روزنامه هم میهن نوشت: لیست مورد ائتلاف قالیباف و حداد عادل، با ائتلافشکنی غیررسمی جبهه پایداری و دولت شکست خورد و این آغاز اختلافاتی است که در سال ۱۴۰۳ خودش را نشان خواهد داد.
این تنش در جریان انتخابات دور دوم مجلس در تهران و همچنین انتخاب هیئت رئیسه مجلس دوباره بروز خواهد کرد و در ماههای پایانی سال و با نزدیک شدن به انتخابات ریاستجمهوری به اوج خواهد رسید. آینده بسیاری از این جریانات و گروهها درجریان انتخابات رؤسای قوای مجریه و مقننه روشن خواهد شد و همین عاملی تنشزاست.
از سوی دیگر با تداوم بحرانهای خارجی و اقتصادی، بعید است که نظام سیاسی تاب و تحمل چنین تنشی را داشته باشد و همین میتواند باعث شود که سرنوشت برخی گروههای سیاسی تعیینتکلیف شده تا دست از ایجاد تنش بردارند. از همین رو، سال ۱۴۰۳ میتواند در عرصه سیاست داخلی نیز سالی سرنوشتساز باشد.
در حال حاضر دو جنگ مهم اوکراین-روسیه و فلسطین-اسرائیل بر روابط بینالملل تأثیر عمیقی گذاشته و انتخابات ریاستجمهوری در ماه نوامبر (آبانماه) در آمریکا، توجهات را به خود جلب کرده است. چه جنگهای مذکور و چه انتخابات آمریکا، هر دو بر تحولات آینده حاکم بر ایران تأثیرگذار خواهد بود:
الف) جنگها: جنگ روسیه و اوکراین یک نقطهعطف در مناسبات بینالملل محسوب میشود. این جنگ به ۳۰ سال همکاری پس از فروپاشی شوروی میان قدرتهای بزرگ پایان داد و دنیا را وارد دوران جدیدی کرد؛ جنگی که برای روسیه و اروپا بسیار حیثیتی است. آنها شکست در آن را یک تهدید وجودی برای خود تصور میکنند و هیچکدام نمیخواهند بازنده جنگ باشند. بهدلیل ارتباط نزدیک ایران و روسیه، برنده و بازنده این جنگ بر مناسبات داخلی ایران خواهناخواه اثرگذار است.
اگر روسیه پیروز جنگ شود، جریانات قدرتمند حاکم از آن منتفع خواهند شد و اگر اروپا پیروز شود، ممکن است اقتدار جریان حاکم لطمه ببیند. این امر خصوصاً از این جهت قابل تحلیل است که جمهوری اسلامی ایران به روسیه پهپاد داده و اکنون زمزمههایی مبنی بر احتمال تحویل موشکهای بالستیک به این کشور نیز شنیده میشود؛ امری که برای اروپا قابل تحمل نیست و حتماً به آن واکنش نشان خواهد داد و در صورت پیروزی بر جنگ تلاش خواهد کرد اینگونه مبادلات نظامی ایران با روسیه را بیش از پیش کنترل کند؛ موضوعی که میتواند پای تحریمهای شدیدتر علیه ایران را باز کند و اقتصاد نحیف ایران را بیش از پیش دچار بحران کند.
