زیسان: ورزشکاران برای پیروزی در رقابتهای ورزشی باید سریعترین، قویترین یا باهوشترین مدعی قهرمانی در مسابقه باشند. قهرمانان رکوردشکن باید از این هم فراتر بروند و بر محدودیتهای شناختهشده انسانی غلبه کنند. اما علاوه بر توانایی بدنی، ورزشکاران مجموعهای از مهارتهای ذهنی ویژه را به کار میگیرند که به آنها امکان میدهد پیروز و موفق باشند. مطالعات متعدد نشان میدهد که مغز ورزشکاران با مغز افراد غیر ورزشکار متفاوت است. لایوساینس در گزارشی به چند نمونه از این تفاوتها پرداخته است.
توانایی جذب سریع اطلاعات بصری و تصمیمگیری براساس آن مهارتی حیاتی برای ورزشکاران به شمار میرود، بهویژه برای کسانی که به ورزشهای گروهی مانند فوتبال یا بسکتبال میپردازند. بنا بر مطالعهای که در سال ۲۰۱۳ در مجله «گزارشهای علمی» (Scientific Reports) منتشر شد، توانایی یادگیری بصری در بازیکنان حرفهای هاکی روی یخ، فوتبال و راگبی، در مقایسه با افرادی که در ورزشهای مشابه قابلیتهای پایینتری دارند، بسیار بالاتر و بهتر است.
مطالعهای، با مقایسه ورزشکاران حرفهای و «آماتورهای نخبه»، نشان داد که ورزشکاران حرفهای که قابلیتشان برای تمرکز و ردیابی اشیا در حال حرکت روی صفحه آزمایش بالاتر است، در مسابقات بهتر و سریعتر عمل میکنند. به عبارت دیگر، مغز آنها در پردازش «صحنههای بصری پویا» یا پدیدههای در حال حرکت اطرافشان مهارت بیشتری دارد. این دو گروه با افراد معمولی غیر ورزشکار هم مقایسه شدند و طبیعتا آماتورهای نخبه بهتر از افراد معمولی پاسخ دادند.
ورزشکاران حرکات آکروباتیک، مانند غواصان و ژیمناستها، برای انجام توالی حرکات بدون فکر آگاهانه به «حافظه عضلانی» نیاز دارند. مطالعه سال ۲۰۲۳ در مجله «علوم اعصاب» نشان داد که مغز حرکات تکراری، مانند حرکات ورزشکاران و موسیقیدانان آموزشدیده، را با «بستن» و «باز کردن» اطلاعات ضروری بهسرعت برنامهریزی و هماهنگ میکند. توالی و زمانبندی گامها، در ابتدا جداگانه در مغز برنامهریزی میشوند، اما پس از آموزش بهشکل یکپارچه با انفجاری از فعالیتهای هماهنگ مغزی ترکیب میشوند.
در بازی بیسبال، هر ورزشکاری که به توپ ضربه میزند باید بهسرعت و با دقت حدس بزند که با هر توپی که پرتابکننده پرتاب میکند چه اتفاقی میافتد. بنابر مطالعه سال ۲۰۲۲ که در مجله «غشای مغز» (Cerebral Cortex) منتشر شد، فعالیت مغزی ورزشکارانی که به توپ ضربه میزنند، طبق پیشبینیهایی که درباره سرنوشت هر توپ پرتابی دارند، تغییر میکند. این به این دلیل است که آنها میتوانند نشانههای بصری میان حرکت پرتابکننده و نقطهای را که توپ ممکن است برود به هم متصل کنند.
ورزشکاران آکروباتیک، مانند ژیمناستها، مهارتهای احساس عمیق قابلتوجهی دارند. شبکه پیچیده نورونها در مخچه، منطقهای در پایه مغز این ورزشکاران، آنها را قادر میکند تا مسیرشان در هوا را بهسرعت تصحیح کنند، یا وقتی حرکتشان طبق برنامه پیش نمیرود بتوانند تعادلشان را روی دستگاه نگه دارند.
براساس پژوهش سال ۲۰۲۲ که در «مجله بینالمللی ورزش و روانشناسی ورزش» (International Journal of Sport and Exercise Psychology) منتشر شد، ورزشکاران در تقسیم توجه و جابهجایی میان شیوههای مختلف تفکر، از افراد غیر ورزشکار بهتر عمل میکنند، و بهتر است بدانیم که ورزشکارانی که به ورزشهای گروهی، که نیازمند تمرینات تناوبی هوازی با شدت بالا است، میپردازند مهارتهای ویژهای دارند. محققان دریافتهاند که آنان بهدلیل انعطافپذیری شناختی و تواناییشان در تخصیص درست و مناسب تمرکز متمایز بودند.
اولگا کوتلکو، ورزشکار دوومیدانی کانادایی، که بیش از ۳۰ رکورد جهانی دارد، پیش از مرگش در سال ۲۰۱۴ تحت آزمایش و بررسی قرار گرفت. با افزایش سن، «ماده سفید»، یا همان اتصالات نورونها در مناطق مختلف مغز، از میان میرود. اما محققان دریافتند که اولگا، بهرغم آنکه در اواسط دهه ۹۰ زندگیاش بود، ماده سفید دستنخورده قابل توجهی داشت و این مقدار با ماده سفید مغز زنان کمتحرکی که بیش از سه دهه جوانتر از او بودند بودند برابری میکرد. او همچنین در پاسخگویی به وظایف شناختی بسیار سریعتر از ۹۰ سالههای دیگر بود و حافظه بهتری هم داشت.
به گفته کایلی استیل، دانشمند ورزش، تمرینات مغز ورزشکاران در سنین پایین، میتواند دستاوردهای ورزشی بیشتری به دنبال داشته باشد. به گفته او، مربیان باید روی آموزش تواناییهای شناختی، مانند حافظه و مهارتهای تصمیمگیری، بهویژه در سالهای اولیه زندگی، متمرکز باشند.
منبع: ایندیپندنت