بخشهایی از گفتگو با حجت الاسلام مصطفی پورمحمدی دبیر شورای عالی جامعه روحانیت مبارز و رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی با روزنامه خراسان را در ادامه میخوانید.
به نظرتان در این مدت کوتاه با حرف میشود مردم را پای صندوق آورد یا باید کار عملی هم کرد؟
کار عملی ویژهای نمیشود کرد. الان وقت عمل مردم است، دولتیها هر کار میخواستند کردند و در این چند هفته هم کسی کار ویژهای نمیتواند بکند، اگر قولی هم بدهد مردم معلوم نیست باور کنند. مردم تعیین کننده اند، ما مردم میتوانیم تحول ایجاد کنیم و نشان دهیم از این وضع راضی هستیم یا نیستیم. ما مردم میتوانیم بگوییم میخواهیم اوضاع را دگرگون کنیم. ممکن است کاملا دگرگون شود و یک موقع هم کامل نیست و یک پله بالاتر است که این هم خوب است.
برخی میگویند با رای ندادن میخواهند اعتراض به وضع موجود را نشان دهند، به اینها چه بگوییم؟
رای ندادن چه پیامی دارد؟ رای ندادن اولا پشت پا زدن به سرنوشت خودمان است، کسانی که دوست دارند همین مسیر ادامه پیدا کند که بسیاری از مردم میگویند ما این را قبول نداریم خب آنها را با رای ندادن تایید میکنیم. الان کشور مسیر خودش را به صورت قانونی طی میکند، ما مردم میخواهیم وضعمان بهتر شود و جامعه انتظار دارد از برخی مشکلات عبور کند. سکوت کردن و در خانه نشستن و رای ندادن کمکی به حل مشکل نمیکند.
از طرف دیگر آنهایی تشویق به رای ندادن میکنند و از این رای ندادن سود میبرند که اصولا به حرکت ملت ایران اعتقادی ندارند. این را که ایران قدرتمند شود، قبول ندارند. نه تنها فقط ایران انقلاب اسلامی نباشد، اصولا با ایران قدرتمند در همه زمانها مخالف بودند و دنبال تجزیه یا تسخیر ایران بودند. حالا این ایران قدرتمند روحیه تاثیر گذار هم داشته باشد، بیشتر میترسند.
باید این مسئله را کاملا جدی بگیریم که دشمنان ما از ایران قوی میترسند. از ایران قوی انقلابی بیشتر میترسند و امروز ما چنین وضعیتی داریم و دچار یک سری کمبود و ضعف هستیم، ولی نباید تسلیم شویم و ارادهها سست شود و نگران شویم که حل شدنی و قابل جبران نیست. امروز نیاز به حرکت مثبت و سازنده داریم، این تفکر جمعی بالنده یک پیام روشن دارد به نام مشارکت.
فکر میکنید در داخل کشور گروهها یا افرادی باشند که نخواهند مشارکت افزایش پیدا کند؟
بله برخی مواقع به دلیل تحلیل غلط. حس میکنیم باید مدیران و مجریان امروز کشور را برای این که مجازات کنیم با رای ندادن ادب کنیم یا از این وضع راضی نیستیم و بازی را بر هم بزنیم. این بازی به هم زدن دو حالت دارد؛ یا اوضاع کشور به هم میریزد که به نفع دشمن است یا وضع فعلی که مردم خوششان نمیآید، ادامه پیدا میکند که هر دو به ضرر منتقدین است.
این که دشمنان نباید امیدوار شوند خواست همه است، اما این که عدهای انتقاد دارند و این وضع مطلوب نیست هم با دست روی دست گذاشتن حل نمیشود. تنها راه، پا پیش گذاشتن حتی به اندازه یک قدم است.
عدهای مشارکت بالا را باعث رای نیاوردن خودشان میدانند و برای همین دلیلی برای تشویق مردم به مشارکت نمیبینند.
برخی در دلشان این است، ولی ابراز نمیکنند و برخی هم ابراز میکنند، ولی این سیاست غلطی است و مطلوب نظام و امام و رهبری نیست. ما هم به عنوان فعالانی که دلسوز مردم و کشور هستیم به مشارکت بالای مردم اعتقاد داریم و میدانیم مشارکت بالا انقلاب و نظام را بیمه و امور را اصلاح میکند هرچند به شکست انتخاباتی ما و دوستانمان بینجامد.
