یکی از فیلمهای پرحاشیه و البته پرمخاطب سینمای ایران فیلم افعی است. در اینجا مروری بر این فیلم، بازیگران و داستان آن به همراه نقد و حاشیههای فیلم صورت میگیرد.
نویسنده و کارگردان: محمدرضا اعلامی
بازیگران: جمشید هاشمپور، ایلوش خوشابه، کامران باختر، بهاره رهنما، فرهاد خانمحمدی، نرسی گرگیا
سال تولید: ۱۳۷۱
شش نفر هنگام خروج غیرقانونی از کشور، در آن سوی مرز توسط یک گروه شبه نظامی که نام «افعی» بر خود نهاده اند و شخصی به نام بکتاش رئیس آنهاست، گرفتار میشوند. از این شش نفر، پدری میخواهد پسرش را برای تحصیل به آمریکا بفرستد. ضیاءالدین نوری (روزنامه نگار و نویسنده)، همسرش، جواد اسدی (که خود را استاد الهیات و فلسفه معرفی میکند) و برادرزاده اش شاهین اسدی (که خود را فرمانده گردان تکاور گارد جاویدان معرفی میکند) بقیه افراد گروه هستند.
بکتاش از آنها میخواهد که مدتی در اردوگاه افعی بمانند و به آنها کمک کنند. شاهین به دلیل سوابقش، به دستور بکتاش مأمور آموزش افراد میشود و خشن و حسادت اتسز ـ معاون بکتاش ـ برانگیخته میشود. افراد گروه شبه نظامی دیگری که خود را «سازمان ایران آزاد» مینامند، به دلیل تکروی و عدم قبول همکاری از سوی بکتاش، به اردوگاه افعی حمله میکنند و علاوه بر وارد کردن خساراتی، مقداری سلاح و مهمات را میربایند و مامک ـ دختر جوان بکتاش ـ را نیز گروگان میگیرند.
به دستور بکتاش، شاهین به همراه گروهی از افراد افعی به اردوگاه سازمان ایران آزاد حمله میکنند و پس از انهدام اردوگاه و کشتن تعدادی از افراد، مامک را نجات میدهند. در همین عملیات، اتسز به سوی شاهین تیراندازی میکند و او زخمی و مدتی بستری میشود. شاهین که معلوم میشود یک نفوذی دولت ایران است، به وسیله بی سیم با داخل کشور در ارتباط است. او درمی یابد که گروه افعی، هروئین به ایران حمل میکند و این موضوع را به مامک میگوید، مامک هروئینها را میبیند و به پدرش اعتراض میکند.
نفوذی بودن شاهین هم لو میرود و او در یک جنگ و گریز با افراد افعی، عدهای از آنها را میکشد، اما سرانجام به دام میافتد و هنگامی که قرار است مجازات شود، توسط مامک نجات مییابد. میان افراد گروه هم دودستگی ایجاد میشود و در آخر کار، در نبرد میان شاهین و طرفدارانش با گروه افعی، بکتاش و افرادش نابود میشوند و اردوگاه او دود میشود و به هوا میرود.
فیلم سینمایی «افعی» که در ژانر حادثهای و اکشن ساخته شد با فروش ۱۹۹ میلیون تومان (با بلیط۴۴۰ریالی) پرفروشترین فیلم سال ۱۳۷۲ بود. گونه حادثهای، اتفاق جدیدی برای سینما نبود چه این که پیش از آن در دهه شصت، سینمای مردانه ایران فیلم «تاراج» را تجربه کرده بود، اما افعی در فرم و ساختار داستانی خود تفاوتهای عمدهای با آن فیلمها داشت و توانست نظر مخاطبان را به خود جلب کند.
جمشید هاشم پور که با اندام ورزیده، سر تراشیده و نگاه نافذ ستاره فیلمهای اکشن در دهه شصت بود در این فیلم با چهرهای جدید و شخصیتی متفاوت ظاهر شد. همچنین افعی اولین تجربه بازیگری بهاره رهنما نیز محسوب میشود که در زمان بازی در این فیلم ۱۷ ساله بود.
فیلم افعی هر قدر که از سوی تماشاگران با استقبال مواجه شد با نظر مثبت منتقدان را با خود نداشت و حتی در زمان اکران در جشنواره همان سال دامنه مخالفتها با آن به بحث و جدل میان منتقدان و تهیهکننده کشیده شد.
