جنجالهای مبینا؛ من بودم محکمتر میزدم اما من را قضاوت نکنید!

مبینا نعمتزاده، دختر طلایی تکواندوی ایران و مدالآور المپیک ۲۰۲۴ پاریس، این روزها به جای دیده شدن در رینگ مسابقه، در میدان جنجالها و حاشیهها قرار گرفته است. ماجرا از یک خواسته ساده شروع شد، اما خیلی زود تبدیل به بحرانی رسانهای و اجتماعی شد که پای فدراسیون، پیشکسوتان و حتی ریاستجمهوری را هم به میان کشاند.
در این گزارش، به تفصیل به دو محور اصلی این ماجرا یعنی درخواست تحصیل پزشکی بدون کنکور و ماجرای درگیری پدر مبینا با یکی از پیشکسوتان تکواندو پرداختهایم.
آرزوی پزشکی!
در برنامه زنده تلویزیونی که پس از قطعی شدن مدال او در المپیک پاریس پخش شد، مبینا با بغض و صداقت گفت: «خیلی زحمت کشیدم، نتونستم تو کنکور شرکت کنم، دوست دارم در رشته پزشکی درس بخونم. از رئیسجمهور و مسئولین میخوام کمکم کنن.» در همان لحظه، مجری برنامه گفت: «رئیسجمهور الان به ما پیام دادن و گفتن رسیدگی میکنیم.» همین دیالوگ کوتاه، آتش انتقادها را روشن کرد.
برخی رسانهها و کاربران فضای مجازی مدعی شدند که با درخواست مبینا موافقت شده و او میتواند بدون شرکت در کنکور وارد رشته پزشکی شود. اما این خبر خیلی زود با واکنش مسئولان آموزش عالی کشور مواجه شد.
همان روزها دکتر حسین قناعتی، رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران، در واکنشی صریح اعلام کرد: «پذیرش در رشته پزشکی برای هیچ ورزشکاری بدون گذر از فرآیند قانونی امکانپذیر نیست.»
او افزود که سهمیههایی که در قانون برای قهرمانان ملی پیشبینی شده، تنها مربوط به رشتههای مرتبط با ورزش و تربیت بدنی است، نه رشتههای گروه پزشکی.
پاسخ مبینا: من را قضاوت نکنید
پس از شدت گرفتن حملات و انتقادات، مبینا با حضور در ویدیویی با ناراحتی توضیح داد:«من نگفتم پزشکی بدون کنکور حقمه. فقط آرزوم رو گفتم. منم یه دختر جوونم، انقدر منو قضاوت نکنید...» این ماجرا تا به امروز پررنگترین حاشیه زندگی ورزشی و شخصی مبینا نعمت زاده بود تا اینکه خبر سیلی زدن پدر او به گوش یک پیشکسوت به سرعت در فضای مجازی و برخی رسانههای رسمی کشور منتشر شد.
سیلی جنجالی!
چند روز پیش یدالله پیرهادی پیشکسوت مطرح مربیگری و داوری تکواندوی ایران که طرف دیگر این ماجرا بوده و حالا شکایتی را علیه پدر مبینا نعمت زاده هم مطرح کرده، در گفتوگو با "ورزش سه" موضوع درگیری را تشریح کرده است.
او درباره اینکه ماجرای درگیری فیزیکی و سیلی خوردن او از پدر مبینا نعمت زاده از کجا شروع شده، میگوید: "من بنیانگذار تکواندوی تهران هستم و ۲۴ سال است که به عنوان مربی در خانه تکواندوی پایتخت فعالیت دارم. ۸ سال هم مدیر این مجموعه بودم. خیلی اوقات پیش میآید که مربیان به خاطر مشغلههای کاری یا اتفاقات غیرقابل پیش بینی، بعضی از سانسها را به مربیان دیگر میسپارند. آن روز هم من به جای استاد حسین حیدری که کمی مریض احوال بود، رفتم تا کلاس را شروع کنیم. سانس بانوان ۴ تمام میشد و باید ۴:۱۵ آنجا را تخلیه میکردند. مربی کلاس خانم مهروز ساعی بود، اما با توجه به سفر اخیرشان کلاس را به شاگردشان مبینا نعمت زاده سپرده بودند که مدرک مربیگری هم ندارد. من تا ۴:۲۰ هم پایین نشستم و منتظر بودم، اما اولیای بچههای کلاس به من گفتند که باید کلاس را شروع کنی. من هم بالا رفتم و دیدم خانم نعمت زاده با فردی که هم سن پدرش بود، با لحن بدی در حال صحبت است. با تندی با او صحبت کردم و گفتم که زودتر اینجا را تخلیه کنید، اما این خانم جلوی من ایستاد و گفت اسم شما چیست که به حراست بدهم تا پدرتان را دربیاورند! "
