تجاوز سریالی به پسران نوجوان در پایتخت با مصرف گل

چند روز قبل پسری ۱۴ ساله به همراه پدر و مادرش قدم در اداره پلیس گذاشت تا راز هولناکی را فاش کند. پسر نوجوان که همچنان وحشت زده بود، به ماموران گفت که در دام دو جوان آزار گر گرفتار شده است. او توضیح داد: چند روز قبل مدرسه که تعطیل شد به سمت خانه حرکت کردم. در بین راه دو پسر جوان که قبلا در محله ما زندگی میکردند به سراغم آمدند. یکی از آنها گفت که گربه پرشین و خاص خریده است و همه بچههای محل به پارک (پارک محل) رفتند تا گربه خاص را تماشا کنند. دو پسر جوان آنقدر نقش خودشان را خوب بازی کردند که وسوسه دیدن گربه به جانم افتاد. با خود گفتم که پارک در نزدیکی خانه مان است و بعد از دیدن گربه به خانه برگردم غافل از اینکه آنها نقشه شومی در سر داشتند.
پسر نوجوان ادامه داد: همراه دو پسر جوان حرکت کردم به سمت پارک. وقتی رسیدیم، ناگهان یکی از آنها با چاقو تهدیدم کرد که به پشت شمشادها بروم. در آن ساعت روز، پارک نسبتا خلوت بود و دو جوان فریبکار با تهدید مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند. آنها حتی فیلم سیاه تهیه و سپس تهدیدم کردند که اگر اسرار این اتفاق شوم را فاش کنم، نخست فیلم را در فضای مجازی منتشر کرده و آبرویم را میبرند و بعد جان پدرو مادرم را بی رحمی خواهند گرفت. به همین دلیل از ترس آبرو و جان والدینم، تا مدتها به کسی حرفی نزم، اما حالم اصلا خوب نبود. شبها کابوس میدیدم و در طول روز افسرده و غمگین بودم. خانوادهام متوجه این وضعیت من شده و بارها با من صحبت کردند، اما من فقط به تهدیدهای دو جوان آزار گر فکر میکردم که مبادا جان پدر و مادرم را بگیرند تا اینکه چند روز قبل، برای یکی از بستگانم تعریف کردم که چه بلایی بر سرم آمده است و او نیز موضوع را با خانوادهام درمیان گذاشت.
نقشههای سریالی
با این شکایت، پروندهای در دادسرای جنایی تشکیل شد و ماموران تحقیقات خود را برای بازداشت دو جوان آزار گر آغاز کردند. درحالیکه بررسیها ادامه داشت، یک شکایت مشابه دیگر از دو جوان آزار گر در همان محله، پیش روی تیم تحقیق قرار گرفت که نشان میداد شکارچیان پسران نوجوان به صورت سریالی نقشههای خود را پیش میبردند. شاکی دوم میگفت که دو پسر آزارگر به بهانه بازی در فوتبال او را فریب داده و به پارک کشاندهاند.
غافلگیری
با توجه به سرنخهای موجود و به دست آمدن هویت متهمان، کارآگاهان پلیس آگاهی موفق شدند هردو نفرشان را دستگیر کنند. آنها، اما هرگز تصورش را نمیکردند که دستگیر شوند، چون خیالشان راحت بود که به اندازه کافی، طعمه هایشان را ترساندهاند تا جرات شکایت پیدا نکنند. اما تصورشان اشتباه بود و با شکایت دو پسر نوجوان گیر افتادند. دو متهم در بازجوییها به جرم خود اقرار کردند و برای انجام تحقیقات بیشتر و شناسایی شاکیان در اختیار پلیس آگاهی تهران قرار گرفتهاند.
به رخ کشیدن قدرت
دو متهم این پرونده، نه تنها سابقهای ندارند بلکه در یک خانواده پولدار نیز بزرگ شدهاند. آنها از وقتی شروع به مصرف گل کردند، دچار توهمات عجیب شدهاند. گفتوگو با طراح این نقشه شیطانی را میخوانید.
خودت را معرفی کن؟
من ساسان هستم و ۲۷ سال سن دارم. همدستم مسعود و او نیز هم سن و سال خودم است.
ساسان، چه شد که چنین نقشی شومی کشیدی؟
احساس کردم با اجرای این نقشه، میتوانیم قدرت و جسارتمان را به رخ دیگران بکشیم. درواقع هر وقت گل میکشیدیم، شهامت به سراغمان میآمد، حس میکردیم جسورتر شدهایم.
قدرتتان را به پسربچههای نوجوان به رخ بکشید؟!
اینکه آنها از ما میترسیدند و وحشت میکردند، حس قدرت به ما دست میداد. مطمئن میشدیم که از ما حساب میبرند. به خصوص وقتی که مطمئن میشدیم از ترسشان جرات نمیکردند، شکایت کنند، چون قبل از اینکه رهایشان کنیم التماسمان میکردند تا فیلم را منتشر نکنیم و بلایی بر سر خانواده هایشان نیاوریم. همین التماس کردن آنها، به من و دوستم احساس خوبی میداد! همینکه مطمئن میشدیم از ترسشان، حاضر به شکایت نیستند.