مرتضی شایسته تهیهکننده افعی در گفتگویی که در سال ۱۳۹۶ با یکی از رسانهها داشت درباره این فیلم گفت: افعی یک پروژه بزرگ بود کاملا اکشن و متفاوت از آنچه در سینمای ایران مسبوق به سابقه بود، برای لوکیشن اصلی مکانهای بسیار زیادی را بررسی کردیم و در نهایت بهشهر عباس آباد نهایی شد و آنجا کمپ بزرگی ساختیم. یادم است آقای یزدان راد، قهرمان و ورزشکار ورزشهای رزمی و پرورش اندام هم در این پروژه با همکاری بسیار خوبی داشتند. لوکیشینی هم که ساختیم ماندگار شد و بعد از ما از آن استفاده فراوانی صورت گرفت.
برخی از منتقدان، این فیلم را یک کپی از فیلمهای اکشن هالیوود با ستارگانی، چون راکی و رمبو میدانستند، اما هر چه بود افعی توانست مخاطبان زیادی را به سالنهای سینما بکشاند و بهنوعی میتوان آن را پایانی بر سالهای طلایی سینمای اکشن در دهه شصت دانست.
شایسته درباره چگونگی شکل گرفتن پروژه «افعی» به جام جم آنلاین گفت: ایده اولیه این فیلم به ذهن من رسید و آن را با مرحوم اعلامی در میان گذاشتم و ایشان فیلمنامه را بر اساس آن ایده نوشتند و بعد روی فیلمنامه همفکری شد و چندین بار آن را بازنویسی کردیم تا متن نهایی آماده شد.
این تهیه کننده و فیلمساز کشورمان ادامه داد: به طور طبیعی بعد از آماده شدن فیلمنامه نوبت به تشکیل گروه تولید و انتخاب بازیگران میرسد و در این زمینه هم قراردادها را بستیم و یک گروه بسیار بزرگ در تولید این فیلم مشارکت داشتند.
چگونگی ورود بهاره رهنما به سینما / قهرمان بزرگ پرورش اندام در افعی
از شایسته درباره انتخاب بازیگران پرسیدم و او توضیح داد: آقای جمشید هاشم پور آن زمان خیلی در این تیپ فیلمها جواب میداد، خانم بهاره رهنما هم برای نخستین بار در این فیلم به نوعی به سینما معرفی شد، الان حافظه ام یاری نمیکند که چگونه ایشان به آقای اعلامی و بنده معرفی شدند ولی احتمال میدهم که از طریق کلاس یا کارگاهی با آقای اعلامی آشنایی داشتند.
او افزود: افعی یک پروژه بزرگ بود کاملا اکشن و متفاوت از آنچه در سینمای ایران مسبوق به سابقه بود، برای لوکیشن اصلی مکانهای بسیار زیادی را بررسی کردیم و در نهایت بهشهر عباس آباد نهایی شد و آنجا کمپ بزرگی ساختیم. یادم است آقای یزدان راد، قهرمان و ورزشکار ورزشهای رزمی و پرورش اندام هم در این پروژه با همکاری بسیار خوبی داشتند. لوکیشینی هم که ساختیم ماندگار شد و بعد از ما از آن استفاده فراوانی صورت گرفت.
شایسته تاکید کرد: ساختن افعی در بخش خصوصی و با آن تولید و هزینههای بالا و حرفهای در آن زمان بیشتر شبیه معجزه و کاری خارق العاده بود.
یک خاطره هلی کوپتری
شایسته یک خاطره جالب هم درباره تولید افعی دارد و به جام جم آنلاین گفت: در این پروژه ما نیاز به هلی کوپتر داشتیم ولی خیلی شرایط گرفتن هلی کوپتر سخت بود و فیلمبرداری هم به روزهای آخر میرسید و آقای اعلایی به من گفت که ما دیگر نمیتوانیم این هلی کوپتر را داشته باشیم و کاملا ناامید شده بود، اما درست در آخرین روزها بالاخره نامه نگاریها و ارتباطاتی که با ارگانهای نظامی گرفتیم نتیجه داد و یک روز صبح به من اطلاع دادند که هلی کوپتر آماده است و من همراه با تیم مرتبط سوار هلی کوپتر شدم و به لوکیشن رفتیم و وسط پروژه فرود آمدیم، خدابیامرز آقای اعلامی باورش نمیشد، همه غافلگیر شده بودند و انصافا ایشان هم در جایگاه کارگردان سنگ تمام گذاشت و آن صحنههای مربوط به هلی کوپتر را با سرعت و در کمترین زمان و با بهترین کیفیت برداشت کرد و جزء سکانسهایی شد که تماشاگران زیادی از آن لذت بردند.
تهدید به مرگ و تشکیل دادگاه
یکی از نکات جالب و ناگفته تولید افعی تهدید به مرگ شدن مرتضی شایسته و محمدرضا اعلامی است، تهیه کننده افعی درباره آن توضیح داد: داستان فیلم و محتوای آن باعث شد که گروهی از مخالفان ایران در خارج از کشور در دادگاهی به نام «خلق» ما را محاکمه کنند و در نهایت حکم به مرگ دادند و نامهای هم برای ما با همین مضمون فرستادند که هنوز نامه را دارم.
