زیسان: پری صابری کارگردان سرشناس تئاتر بعد از مدتها مبارزه با بیماری بعدازظهر روز سهشنبه بیستم شهریور ماه دار فانی را وداع گفت. مریم شیرینلو دختر این کارگردان، خبر درگذشت این هنرمند پیشکسوت را تائید کرد.
پری صابری زاده ۱ فروردین ۱۳۱۱در کرمان، کارگردان تئاتر، نمایشنامهنویس و نویسنده رمان است.
پری صابری پس از پایان دوره متوسطه برای ادامه تحصیل در رشته سینما و تئاتر به پاریس رفت. در دوران دانشجویی فیلم کوتاهی درباره یکی از رباعیات خیام ساخت که به عنوان بهترین فیلم دانشجویی ۱۹۵۴ در فرانسه برگزیده شد. پس از آن، در سالهای ۱۹۵۵–۸ در مکتب تانیا بالاشوا تئاتر آموخت و پس از مدتی که برای مطالعه در اسپانیا به سر بُرد در ۱۳۲۴ به ایران بازگشت.
صابری در بازگشت به ایران گروه تئاتر پازارگاد را ایجاد کرد. همچنین در سالهای ۱۳۴۷–۵۷ مدیر فعالیتهای فوق برنامه دانشگاه تهران بود و تالار مولوی را در تهران تأسیس کرد. او نمایشنامه کرگدن اوژن یونسکو را دو مرتبه (پس از ترجمه جلال آل احمد) به پارسی ترجمه کرد و حمید سمندریان در ۱۳۵۰ آن را در دانشگاه تهران بر صحنه برد. این نمایشنامه را بعدها احمد کامیابی مسک با نام «کرگدنها» ترجمه و چاپ کرد.
او پس از انقلاب ۱۳۵۷ به خارج از ایران رفت. در این سالها نمایشنامه"من از کجا، عشق از کجا" را درباره زندگی فروغ فرخزاد نوشت و آن را در ۱۹۸۱ در لس آنجلس اجرا کرد که بسیار موفق بود. سپس آن را به انگلیسی در جشنواره هنری بازیهای المپیک اجرا کرد که همچنان با استقبال مواجه شد. سپس تصمیم به بازگشت به ایران گرفت. در ایران ابتدا با برخوردهای خوبی مواجه نشد، اما کمکم فعالیت تئاتری خویش را از سر گرفت و نمایشهای"من به باغ عرفان" درباره زندگی سهراب سپهری و"هفت شهر عشق" را با الهام از عطار نیشابوری به صحنه برد. در پی این موفقیتها آثار دیگری را نوشته و کارگردانی کرد که به گفته خودش نمایش"شمس پرنده" درباره مولوی از بهترین کارهایش است.
پری صابری اگرچه در پاریس در حوزه سینما تحصیل کرده بود، اما علاقهمندیاش به هنر بیشتر از تئاتر و دوران کودکیاش نشأت میگیرد. صابری سال ۹۶ در گفتوگویی که با مجله «پاراگراف» داشت، دراین باره گفته است: «همواره به مسائل فرهنگی و نمایشی علاقمند بودم به خصوص که مادرم تمام تعزیههایی را که در قزوین دیده بود و شکوه خاصی هم داشت، برای من تعریف میکرد و من اینها را در خیال میدیدم. وقتی مادرم از تعزیههای مختلف تعریف میکرد لحظه به لحظهشان را حس میکردم و عاشقت تعزیه بودم. بعد هم دنبالش کردم و با تعزیهخوانهای مهم اینجا در ارتباط بودم. تهران هم که آمدم تعزیه را از نزدیک دنبال کردم با بعضی از بزرگان تعزیه آشنا شدم که در کار من شرکت کردند. تعزیه قدرتی جادویی دارد. موقعی که پیتر چلکوفسکی به ایران آمد به تمام نقاط دور افتاده به دنبال تعزیههای سنتی ثابت رفت و وقتی به پاریس رفتم و کارهایش را تماشا کردم متوجه شدم که خیلی از تعزیه متاثر است. من فکر میکنم دو پدر و مادر در تئاتر ایران داریم که یکی از آنها تعزیه و دیگری روحوضی است.»
