پرورش‌دهنده بسازد.
دیوید همچنین رادیوم ۲۲۶ را از رنگ ساعت‌های قدیمی، توریم ۲۳۲ را از فانوس‌های گازی تجاری و اورانیوم ۲۳۸ و اورانیوم ۲۳۵ را از پیچ‌بلند (pitchblende) استخراج کرده بود؛ یک ماده معدنی که او از یک شرکت خارجی اتمی خرید.

این فرآیند زمان زیادی را صرف کرد و او هرگز نتوانست به شکافت هسته‌ای دست یابد، به احتمال زیاد به این دلیل که مواد در سطح پایین و ناکافی بودند.

در هر حال، وقتی مجموعهِ دست‌سازِ دیوید شروع به انتشار سطوح قابل اندازه‌گیری تابش کرد، او مجبور شد آزمایش‌های خود را از بین ببرد. سطح رادیواکتیویته راکتور او مدام در حال افزایش بود...

دیوید به زودی متوجه شد که ممکن است دیگران را در معرض خطر قرار دهد. او توانست تشعشعات راکتور خود را تا فاصله پنج خانه آن‌طرف‌تر از خانه مادرش، تشخیص دهد.

درنتیجه تصمیم گرفت راکتور را از بین ببرد و سعی کند تمام آن مواد رادیواکتیو که ساخته را در یک مکان متمرکز کند؛ بنابراین او کاری را انجام داد که حرفه‌ای‌ها انجام می‌دهند و شروع به بار کردن رادیواکتیو در صندوق عقب خودرو خودش کرد.

همینجا بود که در ساعت ۲ و ۴۰ بامداد ۳۱ اوت ۱۹۹۴، همسایگان دیوید با پلیس تماس گرفتند، چون فکر می‌کردند که دیوید در حال دزدیدن لاستیک از ماشین‌ها بود. در حالی که او یک راکتور هسته‌ای را در ماشین خودش می‌گذاشت!

او واقعیت را به پلیس گفت. هرچند آن‌ها باور نکردند، اما با در نظرگرفتنِ اخطار منصفانه دیوید، ماشین را گشتند و رادیواکتیو را پیدا کردند. آن‌ها اول فکر کردند که یک بمب اتم کشف کرده‌اند. تیم تحقیقاتیِ بمب فراخوانده شد و همه با خوشحالی متوجه شدند که دیوید بمب اتمی دست ساز ندارد!

درنتیجه یک تیم اضطراری رادیولوژی مخصوص فدرال ایجاد شد و کمیسیون تنظیم مقررات هسته‌ای و FBI تحقیقاتی را آغاز کردند.

ماه‌ها پس از دستگیری دیوید، محققان به آزمایشگاه دیوید رفتند. این آزمایشگاه در معرض یک خطر قریب‌الوقوع و قابل‌توجه برای سلامت عمومی بود. شرایطی مانند باران شدید، باد شدید یا آتش‌سوزی می‌توانست باعث انتشار آلاینده‌ها شود.

چیزی که بعداً متوجه شدند این بود که مادر دیوید در طول آن پنج ماه که پسرش در حال تولید رادیواکتیو بود، مقدار زیادی از چیز‌هایی که در سوله بود را فقط در سطل زباله‌های معمولی قدیمی دور انداخته بود!

اینطور بگوییم؛ او مواد بسیار پرتوزا را که باید توسط افراد حرفه‌ای تمیز شوند و در سطل‌ها دفن و مهر و موم شده قرار بگیرند را دور ریخته بود!

پاکسازی آزمایشگاه در ماه ژوئن انجام شد. طبق ارزیابی رسمی سازمان حفاظت محیط زیست، سوله دیوید از بین رفت، آن را مهر و موم کردند و در زباله دانی در وسط صحرای دریاچه نمک بزرگ دفن کردند؛ همانجایی که زباله‌های رادیواکتیو حاصل از تحقیقات بمب اتمی دولتی و سایر زباله‌های صنعتی رادیواکتیو دفن شده بود.

داستان نوجوان ۱۷ ساله‌ای که در انباری خانه راکتور هسته‌ای ساخت!

آینده دیوید هان چه شد؟

دیوید از ارزیابی پزشکی برای قرار گرفتن در معرض تشعشع خودداری کرد. با این حال، او به احتمال زیاد به گونه‌ای در معرض رادیواکتیویته قرار گرفته بود که ممکن است طول عمر او را کوتاه کند. اما هرگز به متخصصان اجازه آزمایش سطوح مسمومیت با تشعشعات را نداد.

پس از اینکه EPA آزمایشگاه خانه او را برچید، داستان دیوید هان همه‌جا پیچید. او در مدرسه و بعداً در رسانه‌ها به عنوان پیشاهنگ رادیواکتیو شناخته شد.

با این حال، او از شهرت خود لذتی نمیبرد. بدون «آزمایشگاه» او افسرده شد. بعد‌ها تشخیص دادند که دیوید هان مبتلا به اسکیزوفرنی پارانوئید است.
دیوید هان در سال ۲۰۱۶ در ۳۹ سالگی درگذشت. با این حال، مرگ او ربطی به مسمومیت با تشعشعات نداشت. مرگ او تصادفی در نتیجه مسمومیت ناشی از مصرف ترکیبی الکل، دیفن هیدرامین و فنتانیل اعلام شد.

به نظر ما که پایان غم انگیزی است. شما اینطور فکر نمی‌کنید؟

سایر اخبار
ارسال نظرات
غیر قابل انتشار: ۰ | در انتظار بررسی: ۰ | انتشار یافته:
گوناگون