دهه ۶۰ و ۷۰ کارتونی از تلویزیون پخش میشد به اسم «ای کی یو سان.» افرادی که در آن دهه کودک یا نوجوان بودند حتما این کارتون را تماشا میکردند و سریال محبوبشان بود. پسر باهوشی که برای چند ثانیه فکر میکرد و بهترین راه حل به ذهنش میرسید. روایتی که میلاد از سرقت هایش دارد با الهام از این کارتون مشهور است. میلاد پسری ۲۲ ساله است که به جرم سرقت دستگیر شده است.
میلاد از شگرد سرقت هایت بگو، با چه شیوهای سرقت میکنی؟
من با اعضای باندی آشنا شدم که به صورت سریالی به خانهها دستبرد میزدند. نیمههای شب، وقتی چراغ خانهها خاموش بود، زنگ را میزدیم اگر کسی باز نمیکرد با روش تخریب یا از طریق بالکن وارد خانهها شده و سرقت را انجام میدادیم.
چه وسایلی سرقت میکردید؟
پول، طلا، جواهر، دلار. کاری به وسایل دیگر نداشتیم. معمولا مردم این قیمتیها را داخل گاوصندوق یا کمد و یا لوازم آرایش قرار میدهند، اما خب همیشه هم اینطور نیست و گاهی تلاش هایمان بی نتیجه میماند و آن وقت است کهای کی یو سان باند وارد میشود!
منظورت خودت هستی؟
درسته. همه مراای کیو سان صدا میزنند، میدانید چرا؟ چون هم تحصیلکرده باند هستم و هم باهوشم. کافیست برای چند ثانیه فکر کنم و بعد بهترین راه حل به ذهنم خطور میکند. مثلا یکبار وقتی هرچه گشتیم طلایی پیدا نکردم، نشستم فکر کردم، چشمانم را بستم و بعد که چشمانم را باز کردم با گلدانی که در خانه بود مواجه شدم. گلدان را گشتم و زیر خاک، تعداد زیادی سکه تمام بهار آزادی پیدا کردم. بار دیگر هم طلاها را در یخچال و فریزر پیدا کردم. یکبار هم در سرویس بهداشتی!
گفتی تحصیلکرده ای؟
لیسانس مهندسی برق دارم و قهرمان رشته کیک بوکیسنگ هستم و مدال طلا دارم.
چرا قهرمان ورزش رزمی و مهندس برق باید تبدیل به سارق شود؟
طمع رسیدن پول. میخواستم زندگیم دگرگون شود؛ ماشین مدل بالا سوار شوم و سفرهای لاکچری بروم. دندان هایم را ببیند تازه ۵۰ میلیون تومان دادم کامپوزیت کردم. خیلی دلم میخواست این کار را انجام بدهم. وقتی دوستانم را میدیدم راحت زندگی میکنند به آنها حسودیم میشد. همین دلایل موجب شد که تبدیل به سارق شوم.
چطور دستگیر شدی؟
میخواستم با پول دزدی بروم دوبی که ماموران دستگیرم کردند!
منبع: همشهری