24/آذر/1403 | 19:26
۱۱:۵۲
۱۴۰۳/۰۹/۰۳

جوان ثروتمند شیعه چگونه حذف شد؟

جوان ثروتمند شیعه چگونه حذف شد؟
ادواردو با اینکه به دلیل موقعیت مالی و سیاسی خانوده اش با بسیاری از رهبران سیاسی و مذهبی جهان ملاقات کرده بود، اما پس از سفر به ایران و ملاقات با حضرت امام (ره) به شدت شیفته سادگی، عظمت و معنویت ایشان شده بود. این ارتباط عملاً مسیر زندگی ادواردو را عوض کرد.
کد خبر: ۴۰۵۳۹

 از موارد مشکوکی که درباره شهادت ادواردو وجود دارد این است که هیچ‌گونه بررسی تکمیلی در مورد نحوه قتل او انجام نشد.

العالم نوشت: جسد وی کالبد شکافی نشد و مرگ وی فوراً خودکشی جلوه داده شد. حتی قبل از آنکه پلیس مرگ وی را به صورت رسمی خودکشی اعلام کند، برخی روزنامه‌ها خبر خودکشی پسر رئیس کارخانه فیات را چاپ کردند و ذهن مردم را کاملا به سمت گزینه خودکشی سوق دادند.

۲۴ سال پیش در چنین روزی (نیمه نوامبر ۲۰۰۰ م)، مردی از صحنۀ روزگار حذف شد که ۶۰ میلیارد دلار «درآمد سالانه» را نادیده گرفته بود تا پیرو مکتب اهل بیت (علیهم السلام) شود.

ادواردو آنیلی در ۹ ژوئن ۱۹۵۴ در نیویورک متولد شد. وی پس از اتمام تحصیلاتش در کالج آتلانتیک، برای ادامه تحصیلاتش در زمینه ادبیات مدرن و فلسفه شرق به دانشگاه پرینستون رفت. پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی، برای مطالعه عرفان و مذاهب شرقی به کشور‌های هند و سپس به ایران سفر کرد و در جریان سفرش به کشورمان به تشیع گروید.

سناتور جیوانی آنیلی، پدر «ادواردو» یکی از پولدارترین و بانفوذترین افراد ایتالیا و مالک کارخانه‌جات اتومبیل‌سازی فیات، فراری، لامبورگینی، لانچیا، آلفارمو و آیوکو، به همراه چندین کارخانه تولید قطعات صنعتی، چند بانک خصوصی، شرکت‌های طراحی مد و لباس، روزنامه‌های پرتیراژ «لاستامپا» و «کوریره دلاسرا»، باشگاه اتومبیل‌رانی فراری و باشگاه فوتبال یوونتوس بود.

علاوه بر اینها، چندین شرکت ساختمان‌سازی، راه‌سازی، تولید لوازم پزشکی و هلیکوپترسازی هم وجود دارد که خانواده آنیلی جزء سهام‌داران اصلی آنها می‌باشند. میزان ثروت و نفوذ خانواده آنیلی به حدی است که رسانه‌های ایتالیا از آنها به عنوان خاندان پادشاهی ایتالیا نام می‌برند. کارشناسان اقتصادی درآمد سالانه خانواده آنیلی را بالغ بر ۶۰ میلیارد دلار تخمین می‌زنند که بیش از ۲ برابر درآمد نفتی سالانه ایران است.

ادورادو و اسلام

ادواردو دانشجوی فلسفه ادیان در دانشگاه معروف «پرینستون» نیویورک بود. خودش هم متولد نیویورک بود. او انجیل و تورات را خوانده، اما این‎‎ها او را قانع نکرده بود. در ۲۰ سالگی برحسب اتفاق در کتابخانه چشمش به قرآن افتاده و چند آیه از آن را می‎خواند و احساس می‎کند این نمی‎تواند کلام بشر باشد.

ادواردو شرح مسلمان شدنش را چنین می‌گوید: در نیویورک که بودم یک روز در کتابخانه قدم می‌زدم و کتاب‌ها را نگاه می‌کردم چشمم افتاد به قرآن. کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمده است. آن را برداشتم وشروع کردم به ورق زدن و آیاتش ر ا به انگلیسی خواندم، احساس کردم که این کلمات، کلمات نورانی است ونمی تواند گفته بشر باشد. خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم، آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را می‌فهمم و قبول دارم.

