سفرنامه و ماجراهای برده هلندی در دوره شاه سلمیان صفوی یکم:

زمانی که ایرانی‌ها در ماه محرم به جای لباس مشکی، لباس آبی می‌پوشیدند!

زمانی که ایرانی‌ها در ماه محرم به جای لباس مشکی، لباس آبی می‌پوشیدند!
نکته جالب روایت‌های این هلندی بخت برگشته این است که او به عنوان برده در ایران حضور داشته و هیچ‌گونه فرصتی برای ارتباط با اصحاب قدرت نداشته است. روایت او تصویری واقعی از بطن جامعه ایران حدود ۴۰۰ سال قبل است.
کد خبر: ۲۰۲۵۹
|
۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۳

زی‌سان: یوهان اشترویس، دریانورد بخت برگشته هلندی در عصر حکومت شاه سلیمان صفوی (اسفند ۱۰۲۶ – ۸ مرداد ۱۰۷۳ خورشیدی/ فوریه ۱۶۴۸ – ۲۹ ژوئیه ۱۶۹۴ میلادی) به عنوان برده وارد ایران می‌شود. او در بخشی از خاطرات خود برگزاری مراسم عزاداری عاشورا در ایران آن دوران را توصیف می‌کند که تا حدود زیادی به مراسم امروز شباهت نیز دارد. 

در ادامه روایت جالب اشترویس از این واقعه را می‌خوانید:

در ۹ می ۱۶۷۱/۲۹ ذی حجه ۱۰۸۱، در شماخی (جمهوری آذربایجان فعلی) شاهد مراسمی بودم که هر ساله به یاد حسین (ع) دومین پسر على (ع) مفسر بزرگ قرآن برگزار می‌شود. آن گونه که برخی می‌گویند حسین با پیکان و روبین شهید شد. به این مراسم عاشورا می‌گویند و در زبان ایرانی‌ها به معنی ده است، زیرا وقتی حسین از مدینه عازم کوفه شد، دشمنانش ده روز او را تعقیب کردند؛ بنابراین مراسم ده روز ادامه دارد.

همان طور که گفتم در آغاز مراسم لباس آبی می‌پوشند، زیرا برای آنها مانند لباس سیاه ما نشانه عزاداری است در آن ده روز هرگز مو‌های سرشان را کوتاه و دستانشان را خضاب نمی‌کنند، اما در سایر روز‌ها این کار را دائماً انجام می‌دهند. در تمام آن مدت فریاد می‌کشند و قاتلان حسین را لعن و نفرین می‌کنند و با شور و حرارت زیاد خودشان را کتک می‌زنند تا اینکه بدنشان کبود شود.

سایر مردم در مدخل و دالان‌های مساجد مین‌شینند و فریاد می‌زنند حسین، حسین، حسین، حسین. جلوی تمام پنجره‌ها و درب خانه‌ها مشعل‌هایی قرار می‌دهند. حتی فقیرترین مردم شماخی تعداد زیادی شمع و مشعل جلوی خانه‌های خود گذاشته بودند.

یوهان اشتراوس روایت کننده تحولات ایران عصر صفوی از درون جامعه

به گزارش «زی‌سان»، یوهان اشترویس در ۱۶۲۸ م / ۱۰۳۸-۱۰۳۷ ق یا ۱۶۲۹ م / ۱۰۳۹-۱۰۳۸ ق در روستایی به نام رومر در نزدیکی آمستردام هلند متولد شد. او روایتی جالب از تفاوت رفتار ایرانیان در قیاس با ترک‌ها و سایر ملل با بردگان را نقل می‌کند. 

او پس از چند مرحله گشت و گذار در شرق آسیا، مدیترانه، اروپا و شمال آفریقا، از بد روزگار در جریان سکونت در روسیه تزاری، با شورش قزاق‌ها مواجه شد. او و همراهانش برای فرار از دست شورشیان از آستراخان فرار و رهسپار ایران شدند که در میانه راه از سوی تاتار‌ها به اسارت در آمدند. 

تاتار‌ها اشترویس را به بازرگان ایرانی به نام حاجی محمد صالح فروختند. این بازرگان نیز در سال ۱۶۷۰ این دریانورد هلندی را به عنوان برده به تاجر ثروتمند دیگری به نام حاجی بایران علی از اهالی دربند می‌فروشد. اشترویس در جریان اقامت در ایران اطلاعات ارزشمندی را از ایران آن دوران (عصر شاه سلیمان صفوی) ارائه می‌دهد. 

گزارش‌هایش در مورد خودکشی، قتل، اعدام، روسپی‌گری، دزید، راهزنی و رباخواری و... تصویری گویا از مسائل ایران آن دوران به خصوص در شهر‌های شماخی و دربند است. البته اشتروس توصیفی جالب و خواندنی را از شمال تا جنوب ایران -از اردبیل تا گمبرون (بندرعباس) - ارائه می‌دهد. 

نکته قابل توجه روایت‌های این هلندی بخت برگشته این است که او به عنوان برده در ایران حضور داشته و هیچ‌گونه فرصتی برای ارتباط با اصحاب قدرت نداشته است. روایت او تصویری واقعی از بطن جامعه ایران حدود ۴۰۰ سال قبل است. 

برای خواندن بخش‌های دیگر از خاطرات یوهان اشترویس هلندی و دیگر مطالب تاریخی جذاب می‌توانید به لینک مقابل «تاریخ» زی‌سان مراجعه کنید. 

سایر اخبار
ارسال نظرات
غیر قابل انتشار: ۰ | در انتظار بررسی: ۰ | انتشار یافته:
گوناگون