او درباره اینکه بیش از سینما در تئاتر کار کرده و انگار به نوعی سینما را رها کرد بود، هم گفته: «من سینما را رها نکردم سینما مرا رها کرد. وقتی به ایران آمدهام طبیعتاً مثل همه تحصیل کردههای از فرنگ برگشته رفتم سراغ آقای پهلبد در وزارت فرهنگ و هنر و گفتم که میخواهم در سینما کار کنم، اما او گفت سینما به درد شما نمیخورد، چون هنوز خیلی جا نیفتاده و به مرور پی بردم زیاد هم بیراه نمیگفت.»
صابری درباره فرخ غفاری هم معتقد است: «فرخ غفاری اگر بازی میکرد شاید یکی از مهمترین کمدینهای سینمای ایران میشد. من کسی را ندیدم که به اندازه او قدرت بازی داشته باشد البته خیلی کارها برای سینمای ایران انجام داد ولی شاید یک مقدار زود آمد و شاید اگر کمی صبر میکرد جایگاه بهتری نصیبش میشد.»
او زمستان سال ۱۳۹۳ در یکی از نشستهای کتابفروشی آینده از نکته جالبی سخن گفته است: «بعد از آن نمایش (نمایش «شش شخصیت در جستجوی نویسنده» که فروغ در آن بازی کرد) وقتی میخواستم «مرغ دریایی» چخوف را کار کنم، فروغ مایل بود در آن هم بازی کند، ولی من، چون تمام کارهای آن نمایشنامه از ترجمه و کارگردانی گرفته تا طراحی صحنه را خودم انجام داده بودم، دوست داشتم خودم هم بازی کنم و همین کار را هم کردم.»
نویسندگی و کارگردانی «من از کجا، عشق از کجا» دربارهٔ زندگی فروغ فرخزاد
نویسندگی و کارگردانی «من به باغ عرفان» دربارهٔ زندگی سهراب سپهری، تالار وحدت ۱۳۶۷
نویسندگی و کارگردانی «هفت شهر عشق» با الهام از عطار نیشابوری، ایوان عطار کاخ سعدآباد، تابستان ۱۳۷۴
بیژن و منیژه، ایوان عطار کاخ سعدآباد، تابستان ۱۳۷۶
رستم و سهراب، تالار وحدت، تابستان ۱۳۷۸
نویسندگی و کارگردانی «شمس پرنده» دربارهٔ دیدار شمس تبریزی و مولوی، تالار وحدت، تابستان ۱۳۷۹ و پاییز ۱۳۸۶
کارگردانی «در اندرون من خسته»
۲ قصه برای فیلم «لیلا در نصف جهان»
«مرغ سحر»
کارگردانی «آنتیگونه»، کلوسئو (۲۰۰۰) رم، و تالار وحدت زمستان ۱۳۷۹
نویسندگی و کارگردانی «رند خلوت نشین» دربارهٔ حافظ، تالار وحدت، زمستان ۱۳۸۰
یوسف و زلیخا، تالار وحدت، زمستان ۱۳۸۱
سوگ سیاوش، تئاترشهر، زمستان ۱۳۸۳
من از کجا عشق از کجا، دربارهٔ زندگی فروغ فرخزاد، تئاتر شهر، تابستان ۱۳۸۴
لیلی و مجنون، تالار وحدت، تابستان ۱۳۸۵
هفت خان رستم، تالار وحدت، تابستان ۱۳۸۸
رستم و اسفندیار، تئاترشهر، پاییز ۱۳۸۹
نمایش باغ دلگشا (برگرفته از زندگی، احوالات و شعر و شاعری سعدی) تالار وحدت تابستان ۱۳۹۳
کارگردانی «شمس پرنده» کاخ سعدآباد (ایوان عطار)، تابستان ۱۳۹۵
نشان ابن سینا (یونسکو) ۲۰۰۴–۱۳۸۳
نشان شوالیه فرانسه ۱۳۸۳–۲۰۰۴
لوح سپاس هفدهمین جشنواره بینالمللی فجر
تندیس و لوح سپاس هجدهمین، نوزدهمین، بیستمین، بیست و یکمین، و بیست و سومین جشنواره بینالمللی فجر