رضا صائمی در هم میهن نوشت: شاید برخی، مولفههایی مثل ظاهری جذاب و مردانه را مهمترین دلیل بدانند، اما به نظر میرسد دلیل این ماندگاری را باید در کیفیت نقشآفرینیای که در شمایل نقشهایی پی گرفت که فردین به نماد آن بدل شد. او بیشتر برای به تصویر کشیدن مردانگی و جوانمردی در فیلمهای فارسی مشهور بود. به همان چیزی که بعدها به یک خصلت و ویژگی رفتاری تعبیر شد و نامش را «فردینبازی» گذاشتند.
دلیل این نامگذاری به اتفاقی برمیگردد که برای فردین رخ داد. سر صحنه فیلمبرداری، فردی گندهلات بهاصطلاح مزه میریزد و تیکه میاندازد که جمعیت میخندند و باعث بههمریختن تمرکز فردین میشود، فردین شاکی میشود و میگوید گندهلات ساکت شو و پاسبونا اینرو جمع کنید، ببرید. اما دم صبح فردین میرود کلهپزی محل و یکدست کلهپاچه میگیرد و در خونه گندهلات میرود و عذرخواهی میکند و میگوید، نباید اینجوری برخورد میکردم و بیا باهم یه کلهپاچه بزنیم، گندهلات هم شرمنده میشود و خیلی با هم صمیمی میشوند. کلهپاچه را میخورند و با هم رفیق میشوند. بههمیندلیل به رفتار از سر معرفت و بامرامی، میگویند فردینبازی. درواقع فردینبازی به یک اصطلاح سینمایی و عامیانه در تعریف معرفت، جوانمردی و رفاقت تبدیل شد.
اما امروزه بسیاری از مردم این اصطلاح را به کسانی اطلاق میکنند که برای نمایش و فخرفروشی دست به فداکاری میزنند. در پس تغییر معنای تلویحی و ضمنی این اصطلاح میتوان تحولات اخلاقی جامعه را هم ردیابی کرد که فردینبازی دیگر نه بهمعنای مرام داشتن و جوانمردی که ادای جوانمردانه درآوردن تا به آن تظاهر و تفاخر کردن تعبیر میشود. اما فردینبازیهای فردین فقط به فیلمهایش محدود نمیشد و او در زندگی واقعی بهویژه در مواجهه با هواداران و مردم کوچه و بازار هم همان روحیه را داشت و تواضع و فروتنیاش از او یک اسطوره محبوب ساخت که هنوز خیلیها به این موقعیت دست نیافتهاند.
او در زندگی واقعی هم روحیه حمایتگرانه داشت و تا جایی که میتوانست، دست مردم را میگرفت. محبوبیت او در سینما با محبوبیت تختی در کشتی، پهلو میزد. جالب اینکه او قبل از بازیگرشدن، کشتیگیر بود و حتی فعالیت خود در کشتی را با تختی آغاز کرد. برخی محمدرضا گلزار را به فردین بعد از انقلاب تشبیه کردهاند که بهدلیل جذابیتهای فیزیکی، مورد توجه مخاطب قرار گرفت و به یک سوپراستار تبدیل شد، اما واقعیت این است که نه روحیه و مرام فردین در او دیده میشود، نه حتی از حیث بازیگری از او جلوتر است. نهفقط او که بازیگران دیگر که امروز نام سلبریتی را یدک میکشند هم، به محبوبیت او نرسیدهاند.
با اینکه او بازیگر به معنای حرفهای نبود و بیشتر کاراکتر تیپسازیشده را بازی میکرد، اما محبوب بود. بخشی از این محبوبیت البته به سازوکارهای سینمای تجاری و عامهپسند برمیگردد، اما فردین توانست خارج از جهان سینمایی یک مفهوم و اصطلاح به نامش اضافه کند که بهمثابه خصلتهای کاراکتر در شخصیتپردازیهای سینمایی مورد استفاده قرار میگیرد. کمتر بازیگری نامش به یک واژه گره خورده تا به یک اصطلاح تبدیل شود. شاید راز محبوبیت فردین را باید در همین مفهوم و کارکردهای اجتماعی آن جستوجو کرد؛ در فردینبازی، نه بازی فردین.