اما دو نفر از طعمه هایتان شکایت کردند؟
خب همیشه همانطور که فکر میکنیم نمیشود. من و مسعود تصور میکردیم که کسی از ترسش شکایت نمیکند. به همین دلیل با صورت باز میرفتیم. یعنی در این مطمون بودیم که حتی صورت هایمان را نمیپوشاندیم، اما خب از بخت بد ما، دو نفر شکایت کردند و، چون ما قبلا در آن محله زندگی میکردیم، لو رفتیم.
چند نفر را با این شگرد به دام انداختهاید؟
شما فکر میکنید کسی که معتاد به گل است، حافظه درستی دارد؟ نه من تعداد را میدانم، نه مسعود.
پرونده شما نشان میدهد که سابقهای ندارید؟
درسته. این اولین بار است که دستگیر میشویم. ما مشکل مالی هم حتی نداریم وگرنه سرقت میکردیم. در یک خانواده پولدار بزرگ شدهایم. اما حدود یک سالی میشود که معتاد به گل شدهایم. از وقتی شروع کردیم به مصرف مواد، زندگیمان نیز رفته رفته نابود شد. همانطور که گفتم میخواستیم حس قدرت را تجربه کنیم، اما اشتباه کردیم و پشیمانیم.
احساس بی ارزشی یا قدرت!
متهمان این پرونده، نه سابقه دار هستند و نه مشکل مالی دارند. آنها عنوان میکنند که هر وقت مواد مصرف میکنند، جسورتر میشوند. اما چه میشود که یک فرد به لحاظ روحی و روانی به این نقطه میرسد.
دکتر محبوبه یخچالی روانشناس و مشاور خانواده در اینباره به همشهری میگوید:در بررسی روانشناختی این پرونده، با دو متهم روبهرو هستیم که با وجود نداشتن پیشینه کیفری و عدم وجود مشکلات مالی، اقدام به ربایش و آزار نوجوانان پسر در فضاهای عمومی مانند پارک کردهاند.
این افراد با توسل به فریبهایی نظیر دعوت به تماشای حیوانات خانگی یا بازی فوتبال، نوجوانان را به دام انداخته و با تهدید، آنها را مورد آزار و اذیت قرار دادهاند. انگیزه اعلامشده از سوی متهمان، قدرتنمایی و کسب احساس تسلط بر دیگران عنوان شده است که باید گفت هردو متهم بی شک از مشکلات روحی و گاها احساس بی ارزشی در کودکی و یا بزرگسالی رنج میبرند.
متاسفانه باید گفت مصرف ماده مخدر نیز باعث تشدید این حس ناکافی بودن افراد شده است.
دکتر یخچالی ادامه میدهد: ماده مخدر گل، تأثیرات روانی عمیق و گاها خطرناکی بر افراد دارد. از جمله این اثرات میتوان به کاهش بازداریهای روانی، افزایش احساس کاذب جسارت و اختلال در قضاوت اشاره کرد.
وی میگوید: متهمان نیز اعتراف کردهاند که از زمان شروع مصرف این ماده، جسورتر شدهاند و اعمال مجرمانه خود را تحت تأثیر همین تغییرات روانی انجام دادهاند. گرچه مصرف مواد به تنهایی علت کافی برای چنین جرائمی نیست، اما میتواند بهعنوان عامل تسهیلکننده یا تشدیدکننده رفتارهای پرخطر عمل کند.
این روانشناس درباره انگیزههای روانی متهمان این پرونده میگویند:متهمان اعتراف کردهاند که انگیزه اصلیشان از این اقدامات، احساس قدرت و تسلط بوده است، نه انگیزههای مالی یا جنسی صرف.
از منظر روانشناسی جنایی، چنین انگیزههایی معمولاً در افرادی دیده میشود که از نظر درونی با احساس بیارزشی یا ناتوانی مواجهاند و با کنترل روانی و جسمی دیگران، سعی در جبران این خلأ دارند. لذت بردن از تسلیم و التماس قربانیان، نشانهای از تمایلات سادیستی خفیف در این افراد است که در چارچوب اختلالات شخصیت از نوع خودشیفته یا ضداجتماعی نیز قابل بررسی است.
این روانشناس میگوید:اما انتخاب پسران نوجوان بهعنوان طعمه، حاکی از آگاهی متهمان از میزان آسیبپذیری این گروه سنی است. نوجوانان غالباً در برابر تهدید یا فریب، مقاومت کمتری دارند و واکنش آنها شامل ترس، سردرگمی و التماس دقیقاً همان واکنشی است که برای متهمان ایجاد حس قدرت و رضایت روانی میکند.
به عقیده بنده، رفتار این دو متهم، صرفاً یک جرم لحظهای یا واکنشی نبوده، بلکه حاصل یک چرخه روانی پیچیده است که در آن، احساس کمبود درونی با رفتارهای خشونتبار و کنترلگرانه جبران میشود. از این رو، میبایست متهمان تحت ارزیابی کامل روانپزشکی و روانسنجی قرار گیرند تا زمینههای تربیتی، خانوادگی و روانیها آنها مورد بررسی قرار بگیرد تا از تکرار جرم پس از آزادی، جلوگیری شود.
منبع: همشهری آنلاین