شاید باورتان نشود، اما فقط یکچهارم از پروندههای قتل در واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران میرسد درنهایت به اجرای حکم قصاص ختم میشوند. این آمار عجیب حاصل سالها تجربه و تلاش خستگیناپذیر اعضای واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران و همچنین کمک خیرانی است که دست بهدست هم میدهند تا از قصاص یک قاتل جلوگیری کنند. قاضی محمدشهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران که ریاست این واحد را نیز بهعهده دارد از روند صلح و سازش در پروندههای قتل پایتخت میگوید.
درباره روند برگزاری صلح و سازش در دادسرای جنایی بگویید؟
با توجه به اینکه در سالهای اخیر تأکید مسئولان قضایی و همچنین دادستانی تهران، تلاش برای برقراری صلح و سازش در پروندههای قضایی بود، واحدی در دادسرای جنایی تهران تشکیل شد با عنوان واحد صلح و سازش. همه تلاشها در این واحد برای این است که پروندههای قتل به جای قصاص به صلح و سازش ختم شود. البته واحد صلح و سازش در همه پروندههای قتل ورود نمیکند. از قبل تحقیقات در پروندههای قتل صورت میگیرد تا در پروندههایی که قاتل بهدنبال عصبانیت، ناخواسته و ناگهانی مرتکب جنایت شده، تلاش برای گرفتن رضایت اولیای دم آغاز شود.
صلح و سازش با چه چالشهایی روبهروست؟
اولین چالش، تغییر نظر اولیای دم است. اینکه آنها را تشویق کنیم از قصاص به گذشت یا دریافت دیه یا وجهالمصالحه تغییر نظر دهند که قطعا کار سختی است. گاهی با اولیای دم ساعتها به گفتگو مینشینیم. به آنها پیشنهاد میکنیم که به جای قصاص، سراغ کارهای خیر بروند، کارهایی که باعث آرامش روح مقتول شود. مثل اینکه وجهالمصالحه بگیرند و آن را در امور خیریه مصرف کنند، مدرسه بسازند و...
متاسفانه دیدگاهی در بین برخی وجود دارد که وجهالمصالحه را پول خون میدانند و به همین دلیل قبول آن را شایسته نمیدانند، نظر شما چیست؟
واقعا اینگونه نیست و این دیدگاه غلط است. در قرآن و قانون آمده است که میتوان به جای قصاص، وجه آن را گرفت و اصلا عیبی ندارد. وجهالمصالحه نوعی از دیه است که میتواند از دیه قانونی که امسال درماه عادی ۹۰۰میلیون تومان و درماه حرام یک میلیارد و ۲۰۰میلیون تومان است، پایینتر باشد. مثلا ۱۰۰میلیون تومان یا کمتر. البته گاهی نیز مبالغ بالایی پیشنهاد میشود که پرداخت آن از توان محکوم به قصاص یا خانوادهاش خارج است. اولیای دم میتوانند با دریافت وجهالمصالحه منطقی که خانواده قاتل قادر به تامین آن باشد، صلح و سازش کنند.
اگر این مبلغ درخواستی خارج از توان خانواده محکوم به قصاص باشد چه اتفاقی میافتد؟
این چالشی است که ما گاهی اوقات پس از جلب رضایت اولیایدم با آن روبهرو هستیم که بزرگترین چالش ماست. گاهی ارقام آنقدر بالاست که باید از ظرفیت خیران استفاده کرد. مثلا اگر اولیای دم برای گذشت.
۱۰میلیارد تومان درخواست کنند، حتما خانواده محکوم به قصاص دچار مشکل خواهد شد. این زمان است که خیران را وارد ماجرا میکنیم.
این کار راحت است؟
اصلا. بسیاری از خیران ترجیح میدهند که یک زندانی جرائم غیرعمد، تصادف یا مهریه را از زندان آزاد کنند تا یک قاتل را. قانع کردن خیران برای آزاد کردن یک محکوم به قصاص، کار سختی است. از نظر خیلیها قاتل فردی است که بزرگترین جرم را انجام داده است و قابل بخشش نیست. درصورتی که اینطور نیست، قاتل ممکن است در یک موقعیت مکانی و زمانی خاص دست به ارتکاب قتل زده باشد. اینکه جرم وی قتل بوده، دلیل نمیشود که در آینده نیز سراغ جرم برود.
آمار ما نشان میدهد که قاتلانی که پروندهشان به صلح و سازش رسیده، بعد از آزادی و گذراندن دوران محکومیت خود جرمی مرتکب نشدهاند. در بین پروندههایی که ما داشتیم، به جز یکی دو فقره نزاع دیگر جرمی در بین این افراد نداشتیم.