فروش افعی چقدر بود؟
خیلیها افعی را آن زمان در سینماها نشسته و ایستاده تماشا کردند، اما حتی آنهایی که این فیلم را ندیدند صفهای طولانی گیشه افعی را به خاطر دارند، از شایسته پرسیدم آن زمان چقدر این فیلم فروش داشت، او گفت: افعی تمام رکوردها را جا به جا کرد، آن زمان فکر میکنم بیش از ۱۰۰ میلیون تومان فروش داشت، سودآوری اش عالی بود و جالب است بدانید که تا چندین سال بعد هم برخی سینماها آن را اکران میکردند، آن زمان نسخههای کپی را فرستاده بودیم و دیگر نسخهها را جمع نکرده نکرده بودیم و سینمادارها بخصوص در شهرستانها به محض این که فروششان پایین میآمد دوباره افعی را اکران میکردند و جالب است که همچنان مخاطب هم داشت و میفروخت.
نکته جالب
تصویر برداری این فیلم در منطقه جنگلی عباس آباد شهرستان تهران روستای گرجی محله، واقع در استان مازندران انجام گرفت.
ایلوش خوشابه بازیگر خاص فیلم
ایلوش خوشابه (۱۳۱۱–۲۹ فروردین ۱۳۹۱ خورشیدی) بازیگر و ورزشکار ایرانی بود. او در اروپا به ریچارد لوید (به انگلیسی: Richard Lloyd) معروف است.
ایلوش در سال ۱۳۱۱ در شهر ارومیه به دنیا آمد از کودکی علاقه وافری به ورزش داشت. به همین دلیل، در زمینه پرورش اندام شروع به فعالیت نموده و در سال ۱۳۲۵ ضمن شرکت در مسابقه زیبایی اندام قهرمان کشور شد و یکسال بعد نیز در رقابتهای «قهرمانِ قهرمانان پرورش اندام» مقام اول را کسب کرد. او در باشگاه «ببر» در خیابان امیریه ورزش میکرد و شغل اصلیاش «تراشکاری» بود.
وی به پیشنهاد صابر رهبر و وساطت دلکش راضی شد تا وارد حرفهٔ بازیگری شده و نخستین بار در سال ۱۳۳۳ خورشیدی، در فیلم «امیر ارسلان نامدار» در نقش امیر ارسلان ظاهر شود. ساخت این فیلم یک سال و اندی به طول انجامید و در سال ۱۳۳۴ به اکران عمومی درآمد. پس از آن در فیلمهای «قزل ارسلان» و «بیژن و منیژه» هم هنرنمایی کرد.
پس از اتمام کار بازی در فیلم اخیر ایلوش سفری به آمریکا نمود و در این کشور توانست عنوان قهرمان زیبایی اندام و کشتی حرفهای شهرهای لس آنجلس و ساکرامنتو را بدست آورد. در بازگشت از آمریکا در فیلم «دندان افعی» بازی کرد در سال ۱۳۴۰ از طرف «استودیو یولو فیلم» جهت شرکت در فیلم ولکان، پسر ژوپیتر (امیمو سالوی) به ایتالیا دعوت شد.
از آن تاریخ کار خود را در کشور ایتالیا ادامه داد و در این مدت در چند فیلم از جمله هفتخوان علیبابا، هرکول، سامسون و اولیس، برادران شکستناپذیر ماچیسته و «دو تپانچه مگنوم ۳۸ برای شهری از اشرار» ایفای نقش کرد و از این راه شهرت و محبوبیت بینالمللی نصیب وی گردید.
وی در سال ۱۹۶۱ میلادی برندهٔ «بال طلا»ی جشنوارهٔ بینالمللی «کیانژانو ترمینه» شد.
ایلوش در سال ۱۳۴۵ طبق دعوتی که از وی به عمل آمده بود برای شرکت در فیلم «حسین کرد» برای مدت دو ماه به ایران آمد و پس از اتمام کار این فیلم مجدداً به ایتالیا برگشت و طی این مدت موفق به تحصیل در رشتهٔ «مهندسی مکانیک» در «آکادمی رم» شد. وی پس از مدتی فعالیت هنری در ایتالیا، از اوایل تابستان ۱۳۶۹ خورشیدی به تهران برگشت و در کنار خانواده خود زندگی کرد.
ایلوش خوشابه مدتها بود از بیماری ریوی و کلیوی رنج میبرد، بعد از یک هفته بستری بودن در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان دی تهران سر انجام در روز سه شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۱ در سن هشتاد سالگی درگذشت.
منبع: آنا