زیسان: شما هم حتما تا به حال فیلمهای زیادی درباره دزدان دریایی و گنجهای پنهان شده در دل یک جزیره ناشناخته و اسرارآمیز دیدهاید. در این فیلمها همیشه آدمهای ماجراجویی وجود دارند که به دل سختیها میزنند تا بتوانند این گنجها را پیدا کنند و بعضا موفق هم میشوند. اما همیشه هم همهچیز فیلم نیست! اگر بشنوید همین حالا در قرن بیست و یکم، آدمهای ماجراجویی برای رسیدن به گنج جان خود را از دست میدهند باورتان میشود؟
به گزارش زیسان؛ جزیره اُوک (Oak) یا بلوط در کانادا بیش از دو قرن است شکارچیان گنج را به سوی خود میکشاند و ناامید برمیگرداند، اما ماجرا هنوز ادامه دارد...
با ما همراه باشید تا با چاه مرگبار و اسرارآمیز دنیا آشنا شوید.
پیشنهاد مطالعه: ۱۲ هزار متر زیر زمین؛ ماجرای شنیدن «صدای جهنم» چیست؟
نزدیک به ۲۰۰ سال نسلهای متوالی از مردان در گروههای چند نفری یا به تنهایی در جزیره متروک و کوچک نوا اسکونیا به کندن چاه و حفر تونل برای پیدا کردن گنجی کلان مشغول شده بودند. نزدیک به ۱/۵ میلیون پوند برای یافتن این گنج خرج شد. دریا یابندگان گنج در جزیره اُوک را به سختی و مکرر مجازات میکرد.
چاه از مسیر طولانیِ عمیق همراه با یک ردیف تونلهای جانبی تشکیل شده بود، که گاه و بیگاه از آب دریا پر میشد. مردان امیدوار، دسته دسته در این راه خسته شده و از کار دست میکشیدند.
تا مدتها آنچه از درون این چاه پیدا شد، سه رشته زنجیر از جنس طلا و (بعضی میگویند از جنس مس؛ روایات دوگانه است)، تکه پوستی که بر روی آن حروف I و V نوشته شده و سنگی با حروف رمزی حک شده بود که در ارتفاع ۲۷ متری چاه کشف شده بود.
بعضی از مردم خوشباور نوشته رمزی روی سنگ را چنین ترجمه کردند که سه متر پایینتر، گنجینهای از ثروت پنهان شده است.
جستجو برای گنج این چاه، سال ۱۷۹۵ آغاز شد؛ وقتی که پسر جوانی به نام دانیل مک گینس با دوستانش، از شهر کوچک چستر سوار بر قایق به این جزیره متروک آمدند. آنها بقاییای بدنه کشتی قدیمی را دیدند که در ساحل به درختی تکیه داشت.
این پسران، با یادآوری قصههای محلی درباره گنج و غنائم دزدان دریایی، شروع به حفاری کردند. آنها یک تیر چوبی را در میان گل چسبناک پیدا کردند و در زیر آن سکوهای ضخیمی از جنس چوب بلوط در ژرفای سه متر و شش متر و نه متر یافتند و مدام کار سختتر شد. آنها تلاش کردند از اهالی جزیره کمک مالی بگیرند تا گمج را پیدا کنند اما در نهایت محبورر شدند آنرا در سال 1804 تعطیل کنند.
در آن سال یکی از اهالی ثروتمند جزیره به نام سیمون لیند نخستین شرکت گنج یابی را تاسیس کرد و بار دیگر حفاری آغاز شد، اما بزرگترین و اولین مانع در راه حفاری او ظاهر شد: آب!
حفارها از هشت سکوی چوبی رد شده بودند که سه تا از آنها با بانههای مخصوص کشتی و الیاف نارگیل عایقبندی شده بود. سنگی که حروف رمزی بر آن نوشته شده بود در ارتفاع ۲۷ متری پیدا شد و یک متر پایینتر آنها به جسم سختی برخورد کردند. لیند یقین داشت که به صندوق گنج رسیده اند، اما روز بعد وفتی فهمید که چاه تا ارتفاع ۱۷ متری پر از آب شده به شدت عصبی و ناامید شد. تخلیه آب هفتهها از طریق سطل و پمپ ادامه پیدا کرد آما آب پایین نمیرفت.
