سید عبدالجواد موسوی در خبرآنلاین نوشت: میخواهید باور کنید یا باور نکنید، اما خدارا شاهد میگیرم اخبار این خانم پورن استاری که وارد ایران شد و به سفارت آمریکا یا همان لانه جاسوسی رفت را با دیده شک و تردید نگاه میکردم.
اوایل که با خودم میگفتم این اخبار و تصاویر ساختگی است. آش که خیلی شور شد گفتم حالا انشاءالله گربه است و این خانم آن طور که میگویند نیست، فوقش در یکی دوتا کلیپ رقصیده است و آدمهای مغرض میخواهند شلوغش کنند. تا این که خبرگزاری تسنیم رسما ورود این خانم و هویتش را تایید کرد و نوشت بله ایشان به ایران هم آمده، اما سر خود آمده و رفته سفارت آمریکا، چرا که هرکسی دلش بخواهد میتواند به ایران سفارت کند و اگرهم دلش خواست میتواند سری به سفارت سابق آمریکا بزند. البته در پایان هم اضافه کرده بود که ایشان مدت هاست در ایران حضور ندارد. خب، یک بار دیگر معلوم شد من خیلی آدم ساده دلی هستم و هنوز خیلی مانده تا با ساختار پیچیده سیاسی در این کشور آشنا شوم. بعد از این که به ساده دلی خودم پی بردم، یک بار دیگر اتفاقاتی از این دست را در ذهنم مرور کردم و دیدم نخیر، قضایایی از این دست یکی دو بار اتفاق نیفتاده، اما من دلم نمیخواسته این واقعیت را باور کنم که دوستان انقلابی ما خیلی جدیتر از این حرفها به شعار: (هدف وسیله را توجیه میکند) پایبندند. این که شما چه کاره اید و چه کاره بوده اید و چه میکنید و چه عقیدهای دارید و سبک زندگی تان چگونه است و یا چیزهای دیگر اصلا مهم نیست. حتی مهم نیست که چه مقدار اختلاس میکنید و یا این که چه عقیدهای دارید بلکه مهم این است که در ظاهر تا چه اندازه حاضرید با شعارهای این دوستان انقلابی ما همراهی کنید. همین و بس.
اگر این نکته را خوب درک کنیم دیگر دعوت از کاترین شکدم و آن خانم مدلینگی که برای شرکت در تظاهرات آمده بود و تجلیل از تتلو با حضور چهرههای شاخص فرهنگی و سیاسی مدعی ارزشمداری و دعوت از دوست دختر کارلوس شغال برای شکایت از فیلم آرگو و این شاهکار آخری یعنی سفر یک پورن استار به ایران و سر دادن شعارهای انقلابی و ضد آمریکایی توسط ایشان و خیلی از چیزهای دیگر حیرت مارا برنمی انگیزد. فقط میماند یک سئوال صادقانه از این دوستان انقلابی: خدایی، پیغمبری و یا اصلا به هرچیزی که شما به آن اعتقاد دارید که واقعا نمیدانم چیست اگر یکی از این اتفاقاتِ تعمدی و یا در خوش بینانهترین صورت یکی از این خطاهای انسانی برای جناح مقابل رخ میداد شما با آنها چه میکردید؟ همین دوستانی که به تازگی صدمیلیون تومان پاداش به نامِ (قلم مقدس) گرفته اند چه بلوایی به راه میانداختند؟ یادتان هست در روزگاری که دولت مطبوعتان سرکار نبود بر سر چه چیزهایی مملکت را به آشوب میکشیدید و فریاد وا اسلاما و وا اخلاقا سر میدادید؟ میدانم کار دشواری است، اما خواهش میکنم یک بار، فقط یک بار در آیینه بنگرید و با خودتان صادق باشید و لااقل بعد از این بر سر افتادن روسری یک خانم شصت هفتاد ساله این همه حنجره پاره نکنید و آبروی این مملکت را به بازی نگیرید.
چند سال پیش آلبومی بیرون آمد با هم صدایی چند خانم. یکی از همینها که از سرآمدان دفاع از ارزشها و اخلاق اسلامی و انقلابی است یکی از عوامل آن آلبوم را فاحشه خطاب کرد. در سایتها و رسانههای رسمی هم افاضاتش منتشر شد. به همین بهانه هم تا توانست دولت وقت را به لجن کشید. هیچ کس هم از اعاظم و زعمای قوم صدایش در نیامد که چنین بی حرمتیها و بی عفتیها آن هم به نام خدا و رسول خدا چه تبعاتی دارد. هیچ کس هم از آبروی رفته یک زن بی پناه و بی گناه حرفی نزد. حالا همان موجود در مقابل خودنماییهای یک پورن استار آمریکایی در ام القرای جهان اسلام خفقان مرگ گرفته است. حضراتِ صدمیلیونی قلمِ مقدس هم که ماجرای دست دادن یکی از مقامات رسمی جناح مخالفشان با خانمی ایتالیایی را به بحرانی ملی تبدیل کردند این روزها مهمترین مسئله شان حرفهای پرویز شیخ طادی در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر است و ... واقعا حالم بهم میخورد از این همه حرف تکراری و بدیهی که هیچ حاصلی ندارد. از این همه ابتذال و ظلم آشکاری که از سوی مدعیان دین مداری و ارزش مداری بر ما میرود و هیچ چارهای نداریم جز نوشتن همین حرفهای تکراری و چشم به راه ماندن بهاری که نیست.