این چرخه با مشارکت بالا آثار بسیار خوبی دارد که جبران شکست ما را هم میکند. یعنی ما فکر میکنیم راه و حرف ما درست است این حرف حقی که ما در نظر داریم با مشارکت پایین آثار مثبت کمی به جا میگذارد، اما اگر حرف ما حاکم نشود، با مشارکت بالا آثار بیشتری خواهد داشت و جبران شکست ما را هم میکند.
حرف شما درست است و امیدوارم از قلبتان بگویید، چون در سیاست حرف سنگینی است. شما گفتید کار عملی نمیشود کرد در این مدت، در حالی که رهبری بارها از ابتدای سال تاکنون تاکید داشتند بر مشارکت بالا، در عمل برخی میگویند نهادهایی که میتوانستند مشارکت را بیشتر کنند کاری نکردند و امروز تک قطبی شده و عملا حضور اصلاحات به ادعای خودشان صفر شده است. چقدر قبول دارید که میشد کار عملی کرد و این که چقدر فضا را تک قطبی میبینید؟
این که گفتید میشد از اول سال کارهایی کرد بله قبول داریم. اقداماتی در جهت مشارکت توسط مجریان و ناظران صورت گرفت، اما کامل نبود تا بتواند فضایی را که رهبری مطالبه کردند، ایجاد کند و این را باید قبول کنیم. صحبت من درباره چند هفته باقی مانده است. این جا دیگر تایید شدهها معلوم هستند. کار مثبت اقتصادی و امیدآفرین و ویژه هم نمیشود انجام داد که انقلابی در قیمتها و تورم و ... شود. در این موقعیت چه کنیم؟ این که مسئولین چه کنند، هر کاری که کردند خوب یا بد الان باید جواب بدهند، الان وقت تصمیم مردم است.
مردم با دو انتخابات مواجه هستند؛ بیایند یا نیایند؟ شرکت نکردن اولا به نفع کسانی است که دشمنان ایران هستند و یکی از راههای تضعیف ایران و انقلاب کاهش مشارکت مردم است. برخی میگویند مشارکت میکنیم، اما رای سفید میدهیم که تحریم هم نکرده باشیم این هم توصیه ناقصی است، چون به هر حال عدهای که ما قبول نداریم با رای کم، انتخاب میشوند و با رای سفید هم همین اتفاق میافتد پس بهتر است اولا جلوی خوشحالی دشمنان را بگیریم و مشارکت کنیم دوم این که رای سفید ندهیم، چون رای سفید نه تنها اثری برای خواسته ما ندارد و همان چیزی که نمیخواهید میشود، همزمان با مشارکت بیشتر مجریان تقویت هم میشوند که خلاف خواسته آن هاست. پس راه این است که رای دهید.
میگویند افراد مدنظرشان تایید نشده و گزینهای ندارند
درست است برخی چهرههای سرشناس اصلاح طلبان و معتدلین تایید نشدند یا از اول ثبت نام نکردند، اما افراد زیادی هم دارند که تایید شده اند و طیفهای میانه هستند. این که این گروهها فرد شاخصی ندارند، درست است البته چهره پایینتر هستند و میتوانند روی همینها اجماع کنند. به مردم بگویند افراد درجه یک ما تایید نشدند و افراد درجه دو و سه ما هستند و به اینها رای بدهید. امید بدهند، برنامه بدهند. اگر همینها به مجلس بروند با هیچ فردی در مجلس فرق ندارند. اجازه ندهیم فضای دلسردی و یأس در جامعه حاکم شود، این بسیار خطرناک است. وقتی ۱۵هزار نامزد تایید شده داریم، حتما برای طیفهای مختلف افرادی پیدا میشود که معرفی کنند.
در اصولگراها چقدر رقابت جدی است؟ جنگ زرگری است یا رقابت واقعی؟ فکر میکنید چند لیست داشته باشید؟
پیش بینی قطعی نمیشود کرد، ولی ظاهرا با چند لیست خواهند بود. فضای ما با دنیا متفاوت است. دو سوم حوزههای ما تک رای است و این کشمکشها نیست. در این حوزهها فضایی که در تهران و شهرهای بزرگ هست، نیست و رقابت افراد است نه رقابتهای جناحی. در شهرهای بزرگ و تهران نگاه به تیپ فکری و جناح سیاسی دارند. حدس میزنیم با چند لیست روبه رو هستیم، مردم هم در خیلی مواقع تلفیقی رای دادند. حدس من این است که این دوره تلفیقی رای بدهند.