در سال ۱۸۰۵، لیند و گروهش چاه دیگری به موازات چاه اول حفر کردند و در ۳۳ متری آن را بهطرف چاه اول منحرف کردند، اما نزدیک بود جان خود را از دست بدهند، زیرا بناگاه آب دریا درون چاه آنها سرازیر شد و آن را تا ارتفاع چاه اول پر کرد. سیمون لیند ثروتمند که اکنون دیگر ورشکست شده بود، به ناچار دست از کار کشید.
در سال ۱۸۴۹ از آن سه پسر بچهای که نخستین بار حفاری را آغاز کرده بودند، دو نفر دیگرشان، در حالی که اکنون هفتادسال سن داشتند، برگشتند و با همکاری گروهی دیگر حفاری را آغاز کردند. آنها اطمینان داشتند که احتمالا با دو یا سه صندوق گنج مواجه خواهند شد.
حفاریهای آنها بدنه چاه را سست کرده بود و باعث شد که ته چاه فرو بریزد و به همراه آن صندوقها نیز فرو رفته و محتویات - احتمالی – آنها نیز پراکنده شدند. اینبار اعضای گروه فهمیدند که چرا چاه از آب دریا پر میشود. تونلی دست ساز در عمق ۳۳ متری پیدا شد که دریا را به چاه اصلی متصل میکرد این تونل با دینامیت خراب شد، اما چاه همچنان از آب دریا پر میشد. این هم این دوستان شکست خوردند.
بعدها در سال ۱۹۴۲ تونل دیگری در عمق ۵۰ متری توسط گروهِ دیگری کشف شد. البته همچنان ممکن است هنوز تونلهای فرعی دیگری نیز وجود داشته باشد.
بعد از ۲۰۰ سال حفاری و مته کاری و تخلیه آب محل چاه اصلی تقریبا گم شده است، اما سوال اصلی هنوز بر جاست:چه کسی چه چیزی را در آنجا پنهان کرده است و برای چه؟
بیش از ۲ قرن پیش شایعهای پیچید که ویلیام کید (William Kidd) ناخدای معروف دزدان دریایی، گنجی را در سرزمینی ۵۷ هکتاری در نزدیکی ساحل "Nova Scotia" دفن کرده است. از آن زمان شکارچیان گنج از سرتاسر دنیا با این فکر به جزیره اوک آمدهاند که میتوانند به حل این معما کمک کنند و بفهمند که این گنج کذایی کجاست و چیست.
جستجوگران در طول این سفرهای اکتشافی پول، سلامت روانی و حتی زندگیشان را از دست دادهاند، اما همچنان به این جزیره برمیگردند.
از لحاظ تاریخی ماجرای این جزیره کوچک در سال ۱۷۹۵ با ۳ پسر نوجوان شروع میشود. یکی از پسرها منطقهای را پیدا میکند که درختان بلوطش کوچکتر هستند و بعد میبیند کندههای درختان بلوط قدیمی از ریشه درآمدهاند، بعد از آن متوجه میشود که درختان تازه در فرورفتگی دایره شکلی در حال رشد هستند. پیش خودشان نتیجهگیری میکنند که اینجا احتمالا محلی برای پنهان شدنِ گنج دزدان دریاییاست. آغاز ماجرا اینجاست.
پسرها چند متر از آن محوطه را حفر میکنند و به زمینی سنگفرش شده میرسند. زیر آن را هم خالی میکنند و بعد از سه متر به چوب برخورد میکنند. آنها فکر میکنند به بالای صندوق گنج رسیدهاند، اما در واقع به پایهای از الوارها برخورد کرده بودند که در دیواره این دالان مدور جاسازی شده بود.
