بر اساس اکتشافاتی که در کشور اتیوپی انجام شد، چهرۀ یکی از انسانهای اولیه موسوم به «استرالوپیتکوس» (جنوبیکپیآسا) شناسایی شد. قبلا این نژاد ِ انسان تنها از روی جمجمه، دندان و استخوانهای بدن قابل تشخیص بود. یکی از ساکنان محلی به نام «علی برینو» نخستین تکه از این جمجمه را به هنگام کَندن زمینی برای نگهداری از بزهایش کشف کرد.
به گزارش «زیسان» به نقل از راز بقا، «یوهانس هیل سلاسی» بیان کرد: «اینگونه بود که بقیه قسمتهای جمجمه را کشف کردیم. تکههای جمجمه در یک زیرلایه ماسه سنگ پیدا شد؛ مدفوع بز تا ۳۰ سانتیمتر این یافتهها را پوشش داده بود. این احتمال میرود که بقایای فسیلی در زیر این مدفوعهای حیوانی از دیدهها پنهان شده باشد. این میتواند تا حدودی توضیح دهد که چرا علیرغم بررسیهای دقیق محققان در محیط پیرامون، برخی از قطعات جمجمه را هنوز پیدا نکردهاند. ما ناحیهای به اندازه ۲۵ متر مربع را مورد جستجو قرار دادیم و بسیاری از قطعاتی را که به نمونهای در زیر تپهای از مدفوع بز متصل شده بودند، جدا کردیم. باید این کار را برای همه قطعات و فسیلها انجام میدادیم. کار تمیزی نبود.»
در کل، محققان یک جزء صورت، جمجمه، دو قطعه استخوان گونه و چند تکه دیگر را یافتند. با کنار هم گذاشتن تمامی این قطعات، محققان به یک سری ویژگیهای چهره دست یافتند که قبلا دیده نشده بود. سلاسی گفت: «من و همکارم با سفر به اتیوپی، کنیا و آفریقای جنوبی، تجزیه و تحلیلهای مقایسهای جامعی را ترتیب دادیم. ما ویژگیهای ریختشناسی فسیلی به نام استرالوپیتکوس آنامنسیس را با ویژگیهای سایر نژادهای انسانی مورد مقایسه قرار دادیم. یافتهها حاکی از آن بود که جمجمه شباهت زیادی به استرالوپیتکوس آنامنسیس دارد و سنّ آن هم موید این قضیه است. ما دریافتیم که ریختشناسی جمجمه شبیه به انسان امروزی چیزی است که بعدها در فرگشت ِ ما نمایان شد. ۳.۸ میلیون سال پیش، اجداد ما بیشتر شبیه ِ میمون بودند تا انسان.»
دیرینهشناس «استفانی ملیو» از موسسه تحقیقات مکس پلانک توضیح داد که برخی از ویژگیهای ریختشناسی این جمجمه را از گونههای قدیمیترنخستیسانان تفکیک میکند. ملیو گفت: «یکی از جنبههای این جمجمه با کاهش اندازۀ دندان نیش و دیگری با ساختار چهره ارتباط دارد؛ چیزهایی که باعث بزرگتر شدن و استحکام بخشی به چهره میشوند. استخوانهای چهره میتوانند در برابر فشاری که در طول جویدن غذاهای بسیار سِفت و محکم دوام بیاورد. این ویژگیها در گونه استرالوپیتکوس آنامنسیس مشاهده شده است.»
وی افزود: «تاکنون، شکاف بزرگی میان ابتداییترین اجداد انسانی که تقریبا ۶ میلیون سال پیش میزیستند و گونههایی مثل لوسی که ۲ تا ۳ میلیون سال پیش زیست میکردند، وجود داشت. یکی از هیجانانگیزترین جنبههای این کشف، چگونگی پر شدن فضای ریختشناسی میان این دو گروه است. شواهد ما از این ایده پشتیبانی میکند که استرالوپیتکوس آنامنسیس ابتداییترین نوع استرالوپیتکوس بوده است. شاید حتی سناریوی فرگشتی مورد قبول گذشته هم با این اوضاف دستخوش تغییر قرار بگیرد؛ سناریویی که میگفت استرالوپیتکوس عفاری به تدریج جای استرالوپیتکوس آنامنسیس را گرفته است.»
استخوان جمجمهای که قبلا به استرالوپیتکوس آنامنسیس نسبت داده میشد، حالا گویی مطابقت بیشتری به استرالوپیتکوس عفاری دارد، اگرچه محققان قدمت آن را ۳.۹ میلیون سال پیش تخمین میزنند. شواهد نشان میدهد که هر دو گونه در مسیر فرگشت از یکدیگر جدا شدند و حداقل به مدت ۱۰۰ هزار سال همزمان روی زمین زندگی میکردند. تیم دومِ محققان به سرپرستی رسوبشناسی به نام «بورلی سیلور» از دانشگاه کیس وسترن رزرو توانست با تجزیه و تحلیل زیرلایههای آتشفاشانی که فسیلها در آن بودند، قدمت آن را به ۳.۷ تا ۳.۸ میلیون سال پیش تخمین بزند.
محققان با بررسی سایر آثار و بقایای زیستی که در کنار همان لایه آتشفشانی وجود داشت، تصویری از محیط زندگی اجداد ما و زندگی اطراف آنان ترسیم نمودند. شواهد زمینشناسی نشان میدهد در آن زمان تپههای با شیب تند، آتشفشان، جریان مواد مذاب و ریفها جمعیتها را در انزوا قرار داده بودند که همین امر باعث انشعاب و تقسیمبندی آنها شده است. این گروههای مجزا بعدها در مناطقی در مسیر یکدیگر قرار گرفتند و برای به دست آوردن قلمرو و غذا با هم رقابت کردند.
ملیو در ادامه اظهار داشت: «آنها صورت خیلی بزرگی داشتند که برای پردازش غذاهای سخت ساخته شده بود. لازم به ذکر است که محققان به مدت پانزده سال در محل باستانشناسی اتیوپی مشغول به کار هستند و آنان بسیار مشتاق هستند که بدانند این اکتشاف چه نکات دیگری را میتواند به آنان بیاموزد. باید سرانجام نامی هم روی این چهره بگذاریم.»