28/آذر/1403 | 07:15
۱۱:۱۸
۱۴۰۳/۰۹/۲۶

همه‌چیز درباره فیلم «یک زن نازنین 1969» اولین فیلم رنگی روبر برسون

همه‌چیز درباره فیلم «یک زن نازنین 1969» اولین فیلم رنگی روبر برسون
این فیلم که بر اساس داستانی از داستایوفسکی است اولین فیلم رنگی روبر برسون به شمار می‌رود که با خلق جهانی ابزورد در مقابل آثار موج نو قرار می‌گیرد.
کد خبر: ۴۲۳۴۰

زی‌سان: مردی کنار جسد زنش (دومینیک ساندا) که خود را از بالکن آپارتمان‌شان پرت کرده ایستاده و گذشته را به یاد می‌آورد: آشنائی آن دو در مغازه‌ی مرد، تلاش مرد برای ترغیب زن به ازدواج و در پی آن: شادکامی‌های اولیه و بعد فروپاشی، دعواهائی بر سررفتار زن با مشتریان مغازه، بدگمانی نابجای مرد به زن، بیماری زن، نقاهت طولانی‌اش و تصمیم مرد برای شروعی دوباره...

تا این‌که یک روز صبح زن به مرد قول می‌دهد که همسر خوبی باشد و اندکی پس از خروچ مرد از آپارتمان، خودکشی می‌کند.

این فیلم که بر اساس داستانی از داستایوفسکی است اولین فیلم رنگی روبر برسون به شمار می‌رود که با خلق جهانی ابزورد در مقابل آثار موج نو قرار می‌گیرد.

موج نویی که فضا‌های بیرونی‌اش همچون گریزگاهی برای شخصیت‌ها محسوب می‌شود تا بتوانند دقایقی از سرکوب‌ها، ناملایمات و خفگی فضای خانه رهایی یابند و به محیط‌های خارجی که اغواگر و رمانتیک هستند پناه ببرند تا هرگونه آزادی عمل و سرخوشی را تجربه کنند.

همه‌چیز درباره فیلم «یک زن نازنین 1969» اولین فیلم رنگی روبر برسون

اما در زن نازنین فضا‌های خارجی به همان اندازه تیره و بی‌حال هستند که فضا‌های داخلی! قاب گیری‌های برسون راهی به سوی رهایی نمی‌یابند.

این فیلم برسون درست یک سال بعد از جنبش دانشجویی ۱۹۶۸ ساخته شد و متاثر از آن، میبینیم که قهرمان زن فیلم هم با فروش صلیب و خرید کتاب به نوعی دگردیسی سیمون دوبوواری دچار شده است.

بیشترین صدایی که در طول فیلم شنیده می‌شود سر و صدای سرسام آور ماشین هاست که خاموشی روابط آدمی را نشان می‌دهد و همچنین بی‌حسی مدنظر برسون را به مخاطب منتقل می‌کند.

خطوط‌های متقاطع در و پنجره‌ها و قفس میمون‌ها در پارک، در تمهیدی متساوی با میمون، زن و شوهر را هم مانند دو موجود محبوس و در تنگنا تصویر می‌کند. در جا‌هایی تداوم و انسجام بین گذشته و حال مخدوش شده که این امر بدل به استعاره‌ای می‌شود از آنکه آن زندگی شکنجه‌وار برای زن با مرگ فرقی نداشته است.

در زن نازنین استعاره و ابهام در راستای تاکید بر عدم درک متقابل بین انسان‌ها و دسترسی حقیقی‌شان به یکدیگر، دست گذاشتن بر بحران‌های درونی و نمایش دلبستگی بی‌اعتبار یک زوج بکار می‌رود که در نهایت همه‌ی اینها منجر به خلق جهانی افسرده‌حال و خفه‌کننده می‌شود و حتا حضور رنگ در سینمای برسون هم چیزی از آن تیرگی نمی‌کاهد.

ارسال نظرات