پیش بینی شما درباره سرلیستها چیست؟ باهنر، قالیباف یا آقا تهرانی؟
خیلی سرلیست تعیین کننده این دوره نیست، الان نوع نگاه مطالبات عمومی و طیفهای رای دهنده به افراد بیشتر نگاه میکنند تا سرلیست ها. ادعای افراد است که سرلیست میتواند یک لیست را بالا ببرد و من این را قبول ندارم.
پس رقابتی را که بین اصولگرایان هست، جدی میدانید؟
بله جدی است و طیفها و نگاههای مختلفی هستند و ما تا سامان سیاسی مرتبی مثل احزاب نداشته باشیم گرفتار این مسائل هستیم.
برخی میگویند اصولگرایان سنتی با پرچمداری جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دیگر محوریت سابق را در میان اصولگرایان ندارند و در بستن لیست نهایی اثرگذاری قبل را ندارند، این را قبول دارید؟
به هر حال بلوک بندیها طی زمان جابه جا میشود و طبیعی است. نسل جدید به نوآوری بیشتر گرایش دارد و به مرجعیت جدید رو میآورد به خصوص فضای مجازی و گردش اطلاعات خیلی از مرجعیتها را در ایران و جهان تغییر داده و ما این واقعیت را پذیرفتیم. این طور نیست که جای مرجعیت قبلی گرفته شده بلکه ما با یک عدم مرجعیت و تشتت روبه رو هستیم.
این درست است که طیفهای جدید اصولگرا حرف شنوی گذشته را از شما ندارند؟
این طور نیست که اگر از ما حرف شنوی ندارند از جای دیگری حرف شنوی دارند یا یک مرجعیت شاخصی ایجاد کردند. تشتت ایجاد شده و هنوز هم اعتماد بخش بزرگی از مردم به روحانیت سنتی یا روحانیت جدید و جوان است. این را نمیشود نادیده گرفت، حتی ممکن است این قرائت جدید از دین، لباس روحانیت نداشته باشد، اما تمایل اجتماعی وجود دارد. در یک حالت پوست اندازی هستیم.
در جامعه روحانیت مبارز تهران که شما دبیرعالی آن هستید، فضا را برای جوانان باز کردید؟
بله همین حرفهای من حکایت از این نگاه نو در جامعه روحانیت دارد و من سخنگوی این دیدگاه هستم.
هنوزآقایان روحانی و ناطق نوری در جلسات جامعه روحانیت شرکت نمیکنند؟
خیر شرکت نمیکنند.
آقای رئیسی چطور؟
نمیگویند نمیآیم، ولی به خاطر مسائل حفاظتی حضورشان کمتر است برخی مواقع میگویند دفتر ما بیایید که خیلی هم نمیشود مزاحم ایشان شد، اما رفت و آمد کم و بیش وجود دارد.
در انتخابات خبرگان ممکن است با آقای روحانی لیست بدهید؟
من عضو جامعه روحانیت هستم و لیست هم آن جا بسته میشود. در گذشته هم همین طور بود. در دوره قبل آقای روحانی و هاشمی در لیست جامعه روحانیت بودند.
البته جامعه مدرسین آقای هاشمی را قبول نکرد.
فقط بحث آقای هاشمی بود و با تفاهمی عبور کردیم. سر آقای روحانی بحث نشد و در دو لیست بود. در تهران جامعه مدرسین ۱۵ اسم داد و لیست جامعه روحانیت ۱۵ اسم به علاوه آقای هاشمی بود.
الان فضای خبرگان چطور است؟ یکی از بحثها تک کاندیدا بودن برای حوزههای تک کرسی بود و این فضای جالبی را ایجاد نکرده است در حالی که مجلس خبرگان بسیار جایگاه مهمی دارد. این که برای ۸۸ کرسی فقط ۱۴۴ نفر کاندیدا شدند و تنها ۵۶ نفر اضافه هستند، برای انتخابات مطلوب نیست حتی در دوره قبل تاییدها حدود ۱۹۰ نفر بوده و تقریبا برای هر کرسی دو نفر تایید شده بودند. نظر شما چیست؟
دورههای قبل هم این مشکل را داشتیم. با برخی اعضای شورای نگهبان هم صحبت کردیم، گفتند انتخابات خبرگان بر عهده خود خبرگان است و باید تصمیم بگیرند و حرف درستی است یعنی اگر عیب و اشکالی باشد، متوجه انتخابات مجلس خبرگان است. خود این مجلس باید مشکل را حل میکرد و اجازه نمیداد سیر مسائل به سمتی برود که الان هر صندلی در خبرگان یک و نیم نامزد داشته باشد.
