زیسان: نابودی حماس ممکن است؟ بیایید این مسئله را بررسی کنیم. با گذشت هفت هفته از آغاز عملیات طوفان الاقصی توسط جنبش مقاومت اسلامی (حماس) در ۷ اکتبر (۱۵ مهر) سران رژیم اسرائیل، آمریکا و کشورهای اروپایی، از قطعی بودن محو این جریان سخن به میان میآورند.
به گزارش «زیسان»، سران نظامی و سیاسی تلآویو با قطعی اعلام کردند حمله زمینی به غزه، از این عملیات به عنوان لحظه پایان و نابودی حماس یاد میکنند. دیگر رهبران غربی نیز با تشبیه حماس به داعش، بر قطعی بودن محور این گروه تاکید دارند.
نقشه راه تلآویو با همراهی و حمایت کامل غربیها این است که با حمله به غزه، این باریکه را اشغال و به حیات سیاسی حماس برای همیشه پایان دادند. با طرح این ادعاها، حالا پرسش مهم این است که آیا محو یا آنچنان که ادعا میشود نابودی کامل حماس برای سران اسرائیل و آمریکا قابل تحقق است؟ یا به روایت دیگر، مساله مهم در ارتباط با آینده حیات سیاسی حماس بعد از جنگ غزه است؟ در پرداختن به این پرسش چند نکته قابل طرح است.
نکته اول درباره نابودی حماس: حماس یک جریان سنی مذهب وابسته به تفکر اخوانالمسلمین است. تفکر اخوانی در میان شهروندان کشورهای مختلف اسلامی یک جریان ریشهدار است که علاوه بر اعضای سازمانی، در میان عامه شهروندان نیز جایگاه عمیقی دارد؛ لذا مساله حماس بیش از آنکه مواجهه با یک گروه نظامی باشد، مواجهه با یک تفکر عمیق و ریشهدار است که در میان فلسطینیهای نیز نفوذ عمیقی دارد.
نکته دوم: اکثریت قاطع جمعیت دو میلیونی نوار غزه نیز به حماس وابستگی فکری و عقیدتی دارند. یکی از واقعیات انکارناپذیر در طول تاریخ این است که نبرد برای محو و نابودی یک گروه سیاسی در جنگ امکانپذیر است، اما جدال با عقیده و تفکر منتج به نتیجه نمیشود. شاید رژیم اسرائیل بتواند طی بازه زمانی چند هفتهای یا چند ماهه غزه را کنترل و ساکنان آن را آواره کند، اما در فردای بعد از بازگشت ساکنان به غزه، مساله این است که آیا وابستگی فکری آنها به حماس هم محو شدنی خواهد بود؟
نکته سوم درباره پایان حماس: حماس به عنوان یک جریان نظامی و سیاسی که موجودیت رژیم اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد، از سال ۲۰۰۶ که در انتخابات نوار غزه پیروز شدند، بر این باریکه حکومت میکنند. حماس در سالهای ۲۰۰۸- ۲۰۰۹ و ۲۰۱۴ تجربه جنگ با ارتش اسرائیل را داشته است. این گروه طی دو دهه گذشته در نوار غزه با مساحت ۳۶۵ کیلومتر مربع، ۵۰۰ کیلومتر تونل زیرزمینی ایجاد کرده که عملا از آن برای انبار تسلیحات و پنهان شدن از دست نیروهای اسرائیل بهره میگیرد. اینکه تلآویو و متحداناش بتوانند به طور کامل این حجم وسیع از تونلها را در غزه کنترل و اعضای حماس را فراری دهند، محل تردید و پرسش جدی است.
نکته چهارم: در حالیکه مقر اصلی حماس در شهر غزه است، این گروه در کرانه باختری (بخش بزرگتر سرزمین فلسطینی) که سازمان فتح کنترل آن را اعمال میکند، حضوری قابل توجه نیز دارد. معلوم نیست که اسرائیل چگونه میخواهد نابودی حماس را به صرف حمله به غزه رقم بزند. این گروه در مرزهای کرانه باختری نیز نفوذ و توانایی بسیج قابل توجهی دارد که همین امر خود میتواند دلیلی بر واهی بودن ادعای محو حماس باشد.
مجموع تفاسیر ارائه شده به ما میگوید که موضوع محو حماس یا نابودی حماس بیش از آنکه در معنای لغتی نابودی یا از میان رفتن قابل بازخوانی باشد، بیشتر به معنای شکست دادن آنها در غزه خواهد بود. این گروه برای حضور، فعالیت و حیات خود در غزه و کرانه باختری از کسی کسب اجازه نکرده که در فردای پس از جنگ غزه نیز برای فعالیت مجدد نیازمند اجازه تلآویو یا غرب باشد.
بدون تردید، نابودی حماس با عملیات نظامی در هر سطحی بیشتر یک جنگ روانی است تا منطبق با واقعیات میدانی.