عصر بیست و پنجم بهمن سال گذشته جسد زنی میانسال در اتاق خواب خانه اش که طبقه اول ساختمانی در یکی از محلههای پایتخت بود، کشف شد. ۸ ساعت از زمان مرگ وی گذشته و جسد را زن همسایه پیدا کرده بود. او میگفت شوهر این زن هرچه با موبایل همسرش تماس میگرفته جواب نمیداده و، چون نگران شده بود از همسایهها خواسته بود تا به خانه شان برود که او هم با جسد مواجه شده بود.
تحقیقات نشان میداد که این زن با همسر و سه فرزندش در آن ساختمان زندگی میکرده اند، شوهرش کارمند بانک بوده که صبح روز حادثه به محل کارش رفته و فرزندان آنها نیز مدرسه بودند.
کارآگاهان در ادامه تحقیقات خود به حقایق تازهای دست یافتند. یافتههای آنها نشان میداد که این زوج با هم اختلاف داشتند. طوریکه یکبار طلاق گرفته بودند، اما مدتی بعد به خاطر فرزندانشان دوباره با یکدیگر ازدواج کرده بودند. اختلافهای آنها، اما تمامی نداشت.
تیم جنایی در شاخه بعدی به تحقیق از همکاران همسر مقتول پرداختند که یکی از آنها سرنخی را در اختیار تیم تحقیق قرارداد. او گفت که مدتی قبل شوهر این زن سفره دلش را برای او باز کرده و صحبتهای عجیبی کرده است.
وی گفت: همکارم مجید این اواخر پریشان و ناراحت بود. یک روز سفره دلش را برایم باز کرد و گفت با همسرش اختلافات شدیدی دارد و به دنبال آدمکش میگردد تا جان همسرش را بگیرد. وقتی این جمله را شنیدم وحشت کردم و چند روز بعد که دوباره با او صحبت کرد گفت شوخی کرده و ارتباطش با همسرش خوب است. حتی فیلمهای دوربین مداربسته بانک که مورد بازبینی قرار گرفت مشخص شد که مجید همسر مقتول روز حادثه، ۳ مرتبه پریشان و مضطرب از بانک خارج شده و تلفنی حرف میزده است. بار سوم، اما در اقدامی عجیب یک جعبه شیرینی خریده و میان همکارانش در بانک پخش کرده به این بهانه که خبر خوبی شنیده است!
این مرد حتی آن روز ۳۰ میلیون تومان پول از حسابش برداشت کرده است.
تکههای پازل کنار هم قرار گرفت و شوهر مقتول به عنوان مظنون اصلی قتل بازداشت شد. او، اما اصرار بر بیگناهی داشت و میگفت نقشی در قتل همسرش نداشته است. با این وجود وی بازداشت شد تا اینکه بعد از گذشت دو ماه قفل سکوت را شکست و اسرار قتل همسرش را فاش کرد.
او گفت: من هر چه داشتم در اختیار همسرم قرارداده بودم. حتی بارها برای او وام گرفتم تا هرچه دوست دارد برای خودش تهیه کند. علاوه بر این تمام دارایی ام را به نام او زده بودم و او حتی حاضر نمیشد بخشی از اسناد و اموالیکه به نامش زده بودم را به من پس دهد. همین باعث شده بود اختلاف و درگیری هایمان بیشتر شود. حتی یکبار از هم جدا شدیم، اما به خاطر آینده سه فرزندمان دوباره ازدواج کردیم. اختلاف و درگیری هایمان، اما همچنان ادامه داشت و من یک سالی بود که تصمیم به قتل همسرم گرفته بودم.
وی افزود: ابتدا تصمیم داشتم خودم قرص بخرم و نقشه قتل او را اجرا کنم، اما ترسیدم لو بروم و بعداز دستگیری مرا قصاص کنند که منصرف شدم. به دنبال این بودم که آدمکش برای قتل او اجیر کنم. به این ترتیب جست و جوهایم را آغاز کردم تا اینکه سه ماه قبل موفق شدم از طریق یکی از دوستانم دو مرد خلافکار را پیدا کنم. دوستم میگفت این دو نفر به خاطر پول حاضر هستند هرکاری انجام بدهند حتی آدمکشی. با آنها چند مرتبه قرار گذاشتم و درباره اجرای نقشه صحبت کردیم. قرار شد مبلغ ۳۰ میلیون تومان به آنها بدهم و آدمکشان نیز تمام طلاهای همسرم را هم سرقت کنند به عنوان دستمزدشان.
وی ادامه داد: روز حادثه با قرار قبلی وارد خانه ام شده و همسرم را به قتل رساندند و در آخرین تماس به من گفتند که طلاهایش را هم سرقت کرده اند. ارزش طلاها حدود ۴۰۰ میلیون تومان بود. سپس به همسایه مان زنگ زدم تا وانمود کنم نگران همسرم هستم تا او برود در خانه مان را بازکند و خبر مرگ زنم را به من اطلاع دهد. بعداز آن دیگر از دو قاتل اجیر شده هم خبری ندارم.
با اعتراف این مرد، تحقیقات کارآگاهان جنایی زیر نظر قاضی موسی رضا زاده بازپرس جنایی تهران برای بازداشت دو قاتل اجیر شده آغاز شده است.
منبع: همشهری آنلاین