زیسان: در ادامه سریال های تاریخی تلویزیون که تاکید فراوانی بر مبارزه با استعمار دارند، بلاخره پس از مدتها طلسم پخش سریال تاریخی «سنجرخان» شکست و پخش این سریال به کارگردانی محمد حسین لطیفی پس از 22 بهمن آغاز شد و تاکنون چند قسمت آن روی آنتن رفته است.
به گزارش زیسان، «سنجرخان» به نویسندگی زندهیاد ضیاءالدین دری داستان یکی از قهرمانان کُرد است که فرشید گویلی بازیگر کُردزبان نقش اصلی آن را ایفا میکند و همچون دیگر سریالهایی از این دست محمود پاکنیت، احمد نجفی، جلیل فرجاد، پیام دهکردی و علی اسیوند از دیگر بازیگران آن هستند.
بابک زرین، موزیسین هم در شرایطی به عنوان آهنگساز سریال «سنجرخان» معرفی شد که محمدرضا منصوری تیتراژ این سریال را میخواند.
موسیقی متن و تیتراژ این سریال در فضای ارکسترال تولید شده است و محمدرضا یار نیز ترانه تیتراژ این اثر را سروده است.
«سنجرخان» به تهیهکنندگی سعید جلالی و کارگردانی محمدحسین لطیفی در معاونت امور استانها در ۲۶ قسمت تهیه و تولید شده است.
اولین استارت تولید این سریال تاریخی در سال ۹۹ زده شد اما چند سال تولید کشید تا تولید آن به پایان برسد.
«سنجرخان» یک شورشی بود، او در مقابل خانواده ایستاد، با حاکمان کردستان مبارزه کرد، به جنگ انگلیسیها و روسها رفت. درست یا غلط او یک شورشی بود. سنجرخان را با رئیسعلی دلواری و میرزا کوچک خان جنگلی مقایسه میکنند.
سنجرخان وزیری معروف به سردار اکرم، فرزند حاج یوسف مالک روستای نران از توابع شهر سنندج و فرزند جیران خانم از خانواده اردلان (خاندان حاکم کردستان) و فرزند چهارم از ۹فرزند خانواده است که بعد از فوت پدر به علت خصومت برادرانش با وی (سنجرخان و یکی از برادرانش از مادری دیگر بودند) مجبور به ترک روستا و زادگاه خود میگردد و بعد از خریداری کردن زمینی در روستای میانگوران دهگلان درمشغول به کار کشاورزی و دامداری میشود. او با واگذاری خانه و زمین به کشاورزان عدهای از مردم همان منطقه را به دور خود جمع میکند. سنجرخان همزمان با کارهای کشاورزی و دامداری، رعیت و افراد روستای خود را به کار یادگیری سواری و آموختن فنون جنگاوری وا میدارد.
در این زمان که روسها مناطق مختلف ایران از جمله کردستان را اشغال کردهاند و آزار و اذیت مردم به جایی رسید که مردم از جنگ جویان میهن دوست تقاضای کمک و یاری کردند. سنجرخان با آگاه شدن از عمق بحران و فشارهای زیاد اشغالگران با فرستادن نامههایی به حاکم سنندج و اجازه از آنها، درخواست اذن جنگ و همچنین در اختیار گذاشتن نیروی جنگی برای انجام چنین امری را میکند که البته با مخالفت حاکم سنندج رو به رو میشود و درنهایت اصرار و درخواستهای زیاد سنجرخان، حاکم سنندج را برآن میدارد که جهت جلوگیری از سرکشی و اغتشاش قشونی متشکل از قوای انگلیسی که آنموقع در کردستان جولان میدادند را جهت سرکوب اعزام مینماید که به جنگ میان سنجرخان و انگلیسیها میانجامد.
با شکست انگلیسیها راه جنگ با روسها برای این شورشی جنگجو هموارتر میشود و این بار بدون اجازه و اذن از کسی، خود جوش و با اتکا به نیروهای مردمی روستاهای اطراف سنندج و جوانان گرد آمده بود، راهی میدان مبارزه و نبرد با روسها میگردید.
جنگ با روسها از روستاهای اطراف کامیاران شروع میشود و روسها را تا شهر سنندج فراری میدهند. در شهر سنندج و در جنگ حوالی روستای صلوات آباد بعد ازشکست روسها و تعقیب آنان گلولهای ازدشمن به سنجرخان اصابت میکند و زخمی شدید بر میدارد. با التیام یافتن سنجرخان از آن زخم، این بار با ندایی در خواب سودای جنگی تازه در سر میپروراند.
با فراهم کردن سوارانی ازروستاهای اطراف و با یاری مردم دوباره راهی میدان میشود و در دره سنجر خان مابین روستاهای میانگوران وگزگزاره سفلی ازتوابع بخش بلبان آباد شهرستان دهگلان، روسها را در پی یک نبرد سخت شکست و فراری داده و با به دست آوردن مقدار زیادی غنایم جنگی سبک و سنگین و مهمات به جنگهای بعدی ادامه میدهد.
ادامه جنگها و فتح و پیروزیهای پیاپی سنجر خان تعجب تمام رجال مملکت را در پی دارد، سیل پیشکشیها و هدایا از اطراف واکناف سرازیرمیشود پیشنهادهای زیادی برای همکاری دریافت میدارد که اکثر آنها به موقع و بعضی واقعی نبود. جنگها به شهرهای دیواندره و سقز کشیده میشود و در اکثر مناطق سواران سنجر خان و یارانش موفق به شکست روسها و آزاد سازی مناطق مذکور میگردند.
باهمکاری یکی از حاکمان منطقه سقز و بوکان به نام حشمت الملک خان روسها را تا پل منجیل فراری میدهد و به عقب میراند و تمامی خاک کردستان را از نیروهای روسی پاکسازی میکند. پس از آن نامهای به میرزا کوچک خان مینویسد و میرزا را از کار روسها آگاه میکند که آنها را از کردستان فراری دادهام و اکنون نوبت شماست. میرزا هم درکنار پل منجیل با نیروهای روسی درگیر میشود و در این جنگ تلفات زیادی بر نیروهای روس وارد میگردد.
سنجر خان بعد از خاتمه کار روسها به روستای خود برگشت و چند سالی را بامدارا کردن با دشمنان خانگی خود به سرآورد. برادرانش مخصوصا خلیل خان با وجود کینه قدیمی و همچنین حاکم سنندج شریف الدوله با خصومتی که از سنجرخان داشت دلایل مشکلات و سبب ناراحتیهای او بودند. با تطمیع و تشویق شریف الدوله، نابرادری سنجرخان دست به توطئه علیه او زدند. او در روز جمعه ماه محرم و روز عاشورا ۱۳۳۷هجری قمری سنجرخان را به خانه خود دعوت کرد. همچنین یکی از برادران تنی خان به نام یدالله خان به این مهمانی دعوت بود سنجر خان در این مهمانی مورد هدف گلوله گماشتگان برادر ناتنیاش قرار گرفت و کشته شد.