همانند امروز که اخبار مربوط به جنگ روسیه و اوکراین در حال دست به دست شدن است، حدود ۱۰ سال پیش هم در پی فرمان حمله پوتین به شبه جزیره کریمه، اخبار این عملیات نظامی در کانون توجه رسانهها قرار گرفت.
دستبرد دوستان پوتین به گنجینه مالی روسیه/ وضعیت بحرانی در مسکو
به گزارش اقتصادنیوز، جنگ اوکراین و روسیه پس از گذشت نزدیک به دو سال در حالی بیوقفه ادامه دارد که تبعات آن برای مسکو و کییف روز به روز سنگینتر میشود و همین امر باعث شده تا آتش خشم طرفین این درگیری در چند وقت اخیر تا حدودی فروکش کرده و بیش از هر زمان دیگری از مذاکره بر سر توافق برای آتش بس بگویند.
اتفاقات چند هفته اخیر میان دو کشور هم گویای همین موضوع است؛ مانند میانجیگری امارات که به تبادل ۱۹۵ نظامی روسیه و اوکراین که در بند اسارت بودند، ختم شد. یا مصاحبه اخیر ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه با تاکر کارلسون، مجری مشهور آمریکایی که از آمادگی مسکو برای مذاکره خبر داد و کییف را به ممنوع کردن مذاکرات متهم کرد.
پوتین در پیامی خطاب به کنگره آمریکا اظهار کرد: چیزی که به رهبری آمریکا میگوییم این است که اگر خواهان توقف جنگ هستید باید ارسال سلاح به اوکراین را متوقف کنید.
پوتین در این باره گفت: «ما هرگز مذاکره را رد نکردیم. آنها بودند که علنا مذاکره را رد کردند. ما همیشه آماده شنیدن هستیم. او (زلنسکی) فرمانش را لغو کرده و وارد مذاکره شود. دیر یا زود یک توافق ایجاد خواهد شد. شاید با توجه به اوضاع جاری، این گفته عجیب به نظر برسد. اما روابط بین دو مردم سرانجام بازسازی خواهد شد. این مساله زمان میبرد، اما در نهایت، این روابط التیام خواهد یافت.»
رئیس جمهور روسیه، اما فارغ از تبعات بین المللی حمله به اوکراین، در حوزه سیاست داخلی هم باید به واسطه تحریمهای صورت گرفته با چالشهای بزرگی دست و پنجه نرم کند؛ چالشهایی که به عقیده برخی کارشناسان ممکن است بر میزان مقبولیت او در سرزمین تزارها تاثیرات منفی بگذارد. پیش بینی که حدود ۱۰ سال پیش و همزمان با حمله مسکو به شبه جزیره کریمه و تصرف آن نیز توسط کارشناسان حوزه بین الملل مطرح شده بود.
این موضوعی است که دنیای اقتصاد ۱۰ سال پیش یعنی در ۲۱ بهمن سال ۱۳۹۳ و با تیتر «پیش بینی آینده پوتین» به آن پرداخت و نوشت: «هر چه جنگ روسیه علیه اوکراین بیشر ادامه یابد این احتمال بیشتر میشود که رژیم پوتین از هم بپاشد. با وجود خشم و عصبانیت پوتین، رژیم اقتدارگرایی که او پایه گذاشته به سرعت شکنندگی اش نمایان میشود. در مرکز قدرت پوتین ایستاده و پیرامونش را بادمجان دور قاب چینهای تشنه قدرت گرفته اند که خود پوتین آنها را به حقله اندرونی راه داده است. برخی که سیلویکی نامید میشوند، به نهادهای قدرتمندی مانند پلیس مخفی یا ارتش تعلق دارند. برخی دیگر که به طور رسمی با نهادی دولتی مختلف پیوند دارند فقط به پوتین وفادارند. در چنین سیستمی ارزش تملق گویی بیش از حکومتداری خوب است، امپراتوری سازی شایعتر است، سیاست اثر و کارآمدی خود را از دست میدهد و فساد به امری هر روزه تبدیل میشود.»