در بین پروندههای قتل که در دادسرای جنایی منجر به صلح و سازش شده، کدامشان از ذهنتان بیرون نمیرود؟
ما یک زندانی کر و لال داشتیم که حتی هویتش هم معلوم نبود. حتی سواد نداشت که بتواند اسمش را بگوید. حدود ۱۸سال به جرم قتل در زندان بود. در زندان او را «لالی» صدا میکردند. برای آنکه هویت و خانواده او را شناسایی کنیم، خیلی تلاش کردیم و حتی از رسانهها نیز کمک گرفتیم. آزمایش دی انای هم انجام دادیم، اما نتیجهای نداشت. یک خیر وقتی داستان او را شنید، خواست که کمکش کند.
خانواده مقتول درخواست دیه کرده بودند و این خیر با پرداخت دیه، «لالی» را آزاد کرد و به مشهد برد. برایش کار پیدا کرد و نام رضا را بر رویش گذاشت. برایش مدارک هویتی گرفتیم و از این وضعیت نجاتش دادیم. پروسه طولانیای بود، اما نتیجه خوبی داشت. این پرونده هرگز از خاطرم نمیرود.
به جز خیران، مردم هم در آزاد کردن زندانیان محکوم به قصاص نقش دارند؟
بله. گاهی برای تهیه مبلغ دیه، یک شماره حساب اعلام میکنیم و مردم با خواندن گزارش پرونده برای تهیه پول دیه بهشدت همکاری میکنند.
شما در چند پرونده صلح و سازش حضور داشتید؟
از زمانی که بهعنوان سرپرست دادسرای جنایی در این حوزه فعالیت میکنم، حدود ۵۰۰محکوم به قصاص در جریان صلح و سازش از چوبه دار نجات پیدا کردهاند.
محکومانی را که قرار است برای نجاتشان تلاش کنید، چطور شناسایی میکنید؟
هر دوشنبه به زندان میرویم و با زندانیان رو در رو صحبت میکنیم. بعد با خانوادههایشان صحبت میکنیم و حتی هیأت خود را میفرستیم تا با خانوادهها به گفتگو بنشینند. ما آماری داریم که نشان میدهد فقط یک چهارم پروندههای قتل که به آنها ورود میکنیم، به اجرای حکم میرسند و مابقی به صلح و سازش ختم میشود.
سختترین پرونده صلح و سازشتان کدام پرونده بود؟
خانوادهای از یکی از روستاهای خراسان جنوبی، اولیای دم یک پرونده قتل بودند. آنها را به دادسرا دعوت کردیم. اما به ما گفتند که دخالت نکنیم. میگفتند که فقط قصاص میخواهند و حکم باید هرچه زودتر اجرا شود. هر چه تلاش کردیم فایده نداشت. بالاخره در روز اجرای حکم، محکوم را پای چوبه دار بردیم و طناب را بر گردنش انداختیم.
لحظه نفسگیری بود. برای گرفتن رضایت خیلی خیلی تلاش کرده بودیم، اما موفق نشده بودیم. محکوم در یک قدمی اعدام بود. ناگهان خانواده مقتول گفتند طناب را از گردنش برداریم. آنها گفتند که رضایت دادهاند. برای من خیلی عجیب بود، اینکه آن همه اصرار چرا در لحظه آخر به رضایت ختم شد. از، ولی دم پرسیدم که چه شد که رضایت دادید. او گفت که میخواستم بدانم که آیا واقعا حق من را میدهند یا خیر. اولیای دم پولی نخواستند و بدون دریافت مبلغی پول رضایت دادند و گمنام ماندند.
حرف پایانی:
مردم باید بدانند که خیلی از کسانی که مرتکب قتل میشوند، آدمهای عجیب و غریب و قاتل بالفطره نیستند. خیلی از آنها آدمهایی عادی هستند که در پی عصبانیت لحظهای، مرتکب قتل شدهاند. درست است که مرتکب جرمی بزرگ شدهاند، اما خیلیهایشان ناخواسته دست به جنایت زدهاند و بعد از قتل نیز پشیمان شده و سالها با عذاب وجدان زندگی میکنند.
ما تلاش میکنیم اولیای دم بدانند که میتواند جایشان عوض شود. خیرین هم بدانند که پولشان را در راه اشتباهی صرف نکردهاند. رسانهها هم اگر اطلاعرسانی شفافی داشته باشند، میتوانند خیرین بیشتری جذب کنند. اولیای دمی که رضایت میدهند باید بدانند که حقی از آنها ضایع نشده است و آنها میتوانند کاری کنند که یک نفر را یک عمر مدیون خود کنند.
منبع: همشهری