در سوی دیگر، جنگ نابرابری که هماکنون میان رژیم اسرائیل و ساکنان غزه در جریان است و جنایت اسرائیل در فلسطین، بر مناسبات داخلی و خارجی در ایران نیز اثر میگذارد. ایران بهعنوان مهمترین کشور حامی محور مقاومت، ارتباط مستقیمی با این جنگ دارد؛ آنچنان که حتی سفارتخانه آن در سوریه مورد تهاجم رژیم اسرائیل قرار گرفته است. افزایش این تنشها احتمال درگیری نظامی میان ایران و اسرائیل را افزایش داده است. نحوهی پایان این جنگ و احتمال درگیری اسرائیل با حزبالله و ایران، بر اقتدار منطقهای ایران اثرگذار خواهد بود و تضعیف یا تقویت این اقتدار منطقهای، در داخل و خصوصاً در میان نیروهای وفادار به جریان حاکم، اثرگذار خواهد بود و ممکن است منجر به افزایش اختلافات داخلی شود. در همین راستا، حمله ایران به اسرائیل، اتفاقی بسیار مهم است که میتواند بر تحولات سیاسی و اقتصادی سال جاری و سالهای آتی تأثیر مستقیم داشته باشد. بهطور مثال، در صورت افزایش این تنشها و حمله اسرائیل به خاک ایران، بسیاری از تحولات سالهای آتی متأثر از واکنشهای ایران خواهد شد.
ب) انتخابات آمریکا: پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا و شکست او در انتخابات ۲۰۲۰، بر مناسبات میان ایران و دنیا اثرگذار بود. خروج او از برجام و سختگیری علیه ایران برای فروش نفت تا سال ۲۰۲۰ و آسانگیری دولت بایدن در فروش نفت تاکنون، کاملاً بر اقتصاد ایران اثرگذار بوده است. تأثیر انتخابات آمریکا بر مناسبات داخلی در ایران بهحدی است که برخی معتقدند در صورتی که ترامپ در سال ۲۰۲۰ انتخاب میشد، روند انتخابات ریاستجمهوری احتمالاً به سمت دیگری میرفت و شاید تأییدصلاحیتها شکل دیگری میگرفت.
فارغ از این تحلیلها، شکی نیست که نتیجه انتخابات آمریکا، بر اقتصاد و سیاست در ایران اثرگذار خواهد بود. ترامپ رویکرد تهاجمیتری نسبت به ایران دارد و پیروزی او میتواند فشار تحریمها را بر ایران بیشتر کند و در عرصه سیاسی و رسانهای نیز مخالفان جمهوری اسلامی را تقویت کند. پیروزی ترامپ حتی میتواند منجر به پایان جنگ روسیه و اوکراین و پیروزی روسیه در این جنگ شود؛ امری که بهشکل تناقضآمیزی میتواند به نفع جناح حاکم در ایران شود.
احتمالا تا پایان سال جاری، نتیجه جنگهای روسیه و اوکراین و همچنین اسرائیل و فلسطین روشن شود و تنش میان ایران و اسرائیل به نقطه مشخصی برسد. با مشخص شدن برنده انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا، احتمالاً مناسبات بینالمللی کاملاً شکلی متفاوت بهخود بگیرد و ایران هم از این امر متأثر شود.
براساس آنچه گفته شد، جنگ روسیه و اوکراین، جنگ غزه و تنشاش میان ایران و اسرائیل، انتخابات آمریکا، بحرانهای اقتصادی و شکاف در میان جریانات حاکم، ۵ عاملی هستند که هر یک میتوانند سال ۱۴۰۳ را تبدیل به سالی سرنوشتساز کنند. در این میان بهنظر میرسد مسئله سیاست داخلی متغیری وابسته به مناسبات خارجی و شرایط اقتصادی باشد؛ در نتیجه احتمالاً همه تحولات بینالمللی و اقتصادی، بر سیاست داخلی تأثیرگذار باشد.
این در حالی است که آغاز تغییر نیز از سیاست داخلی است و با تغییر سیاست داخلی، مناسبات بینالمللی ایران و همچنین شرایط اقتصادی، میتواند بهتر یا بدتر شود؛ موضوعی که خودش را در انتخابات ۱۴۰۴ نشان خواهد داد. بهعبارت بهتر، انتخابات ۱۴۰۴ نقطهای است که در آن تأثیر هر ۵ عامل فوقالذکر مشاهده میشود و از این جهت آن را باید جدی تلقی کرد.