تکبیری که سرنوشت سریال کوچک جنگلی را عوض کرد

تکبیری که سرنوشت سریال کوچک جنگلی را عوض کرد
مردی که بخش مهمی از عمر گرانبهایش را صرف تحقیق و پژوهش و نگارش فیلمنامه کوچک جنگلی کرد، اما در نهایت به دلیل کارشکنی‌ها و بی‌مهری‌ها، عرصه را به آنها که تازه از راه رسیده بودند واگذاشت و رفت.
کد خبر: ۱۵۱۱۴
|
۲۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۱:۲۹

زهرا علی اکبری در خبرآنلاین نوشت: سورئال‌تر از این تصویر را دیده‌اید؟ سه معاون سازمان صدا و سیما، مقابل کارگردانی نشسته‌اند. کاغذی را پیش روی کارگردان گذاشته‌اند و می‌گویند امضا کن. کارگردان نگاهی می‌کند به کاغذ. حکم اخراجش از پروژه‌ای است که بخشی از عمرش را پای تحقیق و نگارش فیلمنامه آن گذاشته است. هنوز کارگردان سر بالا نیاورده که هر سه بلند و محکم می‌گویند «تکبیر، الله اکبر.» 

آنچه خواندید برشی از یک فیلم نیست. صحنه‌ای است واقعی که در سازمان صدا و سیمای ایران رقم خورده. سه مرد تکبیرگو آقایان حاج‌کریمخان، فریدزاده و روستا بودند، معاونان محمد هاشمی، رییس وقت سازمان صداوسیما بودند و آن کارگردان هم کسی نیست جز ناصر تقوایی.

مردی که بخش مهمی از عمر گرانبهایش را صرف تحقیق و پژوهش و نگارش فیلمنامه کوچک جنگلی کرد، اما در نهایت به دلیل کارشکنی‌ها و بی‌مهری‌ها، عرصه را به آنها که تازه از راه رسیده بودند واگذاشت و رفت. بهروز افخمی کسی بود که به جای ناصرتقوایی سریال کوچک جنگلی را کارگردانی کرد. روایت اکبر معززی نیا که در قامت بازیگر در این پروژه حضور داشت را بخوانید تا رنج انچه بر تقوایی گذشته است را بیشتر درک کنید.

تکبیری که سرنوشت سریال کوچک جنگلی را عوض کرد

در ایام نوروز، فرصتی دست داد تا بار دیگر فیلمنامه سه جلدی کوچک جنگلی به قلم گیرا و شیوای ناصرتقوایی را بخوانم. فیلمنامه‌ای که چهل سال پس از نگارش آن، پایش به کتابفروشی‌ها رسید. کلاس درس مهمی که امروز در دسترس انبوهی از علاقمندان فیلمسازی و فیلمنامه نویسی است. ناصرتقوایی چنان با زبردستی زیر و بم صحنه‌ها را در کلمات آفریده است که خواندن این متن طولانی، بی‌شک بیش از دیدن سریال، مخاطب را همراه خواهد کرد.

کلمات چنان تصویر درخشانی از آنچه در ذهن کارگردان است خلق می‌کنند، که در حقیقت آن‌که کتاب را می‌خواند در ذهن خود بخت دیدن تصاویری را دارد که ناصر تقوایی قرار بود خلقشان کند. بیش از همه مایه‌ی حسرت و اندوه، فاصله طولانی زمان نگارش این فیلمنامه با زمان انتشار آن است.

آنان نمی‌خواستند و نمی‌توانستند حضور ناصرتقوایی در سینمای ایران را تحمل کنند از این رو تلاش گسترده‌ای را در دستور کارشان قرار داده بودند تا این نسل طلایی و ذخیره‌ی دانایی و فرهنگ را از عرصه حذف کنند. همان سال‌ها بود که بهرام بیضایی، دیگر کارگردان بزرگ سینمای ایران جمله‌ای طلایی را درباره‌ی ناصرتقوایی گفت. او گفته بود: «تقوایی هرگز نورچشمی نبود و خودش هم زدوبند نمی‌دانست و احترام به سینمای جدی به او اجازه سرهم بندی نمی‌داد و در نتیجه محبوب پولسازان نبود.»

هر چه هست امروز کتاب مهم کوچک جنگلی در دستس اهالی فرهنگ ایران است؛ به قلم ناصرتقوایی که عمرش دراز باد. درست است که چهل سال میان آفرینش متن و انتشار آن فاصله افتاده، اما این کتاب همچنان غنیمت بزرگی است در دست ما. خاری است در چشمان آنها که با تبلیغات مسموم این گونه وانمود می‌کردند که تقوایی خود مایل به ساخت فیلم نیست.

آنها که خوب را از بد تشخیص نمی‌دهند. در سلیقه بازاری‌شان، وسواس برای ارائه‌ی بهترین شکل جایی ندارد چرا که اصالت در اندیشه‌شان با فرهنگ نیست، با پول است و سرمایه از این رو فرهنگ‌مدارانی، چون ناصر تقوایی برایشان جذابیتی ندارند. کافی است کتاب کوچک جنگلی را ورق بزنید، شرحی که از چهره، لباس، ویژگی‌ها و خصوصیات نقش‌‎آفرینان ارائه کرده، عمق نگاه تیزبین تقوایی را نشان می‌دهد.

او روی کاغذ همه‌ی آنچه قرار است به تصویر بدل شود را می‌ساخت و پس از ساز شدن سمفونی باشکوه کلمات، دوربین را وارد میدان می‌کرد. کارنامه‌ی تقوایی، در حوزه داستان، فیلم، فیلم کوتاه و مستند و عکاسی، کارنامه‌ای است درخشان. حالا با انتشار کتاب کوچک جنگلی، امکان نصیب بردن از بخشی از این درخشانی برای مخاطب ایرانی فراهم شده است. فیلمنامه کوچک جنگلی خواندنی است. کلاس درسی است برای آنها که می‌خواهند بیاموزند و تکه‎ای است از دریای بیکران دانش مرد شریف سینمای ایران.

سایر اخبار
ارسال نظرات
غیر قابل انتشار: ۰ | در انتظار بررسی: ۰ | انتشار یافته: