راز مجسمههای بدونِ بدن ایستر چیست؟
در امتداد سواحل جنوب شرقی جزیره راپا نوی، مجسمههای غول پیکری وجود دارند که سالیان سال ذهن دانشمندان را به خود مشغول کرده بود. این مجسمهها دو راز مهم در دل خود نهفته داشتند؛ یکی آنکه چرا سرهایی بزرگ و بدون بدن هستند و دیگر آنکه بومیان این جزیره چطور توانستهاند سالیانی بسیار دور، بدون هیچ نوع امکاناتی این مجسمهها را بسازند؟ سنگها را چطور حمل کرده و تراشیدهاند؟ آیا معنایی در این مجسمهها نهفته بوده است؟
به گزارش زیسان به نقل از راز بقا؛ مانند بسیاری از حدس و گمانهایی که پیرامون سازههای عجیب و بزرگ دنیا وجود دارد، یکی از گمانهای اساسی این است که این مجسمهها توسط فرازمینیها و حتی غولها ساخته شده باشند.
در سواحل جنوب شرقی جزیره راپا نوی، مجسمههای بسیار بزرگ، زیبا و هنرمندانهای وجود دارند که نمایانگر روحیه رهبران راپا نویی و بومیان جزیره ایستر هستند. ایستر، به عنوان دورافتادهترین جزیره موجود بر روی کره زمین، راپا نوی (Rapa Nui) در حدود ۱٫۲۸۹ مایلی جزیره پیتکرن در جنوب شرقی اقیانوس آرام واقع شده است. به طور کلی، مردمانی از نژاد پلینزی ساکن این جزیره هستند.
گفته میشود که قدیمیها این مجسمهها را برای حفاظت از منطقه شان ساخته و رو به دریا قرار دادهاندو در تئوریهای اولی که دربارهی آنها داده شد، ردپایی از فرا زمینیها و بیگانگان فضایی که آنها را به این جا آوردهانددر میان بود. با این حال محققان بر این باورند که موآیها فقط بنا بر باورهای مردم و ساکنان قدیمی این جزیره ساخته شده اند.
مجسمه های ایستر (Easter) چیستند؟
این مجسمهها که نام سنتی و باستانی آنها «موی» (moai) است، بین سالهای ۱۱۰۰ تا ۱۵۰۰ بعد از میلاد مسیح، از سنگهای آتشفشانی و توسط مردم پولینزیایی باستان ساخته شده است. این مجسمهها از نظر اندازه با هم متفاوت هستند و بزرگترین آنها حدود ۱۰ متر ارتفاع دارد. گرچه اهمیت این مجسمهها و دلیل ساختنشان هنوز هم مثل یک راز باقی مانده است، اما به نظر میرسد مویها به عنوان نمایندگانی از از اجداد بومیان این منطقه بوده اند. افراد قبیله احتمالا هر بار که یکی از بزرگان قبیله از دنیا میرفته، یک مجسمه را به یاد و نام او برش میداده اند.
این مجسمهها یا به قول اهالی جزیره “موی”ها از سنگهای آتشفشانی سرسخت ساخته شده اند. مجسمه سازان آب را بر روی سنگهای آتشفشانی میریختند تا هنگامی که به آن شکل دادند، سفت و سخت شود. برای ساخت هر مجسمه، یک تیم متشکل از پنیج یا شیش مجسمه ساز تشکیل میشد که که حدود یک سال بر روی آن کار میکردند. اکثر این مجسمهها در همان معدنی که ساخته میشدند، باقی میماندند. اما بسیاری از آنها هم در کنار سواحل این جزیره نصب شدهاندو برخی نیز به طور پراکنده داخل جزیره یافت شده اند.
هر کدام از این مجسمهها حدود ۱۸ تن وزن دارند، بنابراین به نظر میرسد که بومیان جزیره کار بسیار سختی را برای جا به جایی این مجسمهها به قسمتهای مخنلف جزیره داشتند.
سرهایی که بدن دارند اما بدنها زیر زمین پنهاناند!
طی سالها گذشته و از زمانی که این سرها توسط مهاجران اروپایی در سال ۱۷۲۲ کشف شدند، عکسهای بیشماری از این مجسمه گرفته شده است و مطالعات گستردهای توسط دانشمندان روی آنها صورت گرفته است. در یکی از اولین کاوشهایی در سال ۱۹۱۴ در این منطقه انجام گرفت، مشخص شد که این سرها به بدنهایی متصلاند که در زیر زمین پنهان شده اند. دلیل پنهانشدن بدن این مجسمهها در زیر زمین، فرساش طبیعی و رانش زمین این جزیره در گذشته عنوان شد.
این اطلاعات به طور گسترده در مطبوعات منتشر نشد، به همین خاطر مردم تصور میکردند که این سر و شانهها که بر روی خاک هستند، کل بدنه مجسمه هستند.
آقای تیلبورگ (Jo Anne Van Tilburg)، باستان شناس و پژوهشگر موسسه باستان شناسی UCLA و مدیر موسسه هنری Rock است که طی سالهای متمادی درباره این مجسمهها مقاله نوشته و سخنرانی کرده است. او در سال ۱۹۹۸ پروژه باستان شناسی مجسمههای جزیر ایستر را به کمک ساکنان بومی این جزیره آغاز کرد تا به وسیله مدرنترین تجهیزات آن زمان، درباره هر مجسمه مستند سازی کند.