ادواردو بعد از این قضیه به یک مرکز اسلامی در نیویورک مراجعه می‌کند و درخواستش مبنی بر این‌که می‌خواهد مسلمان شود را مطرح می‌کند. آنها هم نام «هشام عزیز» را برای وی انتخاب می‌کنند. محمد اسحاق عبداللهی که از دوستان مسلمان آنیلی است نیز در مورد او می‌گوید: «ادواردو خیلی شب‌ها بیدار می‌ماند و با نور شمع تا صبح قرآن را مطالعه می‌کرد.» این گفته که ادواردو در اثر معاشرت با مسلمانان به این دین گرویده، یک ادعای بی‌ثبات است، چون با موقعیت مالی و سیاسی که پدر ادواردو داشت، هیچ‌کس به خود اجازه نمی‌داد که چنین مسائلی را با او در میان بگذارد و او را به دین جدید دعوت کند. وی پس از ملاقات و گفت‌و‌گو با دکتر قدیری ابیانه شیعه شده و نام مهدی را برای خود برگزیده بود.

در فروردین ۵۹ که محمدحسن قدیری ابیانه به عنوان رایزن مطبوعاتی در ایتالیا حضور داشت، در مناظره‌ای در خصوص گروگانگیری آمریکایی‌ها که از تلویزیون ایتالیا پخش شد، شرکت کرد. ادواردو این مناظره را دیده بود. قدیری در این باره می‌گوید: هفته بعد از پخش آن برنامه تلویزیونی، و در حالی که من در اقامتگاه سفارت بودم، دربان سفارت آمد و گفت که یک جوان ایتالیایی آمده و می‌خواهد شما را ببیند. من هم گفتم اگر می‌شود به او بگویید فردا برای ملاقات بیایند. ولی بعد از لحظاتی دربان سفارت دوباره زنگ زد که این جوان می‌گوید: "خدا هر در بسته‌ای را می‌گشاید. " من هم گفتم در را باز کنند و خودم هم رفتم به استقبالش. جوان قد بلند لاغری بود که با یک موتور گازی کهنه آمده بود و خودش را ادواردو آنیلی معرفی کرد. من بدون این‌که انتظار جواب مثبتی از او داشته باشم، از او پرسیدم که آیا شما با خانوادۀ آنیلی معروف نسبتی دارید؟ و او گفت که من پسرش هستم. گفتم "تو اگر واقعا پسر آنیلی هستی پس چرا با این موتور دست دوم آمده ‎ای؟ " گفت "این مال نگهبان‎مان است و من با این آمده ‎ام تا شناخته نشوم. من مصاحبه شما را دیدم و مسلمان هستم"، گفتم "چه زمان مسلمان شدی؟ " گفت "چهار سال قبل.

ادواردو شرح مسلمان شدنش را برایم گفت و درخواست کرد که با هم دوست باشیم، از آن به بعد هر وقت که ادواردو به شهر رم می‎آمد - منزلش در شهر تورینو بود - به من هم سر می‎زد. چند جلسه از دیدارهایمان نگذشته بود که شیعه شد.

ادواردو با اینکه به دلیل موقعیت مالی و سیاسی خانوده اش با بسیاری از رهبران سیاسی و مذهبی جهان ملاقات کرده بود، اما پس از سفر به ایران و ملاقات با حضرت امام (ره) به شدت شیفته سادگی، عظمت و معنویت ایشان شده بود. این ارتباط عملاً مسیر زندگی ادواردو را عوض کرد.

ایگورمن خبرنگار روزنامه لاستامپا ایتالیا می‌گوید: وقتی ادواردو از ملاقاتش با امام و تحت تاثیر قرار گرفتنش صحبت می‌کرد، من احساس کردم که [امام]خمینی او را سحر کرده است. ادواردو همچنین یک ماه قبل از شهادتش قصد داشت بار دیگر به ایران بیاید، ولی والدین او برای ممانعت از این سفر، گذرنامه اش را پنهان کرده بودند.

فشار‌های وارده بر ادواردو

حسین عبداللهی از صمیمی‌ترین دوستان ایرانی ادواردو، فشار‌های وارد شده به ادواردو از سوی خانواده اش را غیرقابل باور توصیف می‌کند. او می‌گوید: «ادواردو تحت فشار اقتصادی بسیار زیادی قرار داشت. خانواده آنیلی وی را به صورت کامل از لحاظ اقتصادی تحریم اقتصادی کرده بودند. به گونه‌ای که وی حتی برای تاکسی سوار شدن پول نداشت.» حسین می‌گوید: «یک روز با ادواردو به نمایندگی هواپیمایی ایران ایر در ایتالیا رفتیم تا برای ادواردو بلیط سفر به ایران تهیه کنیم. کارگزار ایتالیایی شرکت ایران ایر گفت که من نمی‌توانم برای ادواردو بلیط بخرم. پس از مشاجره بسیار با وی مشخص شد که منشی پدر ادواردو با آن کارمند تماس گرفته بود و به وی دستور داده بود، حق ندارد برای ادواردو بلیط صادر کند.»