این اشکال را از طریق جامعه روحانیت به فقهای شورای نگهبان منتقل و صحبت کردیم، چون از نظر مردم این انتخابات محل سوال است و سوال درستی هم هست، باید به هرحال در هر حوزه حداقل دو برابر کرسیها نامزد باشد تا مسمایی از انتخابات را شاهد باشیم. امیدواریم در خبرگان جدید این فکر جدی مطرح شود و از سال اول هم به این نقیصه بپردازند تا برطرف شود.
وقتی انتخابات مجلس یازدهم برگزار شد، برخی گفتند کاهش شدید مشارکت بابت عملکرد بد مجلس دهم بوده است. امروز اگر انتخابات آتی با کاهش مشارکت همراه باشد آیا معتقدید عملکرد مجلس یازدهم موثر بوده؟
حتما رفتار دولتها و مجالس و دستگاههای مختلف در انتخابات تاثیر مستقیم دارد یعنی اگر خدای نکرده مشارکت پایین بیاید، حتما نقش دولت و مجلس فعلی و قبلی هم موثر بوده است. مردم روند موجود به خصوص مجلس و دولت فعلی را نگاه میکنند و رای میدهند یا رای نمیدهند، این حرف کاملا درست است و حتی میگوییم فراتر فکر کنید یعنی اگر دولتی نقش درستی نداشته باعث رای ندادن نشود، چون باز هم تغییر دولتها با مردم است، بانی تغییر مجالس هم مردم هستند و اگر مردم ناراضی هستند باید خودشان دولت یا مجلس را تغییر دهند و کس دیگری نمیتواند این کار را بکند.
آن چه از افکار عمومی در نظرسنجیهای مختلف به دست آمده نشان میدهد افکار عمومی راضی نیست. مهم این است که مردم چه میگویند. مردم امروز نه از رفتار دولت راضی هستند و نه رفتار مجلس. نه این که کاملا ناراضی هستند یا همه مردم ناراضی هستند بلکه بخش بزرگی از جامعه از بخشی از فعالیتهای دولت و مجلس راضی نیست.
مصداق میگویید؟
مردم بابت اقتصاد راضی نیستند، از نظام اداری راضی نیستند و اینها به دولت و مجلس برمی گردد. بسیاری از قوانین انتخاباتی حل نشده و این به خاطر مجلس است. بسیاری از قوانین پیچیدگی دارد و تنقیح باید میشده که نشده است. نظارتها هم خوب نیست و مردم ناراضی هستند. مجلس باید نظرات مردم را پیگیری کند، نباید مسامحه کند و بگوید دوستان ما هستند در حالی که دوستان مجلس بیشتر مردم هستند تا مسئولین و جناح ها. نمایندگان نباید رضایت جناحها و دوستانشان را جلب کنند، باید رضایت مردم را به دست آورند.
میگویند ما هم تیپ دولت و قوه قضاییه هستیم و دنبال رضایت آنها هستیم، مردم هم میگویند پس به رفقایتان بگویید بیایند رای بدهند و ما رای نمیدهیم. اگر رای مردم را میخواهید باید هوای مردم را داشته باشید. مردم هم میتوانند به اینها رای ندهند و بگویند حالا که به فکر ما نبودید به شما رای نمیدهیم. اتفاقا اگر کسی میخواهد قهر و مخالفت خودش را نشان بدهد، باید به اینهایی که هستند رای ندهد و این حداقل مجازات است و عمل مثبت و امید بخش است. همه هم میفهمند اگر با مردم خوب رفتار نکنند مردم با کنار گذاشتن مجازات میکنند. ممکن است کسی را هم که مردم جایگزین میکنند صددرصد مطلوب نباشد، اما یک پله بهتر است و این هم اگر خوب کار نکند ۴ سال دیگر کنار میگذارند.
حرف شما سنگین است، چون جامعه روحانیت هم از این دولت و رئیس جمهور و هم از این مجلس حمایت کرد.
ما واقعا حمایت کردیم برای این که خواست مردم و منافع مردم محقق شود و اگر ما هم نتوانیم منافع مردم را محقق کنیم مردم حق دارند کنار بگذارند و نباید مانع بشویم.