نتیجه کاوشهای باستان شناسی ایستر چه بود؟
هنگامی که او عکسهای این مجسمهها را در وبسایت EISP منتشر کرد، توجهات و بازدیدها از این وبسایت دو برابر شد. تیلبورگ میگوید: «من هم مثل شما فکر میکردم، زیرا که تمام عکسهایی که در اینترنت یافت میشد نشان گر سرهایی بزرگ بود که بر روی خاک قرار دارند، ولی اکنون همه میدانیم که این سرها، بدن هم دارند. من خیلی خوشحالم که توانستم به آگاهی بشریت از یک راز بزرگ کمک کنم».
او گفت: «آنچه که ما در زیر پایه یکی از مجسمهها پیدا کردیم، یک سنگ امضا شده بود، سنگی از جنس بازالت با یک نقاشی به شکل هلال و رنگ قهوه ای. با گذشت زمان، متوجه شدیم که بر روی تمام مجسمهها این امضاها وجود دارد. شاید آنها میدانستند که این جامعه روزی از بین میرود و میخواستند که هویت خودشان را به آیندگان نشان دهند و این مجسمهها را به نام خود ثبت کنند».
بومیان چطور مجسمهها را منتقل میکردند؟
اینکه افراد این جزیره چطور این مجسمههای غول پیکر را منتقل میکردند هنوز هم مشخص نیست و شاید از عجایب روزگار باشد. در برخی از افسانهها گفته شده است که مجسمهها خودشان به محل مورد نظرشان راه رفته اند. شاید طنابهایی را به قسمتهای مختلف مجسمه میبستهاندو هر بار گوشهای از آن را میکشیدند.
مجسمههایی که منتقل شدهانددارای پایههایی بزرگتراندکه در لبههای آنها شکسته شده است. این قضیه، احتمال کشیدهشدن آنها بر روی زمین را بیشتر میکند. نظریه دیگری که در اینباره بیان شده، میگوید شاید این مجسمهها توسط ارابههایی به مقصد منتقل شدهاندو آنجا توسط طنابهایی به حالت ایستاده قرار گرفته اند.
در سال ۱۹۹۸، تیلبورگ تلاش کرد تا یک نمونه تقلبی مشابه این مجسمهها به این شکل جا به جا کند. برای اینکار ۶۰ مرد به سختی تلاش کردند تا این ماکت بر روی سورتمه ۱۰۰ متر جابه جا کنند. از نظر تیلبورگ این روشی بوده که مورد استفاده مردمان گذشته قرار گرفته است.
تیلبورگ در پایان تحقیقاتش عنوان کرد که برای او بسیاری از سوالات بی جواب و مانند یک راز باقی مانده است، اگر چه برای مردمان بومی این جزیره هیچ وقت سوالی وجود نداشته است. چرا که آنها بر این باورند که آنها خودشان بر روی زمین راه میرفته اند!
مجسمههای مقدسی که زندگی را از اهالی جزیره گرفتند
یکی از بزرگترین عجایب این مجسمه ها، توقف ناگهانی ساخت آنها توسط بومیان است. طبق نظریه دانشمندان، افزایش بیش از حد جمعیت جزیره به اکوسیستم صدمه بسیار شدیدی وارد کرده بود؛ به گونهای که دیگر نمیتوانست نیازهای مردم را بر آورده کند. عدهای از دانشمندان حدس میزنند جنگلهای جزیره در بعضی از مناطق کاملا نابود شده اند؛ چون از چوب آنها برای حمل مجسمههای غول پیکر موایی و از زمین آن برای کشاورزی استفاده شده است. پس از مواجهه با کمبود چوب تصمیم گرفتهاندکه دیگر سنگهای غول پیکر را را جابهجا نکنند. بنابراین، توقف ناگهانی جابه جایی با ساخت مجسمهها در ارتباط است.
بنابر شواهد، ساکنین جزیره ایستر سپس وارد یک جنگ خونین و مخرب شدند. در همین دوران بود که همه مجسمهها توسط اهالی جزیره تخریب شدند. باستانشناسان با تلاشهای اخیر مواییها را در حالت ایستاده قرار دادند. بیماریهایی مانند آبله و سفلیس، در سال ۱۸۷۷ جمعیت جزیره را به ۱۱ نفر کاهش داد، به دنبال آن جزیره توسط ارتش شیلی در سال ۱۸۸۸، اشغال شد و امروزه جمعیت جزیره حدودا به ۳۸۰۰ نفر رسیده است.
مجسمههای غول پیکر، به ظاهر تهدید آمیز ساخته شده بودند تا بیگانگان را از آنجا دور نگهدارند. ارتباط عجیبی بین مجسمهها و ساکنان جزیره ایستر در احترام به عقاید خود و قربانیکردن برای معبودان خود و حتی نوعی سحر و جادو وجود دارد. مواییها شبیه نگهبانان خاموشی هستند که در مقابل مهاجمان حالت تدافعی گرفته اند.