دکتر قدیری ابیانه ذکر می‌کند که برای خانواده آنیلی خیلی سخت بود که در کشور ایتالیا که مرکز مسیحیت کاتولیک است، بگویند که پسر سناتور آنیلی به اسلام رو آورده است. بنابر این ادواردو را به شدت تحت فشار قرار دادند تا از اسلام دست بردارد. تحریم و تهدیدش کردند که از ارث محروم خواهد شد و حتی از ارث محرومش کردند، ولی او دست از اسلام بر نداشت و این خود به تنهایی می‌تواند احتمال خودکشی او را منتفی کند، چون او که برای حفظ دینش حاضر به گذشت از میلیار‌ها دلار ثروت شده بود، چگونه ممکن بود با این اعتقاد راسخ به اسلام، دست به خودکشی بزند که در اسلام حرام است؟

خودکشی یا شهادت؟!

ادوارد، جانشین بزرگترین سرمایه‌دار ایتالیا و فرزند آنیلی‌ها، از بسیاری از اسرار کشورش و سازمان‌های مافیایی و صهیونیستی آگاه بود و اکنون با مسلمان شدن و طرفداریش از انقلاب اسلامی بسیار خطرناک می‌نمود؛ به ویژه آنکه علیه سلمان رشدی در ایتالیا فعالیت می‌کرد، جنایت صهیونیست‌ها را در فلسطین اشغالی محکوم می‌نمود و برای این کار‌ها حتی با نخست وزیر و رییس جمهور ایتالیا هم تماس تلفنی می‌گرفت. وی خود نیز نگران سوء‌قصد از سوی صهیونیست‌ها بود و به رایزن مطبوعاتی ایران در ایتالیا گفته بود که آن‌ها سرانجام او را به خاطر اسلام آوردنش خواهند کشت و آن را به خودکشی، حادثه نابهنگام و یا بیماری نسبت خواهند داد.

* از موارد مشکوکی که درباره شهادت ادواردو وجود دارد این است که هیچ‌گونه بررسی تکمیلی در مورد نحوه قتل او انجام نشد. جسد وی کالبد شکافی نشد و مرگ وی فوراً خودکشی جلوه داده شد. حتی قبل از آنکه پلیس مرگ وی را به صورت رسمی خودکشی اعلام کند، برخی روزنامه‌ها خبر خودکشی پسر رئیس کارخانه فیات را چاپ کردند و ذهن مردم را کاملا به سمت گزینه خودکشی سوق دادند. جسد وی نیز تا ظهر فردای روز حادثه به خاک سپرده شد تا فرصت برای هیچ گونه تحقیقی مهیا نباشد.

* پس از مرگ ادواردو سانسور مطلقی درباره مسلمان بودن، عقاید و حتی سفر وی به ایران انجام شد. اظهارنظر‌های روزنامه‌های ایران به ویژه انجمن اسلامی فارغ التحصیلان ایتالیا درباره احتمال قتل وی به هیچ وجه بازتاب داده نمی‌شد. در حالی که خانواده آنیلی یکی از بزرگترین خانواده‌های ایتالیا است و کوچکترین اظهارنظری درباره این خانواده به سرعت منعکس می‌شود، به نحوی که نخست وزیر ایتالیا درگذشت ادواردو را به خانواده آنیلی تسلیت گفت و قبل از بازی ایتالیا و انگلستان، ورزشگاه یک دقیقه به احترام ادواردو سکوت کرد. همچنین پس از مرگ ادواردو تمامی اسناد و شواهد مربوط به فعالیت‌ها و زندگی وی جمع آوری شد و حتی فیلم مستندی که توسط وی ساخته شده بود و در آرشیو کانال ۱ ایتالیا بود، از آرشیو این کانال خارج شد.

* چند سال پس از قتل ادواردو، یکی از دوستان بسیار نزدیک وی به نام لوکا کائتانی لواتلی نیز با همین سناریو به قتل رسید. او دوست ادواردو بود و با وی به ایران آمده و در ایران شیعه شده بود. لوکا نیز یکی از نجیب زادگان ایتالیایی بود. پدر لوکا به “سلطان شراب ایتالیا” معروف بود و خانوده اش از سرشناس‌ترین خانواده‌های این کشور به حساب می‌آمدند. با توجه به سرنوشت مشابه او با ادواردو، به نظر می‌رسد تاکتیک “خودکشی سازی” یکی از تاکتیک‌های اصلی برای از بین بردن چنین جوانانی است که حاضر نبودند در جهالت باقی بمانند.

دکتر مارکو باوا یکی از دوستان صمیمی ادواردو بود که به نحوه رسیدگی به پرونده ادواردو اعتراض کرد. وی در سال ۲۰۰۱ نامه‌ای به شورای عالی قضایی ایتالیا نوشت و در آن ضمن انتقاد از فرآیند رسیدگی به پرونده ادواردو، علت عدم استفاده از آدمک انسانی برای بازسازی صحنه خودکشی را جویا شد. به عقیده وی شواهد موجود درباره لباس‌ها و کفش ادواردو، خودکشی را تایید نمی‌کنند. وی همچنین عدم انجام کالبدشکافی را غیرقابل قبول خوانده بود.

منبع: پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ

ارسال نظرات