در ادامه این مطلب منتشر شده در ۲۱ بهمن ۹۳ به نقل از فارین افرز، پیشبینی شده بود که «دیر یا زود پوتین مجبور است تعدیلاتی را در سیاستهای خود به وجود آورد. با توجه به جنگ فعلی در اوکراین و رویکرد ایدئولوژیک و ضدغربی او، کاهش بودجه ارتش غیرممکن است. محبوبیت پوتین اگر عدم حمایت از او به طبقات پایین سرایت کند، به شدت آسیب خواهد دید؛ بنابراین تنها گزینه متوقف ساختن دوستان و هوادارانش از دستبرد به گنجیههای مالی دولت خواهد بود.»
این روزنامه سپس به محبوبیت ۱۵ ساله پوتین در آن سالها که در حال حاضر حدودا ۲۵ ساله شده است، پرداخته و نوشته است: «برای ۱۵ سال رکورد محبوبیت او، حمایت فراوانی برایش به ارمغان آورد، اما درست پس المپیک سوشی او همه چیز را بر باد داد. الحاق کریمه یک فاجعه اقتصادی تمام عیار بود، در جنگ روسیه در شرق اوکران هزاران روسی را کشت و اوکراین را که در دوران رئیس جمهور سابق ویکتوریا یانوکوویچ میرفت که به غلام حلقه به گوش روسیه تبدیل شود، علیه کرملین شوراند. روبل همراه با اقتصاد روسیه در حال سقوط آزاد است و تحریمهای غرب هم مزید بر علت است. پوتین جنگ اوکران را آغاز کرد و اکنون این اوست که میتواند نتایجی رضایت بخش به ارمغان آورد، هر چند از رفتار غیرمعقول او روشن است که وی فاقد استراتژی است. او هیچ راهی جز درگیری جهانی ندارد، او هیچ راهی برای نابودی اقتصاد اوکراین ندارد، مگر اینکه اقتصاد کشور خودش هم نابود شود.»
در بخش دیگر این گزارش با اشاره به جایگاه پوتین و میزان محبوبیت او در میان مردم روسیه، نوشته است: «تمام نشانهها حاکی از سقوط نهایی رژیم پوتین است، هر چند اکنون ۸۵ درصد روسها از رئیس جمهور حمایت میکنند.»
جالب آنکه بنابر مطلب فارن افرز در سال ۹۳، احتمال وقوع انقلاب نارنجی در مسکو شهری که شاهد مجموعهای از تظاهرات گسترده چندساله ضد پوتین بوده است، محل بحث نبود. در این مطلب تاکید شده بود که حتی اگر پوتین با انقلاب مردمی یا کودتا ساقط نشود، در مناطق غیرروسی روسیه با ناآرامیها به زیر کشیده خواهد شد.
۱۰ سال پیش، در بخش پایانی و مهم گزارش فارن افرز به «روسیه پس از پوتین» اشاره شده و در این باره آمده بود: «آیا روسیه بدون پوتین جای بهتری خواهد شد؟ بله. اما فقط در زمانی که جانشین پوتین جنگ را خاتمه دهد و به تفاهم با غرب برسد. جانشین پوتین هر گاه به قدرت برسد، احتمالا یک رهبر انعطاف پذیر خواهد بود. در این صورت اولویت اول پاکسازی خرابکاریهایی است که پوتین انجام داده است. اگر تاریخ راهنماست هر کسی میتواند رهبر بعدی روسیه را حدس بزند. با این حال باید غرب هر چه در توان دارد را برای حمایت از اوکراین و تشویق پوتین جهت کاستن از شدت جنگ انجام دهد. غرب میتواند با حمایت اقتصادی، دیپلماتیک و نظامی از همسایگان روسیه، به ویژه بلاروس، اوکراین و قزاقستان تبعات فروپاسی احتمالی رژیم را محدود کند.»
نکته جالب توجه و البته بسیار قابل تامل این گزارش پس از گذشت ۱۰ سال، وجه تشابه آن با شرایط این روزهای روسیه و اوکراین و تکرار تاریخ با شکل و شمایلی دیگر، اما با وجوه مشترک و مشابه است.
در واقع هر چند وضعیت امروز پوتین به مانند آنچه در این گزارش نوشته شد وخیم نیست، اما محال هم به نظر نمیرسد و باید دید در نهایت دود آتش جنگی که به راه انداخته در چشم او خواهد رفت یا تبعات آن، بیش از امروز جهان را در بر خواهد گرفت؟