چرا شما وزارت کشور احمدی نژاد را قبول کردید و چرا بعد از سه سال و در آستانه انتخابات مجلس هشتم برکنار شدید؟
اولا افرادی که وارد دولت میشوند با انتخاب رئیس دولت است و دیگران نقش دوم را دارند. ثانیا همه دولتها هر وقت از من خواستند کمک کردم و معتقدم اگر دولت منتخب جمهوری اسلامی کاری بخواهد، نباید دریغ کنم، چون آدم حرفهای با رعایت ضوابط حرفهای هستم. من با دولتهای مختلف با گرایشهای مختلف کار کردم، ولی اعتقادات خودم را هم داشتم.
با برخی مواضع آنها موافق بودم و با برخی نبودم. همیشه هم استدلال میکردم که در کار باید ضابطه و قانون حاکم باشد. حتی در دولت دوم خرداد با این که تبلیغات زیادی برای ناطق نوری کرده بودم، گفتم اگر شما نیاز به من داشته باشید با حفظ مواضعی که دارم کمک میکنم به همین دلیل در ابتدای دولت دوم خرداد که بحث کنفرانس اسلامی بود و من، چون در ارکان تشکیل کنفرانس بودم، به من به عنوان جانشین وزیر اطلاعات نیاز داشتند و گفتند بمان و من هم ماندم تا مدتی هم کار کردم تا این که گفتند بس است و تشریف ببرید که رفتیم.
در دولت آقای احمدی نژاد هم اگرچه همفکری کامل نداشتیم، اما ایشان هم در مجموعه اصولگرایی بود و مواضع زاویه دارش هم آن موقع برجسته نبود البته من شناخت و معرفت اجمالی داشتم. از این جهت هم اول استنکاف کردم، اما اصرار کردند که در دولت کمک کنم. مقدمات و رفت و آمدهایی شد تا با اصرار پذیرفتم و بعد هم اخراج شدم.
چرا اخراج شدید؟
خب حتما آقای احمدی نژاد دید مواضع مثلا نزدیک و همگرایی که ایشان نیاز داشت و همفکری که میخواست، نمیشد. تصمیم به برکناری را بعد از مرحله اول انتخابات مجلس گرفت، اما به ایشان توصیه شد عمل نکند و ایشان برکناری را گذاشت برای بعد از مرحله دوم انتخابات مجلس. به نظرم جزو اشتباهات بزرگ دولت بود، چون معتقدم اگر در آن دولت بودم جلوی حوادث سال ۸۸ را با تنظیمات و تدارکی که انجام دادم و قدرت توجیه ملی که در وزارت کشور ایجاد شده بود، میتوانستم بگیرم و از این تشنجات و ابتلائات در سال ۸۸ تا حجم زیادی جلوگیری کنم.
همان اخراج باعث شد به دولت آقای روحانی دعوت شوید؟
خیر آقای روحانی هم گرفتار شده بود. ایشان من را به عنوان وزیر اصلی دعوت نکرد. وزیر دادگستری وزیر مشترک با قوه قضاییه است. من با همه دولتها مواضع مشترک و مواضع افتراقی دارم از این جهت در دولتی هستم یا نیستم معنایش این نیست که با همه مواضع آن دولت موافق یا مخالف باشم. در هر دولتی هم بودم سعی کردم مواضع خودم را با استدلال بگویم. تندخویی نمیکنم، به هم نمیزنم و سعی میکنم استدلال کنم و خیلی وقتها استدلالها هم قبول میشود. در دولت مهندس موسوی معاون وزیر بودم، در دولت مرحوم هاشمی جانشین وزیر اطلاعات بودم، در دولت آقای خاتمی معاون وزیر اطلاعات بودم، در دولت آقای احمدی نژاد وزیر کشور بودم و در دولت آقای روحانی وزیر دادگستری.
به عنوان یک عنصر حرفهای مقید به ضوابط و منضبط به مواضع انقلاب و منافع ملی بوده ام و اینها اصول من هستند. برخی روسای دولتها این انضباط من را تحمل نمیکردند و اغلب هم من را کنار گذاشتند. در دولت روحانی مودبانه کنار گذاشتند، در دولت احمدی نژاد هم بد بود، اما در دولت خاتمی بدتر بود. در ماجرای قتلهای زنجیرهای که به من ربط نداشت مرا کنار گذاشتند و من را به ناروا متهم کردند البته خود ایشان نه، ولی بسیاری از اطرافیان ایشان، با آقای دری نجف آبادی که استعفا کرد بنده هم رفتم.