پسرها مطمئن بودند این دالان را انسانها ساختهاند، چراکه دیوارهای خارجی ان با خاک رس محکم شده بودند، اما داخل دالان خاک نرم حفاری شده بود. آنها باز هم 3 متر دیگر پایین میروند و به پایه دیگری از الوار برخورد میکنند. در آن لحظه بالا را نگاه میکنند و متوجه میشوند نزدیک به هفت متر بالای سرشان خالی است و لغزش کوچکی کافی است تا زنده زنده آنجا دفن شوند. بنابراین، گودال را میپوشانند و بعد به دنبال فردی میگردند که بتواند جستجویی دقیقتر یا مفصلتر را ترتیب بدهد...
آیا فرضیه این بود که ناخدا کید به جزیره اوک رفته و گنجش را آنجا دفن کرده است؟
داستانی در مورد ملوان پیری پخش شده بود که ادعا میکرد از خدمه کشتیِ ناخدا کید بوده و سالها پیش گنجی را در جزیرهای در نزدیکی ساحل شرقی دفن کردهاند. این داستان در ایالتهای شمال شرقی آمریکا و منطقه کرانهای کانادا پخش شد و تقریبا همه این داستان را شنیده بودند و فکر میکردند گنجی متعلق به ناخدا کید جایی در آن منطقه دفن شده است و همین داستان بود که پسرها را به آن نتیجهگیری رساند.
همه بر این باور نبودند که آنچه در جزیره اوک دفن شده، گنج دزدان دریایی است. در این مورد چه نظریههای دیگری وجود دارد؟
نظریههای بسیار دیگری وجود دارند که انسان را مات و مبهوت میکنند، چراکه هر شکارچی گنج، نظریهپرداز توطئه یا مورخ تازهکاری، با نگاه به این مسئله برداشت و نظریه متفاوتی ارائه میدهد.
برخی از این نظریهها تا حدودی پیشپاافتاده هستند؛ مثلا اینکه ممکن است وقتی آکادیانها مجبور شدند نوا اسکوشیا را ترک کنند، گنجهایشان را در جایی دفن کردند یا محلی را برای نگهداری آنها ایجاد کردند.
دو نظریهای که بیش از همه برای افراد جذاب است، این است که گنج دفن شده در این مکان احتمالا همان گنجی است که شوالیههای معبد هنگام اشغال اورشلیم، از معبد آنجا برداشته بودند و این گنج همان جام مقدس است.
گروهی از افراد نیز معتقدند اینجا متعلق به پیروان "Francis Bacon" و گروهی است که به نوعی اولین Rosicrucianها (انجمن سری چلیپای گلگون) بودند و در انگلستان دور او جمع میشدند. این نظریه از همه عجیب و غریبتر است.
اگر کسی در این مکان چیزی پیدا کند متعلق به کیست؟
دولت کانادا قانونی ویژه جزیره اوک (Oak) دارد که مشابه آن در جای دیگری از این کشور وجود ندارد. بر طبق این قانون افراد اجازه دارند در این جزیره به جستجوی گنج بپردازند، اما ۱۰ درصد از هر چیزی که توسط این افراد پیدا میشود، متعلق به دولت است.
بیش از ۲۰۰ سال است که افراد مشغول جستجو در جزیره اوک هستند. فکر نمیکنید اگر واقعا گنجی آنجا بود، باید تاکنون پیدا میشد؟
مثلا تابستان چند سال پیش در عمق پنجاه و چهار متری، بقایای انسانها در آن پیدا شد. افراد به جز حفاری، چه کار دیگری ممکن است در عمق پنجاه و چهارمتری جزیره اوک انجام دهند؟ بهعلاوه این باقی ماندهها متعلق به دست کم ۳۰۰ سال پیش بودند، پس افراد آن موقع حتما دلیلی داشتهاند که دهها متر زیر زمین را حفاری میکردند؟ اینگونه مسائل آنقدر کنجکاویبرانگیز و قانعکننده هستند که افراد را وادار به ادامه تلاش میکنند.
فکر میکنید زمانی برسد که جزیره اوک رازش را برملا کند؟ احتمالا به آسانی نیست. این را میتوان با اطمینان گفت.