زیسان: نخستین سفیر آمریکا در ایران که سال ۱۲۶۱ به ایران وارد میشود، در کتاب خاطرات خود تحت عنوان «ایران و ایرانیان عصر ناصرالدین شاه» روایتی بسیار خواندنی از وضعیت حجاب زنان و نگاه جامعه ایرانی به این موضوع در ۱۵۰ تا ۱۶۰ سال قبل ارائه میدهد.
به گزارش زیسان؛ اس جی دبلیو بنجامین، در ارتباط با وضعیت حجاب زنان ایرانی چنین مینویسد:
حجابی که زنان ایران در کوچه و خیابان دارند متصور خارجیها برای زنان ناراحت کننده است. در حالی که این طور نیست و این حجاب از جهات زیادی به نفع آنهاست و به همین جهت هم زنان به هیچ وجه درصد بر نمیآیند که این وضع و حجاب را تغییر دهند.
زنان در این حجاب بسیاری از کارهایی را که میخواهند به راحتی انجام میدهند. با این لباس و حجاب که از سرتا پا را به کلی میپوشاند یک زن میتواند به هر کجا که بخواهد برود، بدون آنکه کسی او را بشناسد؛ زیرا هیچ کسی، حتی شوهرش هم نمیتواند روبنده را در خیابان وکوچه از روی صورت او بردارد و اگر چنین کاری کند به سخنی محجارات و دربارهای مراحل اعدام خواهد شد.
از طرف دیگر اگر زنی بخواهد صورت خود را نشان مردی دهد و از او دلربایی کند، این امکان را خواهد داشت که در یک فرصت مناسب روبندهای را کنار زده و چشم و ابرویش را به اصطلاح به مرد مورد علاقه بنمایاند و بدین ترتیب زنان تهران هر جا که مایل باشند میتوانند بروند بدون آنکه کسی از هویت آنها مطلع گردد.
فقط زنان حرامرای شاه و فرزندان آنها از این مزایا محروم هستند و هر جا که بخواهند بروند عدهای همراه آنها خواهند بود. این عده از افراد گارد سلطنتی هستند که به فاصله کمی در جلو و عقب این زنان حرکت کرده و راه را با اصطلاح باز میکنند. معمولا وقتی زنان حرمسرای شاه بخواهند به خارج بروند قبلا مراتب به اهالی خیابانها و کوچههایی که زنان حرمسرا از آنجا میگذرند اطلاع داده میشود. کلیه مغازهها و دکانهای مسیر باید ببندند و افراد نیز سعی میکنند که خود را از آن مسیر دور نگهدارند. اگر مردی را در مسیر زنان حرمسرا یافتند او را دستگیر کرده و اعدام میکردند. حتی اگر آن مرد روی خود را به دیوار هم میکرد که زنان حرمسرا را نبیند باز از مجازات معاف نمیشد و شلاق میخور و به حبس میافتاد.