پیرهادی در ادامه هم عنوان میکند: "۶۶ ساله هستم و از پدر خانم نعمت زاده هم چندین سال بزرگترم. دختر من ۳۸ ساله هست، آن وقت این خانم با کمتر از ۲۰ سال سن اینطوری صحبت میکند. خلاصه آن روز گذشت و بعد از آن آقای هومن مهیمن نایب رییس هیات تکواندوی تهران با من تماس گرفت و گفت ساعت ۴ اینجا باش تا جلسهای در اینباره برگزار کنیم. من هم به احترام ایشان به جلسه رفتم و در حالی که با نیم ساعت تاخیر این خانم را دیدم که با اضطراب در انتهای اتاق نشسته، یک مرد هیکلی را هم دیدم و جلو رفتم تا با او دست بدهم، اما به یک باره دیدم آن فرد که پدر خانم نعمت زاده سیلی محکمی زیر گوش من زد. گویا این دختر خانم به پدرش به دروغ گفته که آن روز من به او توهینی کردم یا او را زدم! در حالی که اولیای بچهها شاهد هستند که من نه توهینی کردم و نه خدایی ناکرده دستی بلند کردم. "
با ارسال بار وانت و نیسان در ترابرنت، هدیه نقدی دریافت کنید!
این پیشکسوت تکواندو در پاسخ به این سوال که واکنش او به این اتفاقات چه بوده و آیا تماسی با فدراسیون هم برقرار کرده، میگوید: "همان جا که شوک شدم و پرسیدم چرا چنین کاری کردی. من اصلا آن آقا را نمیشناختم و واقعا متاسفم که بعد از این همه سال زحمت و تلاش چنین برخوردی با من شد. همان جا به پلیس زنگ زدم و این آقا که فرار کرد و رفت. پیگیر شکایتم هستم، اما از آقای ساعی میخواهم که حتما به این ماجرا ورود کرده و با ورزشکاری که در تیم ملی است، برخورد کنند. "
واکنش مبینا: به من توهین شد، پدرم نتوانست تحمل کند
در اولین واکنش رسمی، مبینا در گفتوگویی صریح با رسانهها گفت: «در آن جلسه به من فحاشی شد. من گریهکنان آمدم بیرون و ماجرا را برای پدرم تعریف کردم. ایشان فقط خواست از من دفاع کند. اگر من جای او بودم، محکمتر واکنش نشان میدادم.»
او تأکید کرد که پدرش فردی آرام و دلسوز است و برخوردش از سر عصبانیت پدرانه بوده است.
واکنش فدراسیون و پیشکسوتان
فدراسیون تکواندو از اظهارنظر مستقیم خودداری کرد و تنها بیانیهای مبنی بر لزوم رعایت احترام به پیشکسوتان صادر نمود. در سوی دیگر، برخی از مربیان و قهرمانان سابق، از جمله هادی ساعی، خواستار رسیدگی انضباطی به این حادثه شدند.
خط باریک میان مطالبه و امتیازطلبی
هرچند خود مبینا نعمتزاده در انتهای گفتگو با ورزش سه از مردم خواست که او را قضاوت نکنند و درباره درخواست برای ورود به رشته پزشکی توضیح داد اما این دو ماجرا در کنار هم، چهرهای متفاوت از مبینا نعمتزاده در افکار عمومی ترسیم کردهاند. بسیاری از کاربران در فضای مجازی معتقدند که بیان آرزو نباید به معنای مطالبه رانت تلقی شود، اما در عین حال تأکید دارند که نظم آموزشی کشور نباید قربانی فشارهای رسانهای یا محبوبیت فردی شود.
از سوی دیگر، اقدام پدر مبینا – هرچند در مقام دفاع از دخترش – از نظر بسیاری از فعالان ورزشی رفتاری غیرقابل دفاع است. بروز چنین خشونتی در میان چهرههای ورزشی، آنهم در برابر پیشکسوتان، زنگ خطری است برای اخلاق حرفهای.
مبینا نعمتزاده در آستانه یک پیچ سرنوشتساز ایستاده است. اگر بتواند با صراحت، شفافیت و حرفهایگری مسیرش را ادامه دهد، شاید افکار عمومی بار دیگر او را با افتخارات ورزشیاش به یاد بیاورد، نه حواشی خانوادگی و تحصیلی. اما اگر فضای بیاعتمادی و حاشیه بر تصمیمات او سایه بیندازد، شاید راه بازگشت سختتر از همیشه باشد.