06/اسفند/1403 | 22:05
۱۵:۴۹
۱۴۰۳/۱۲/۰۶

دوستی که تصاویر شخصی مرا به تصاویر برهنه و جنسی تبدیل کرد!

دوستی که تصاویر شخصی مرا به تصاویر برهنه و جنسی تبدیل کرد!
آن ایمیل سرآغاز کابوس و ماجرایی بود که هانا آن را به فیلمی ترسناک تشبیه می‌کند. او ناچار شد خود دست به کار شود، نقش کارآگاه را ایفا کند، خیانتی تکان‌دهنده از سوی فردی نزدیک را برملا سازد، و مدارکی گردآورد که نه تنها زندگی خودش، بلکه قوانین استرالیا را نیز تغییر داد.
کد خبر: ۴۵۷۷۷

در یکی از شب‌های گرم ماه فوریه در سیدنی، هانا گراندی ایمیل نگران‌کننده‌ای دریافت کرد.فرستنده ناشناسی نوشته بود: «من همچنان به ارسال ایمیل ادامه می‌دهم، چون فکر می‌کنم بهتر است به این موضوع توجه کنید.» درون پیام، لینکی قرار داشت و هشداری با حروف درشت نوشته شده بود: «[این لینک]حاوی محتوایی ناراحت‌کننده است.»

به گزارش زی سان به نقل از بی بی سی، او لحظه‌ای تردید کرد، از ترس این که شاید یک کلاهبرداری باشد.اما واقعیت به مراتب وحشتناک‌تر بود. لینک حاوی صفحاتی مملو از تصاویر پورنوگرافی جعلی از هانا بود، همراه با خیال‌پردازی‌های بیمارگونه درباره تجاوز و تهدید‌های خشونت‌آمیز.

او می‌گوید در آنها نوشته شده بود: «دست و پایت بسته شده. وحشت‌زده‌ای. اشک در چشمانت جمع شده. درون یک قفس هستی.»

نام کامل هانا با حروف فانتزی و اغراق‌امیز روی برخی از تصاویر نوشته شده بود. نام کاربری اینستاگرام او منتشر شده بود، همین‌طور نام محله‌ای که در آن زندگی می‌کرد. بعد‌ها فهمید که حتی شماره تلفنش را هم پخش کرده بودند.

آن ایمیل سرآغاز کابوس و ماجرایی بود که هانا آن را به فیلمی ترسناک تشبیه می‌کند. او ناچار شد خود دست به کار شود، نقش کارآگاه را ایفا کند، خیانتی تکان‌دهنده از سوی فردی نزدیک را برملا سازد، و مدارکی گردآورد که نه تنها زندگی خودش، بلکه قوانین استرالیا را نیز تغییر داد.

دوستی که تصاویر شخصی مرا به تصاویر برهنه و جنسی تبدیل کرد!

«بهت و ناباوری محض»

صفحه وبی با عنوان «نابودی هانا» ساخته شده بود و بالای آن یک نظرسنجی قرار داشت که صد‌ها نفر در آن، درباره روش‌های وحشیانه‌ای که می‌خواستند او را آزار دهند، رای داده بودند.

در زیر آن، مجموعه‌ای شامل بیش از ۶۰۰ تصویر زننده قرار داشت که چهره هانا روی آنها مونتاژ شده بود. میان این تصاویر، تهدید‌هایی هولناک پنهان شده بود.

منتشرکننده اصلی نوشته بود: «دارم به این فاحشه نزدیک می‌شوم.»

«می‌خواهم در خانه‌اش پنهان شوم، منتظر بمانم تا تنها شود، از پشت بگیرمش و... تقلایش را حس کنم.»

سه سال از آن ماجرا گذشته، اما این معلم ۳۵ ساله هنوز هم «بهت و ناباوری محضی» را که هنگام باز کردن آن صفحه به همراه شریک زندگی‌اش کریس ونتورا ۳۳ ساله تجربه کرد، به وضوح به یاد دارد.

هانا با چشمانی گشاد و دستانی که محکم دور لیوان چای نعناع حلقه شده، در اتاق نشیمن خانه‌اش به من می‌گوید: «بلافاصله احساس ناامنی می‌کنی.»

کریس با جست‌و‌جو در وب‌سایت، نه تنها عکس‌هایی از دوستان نزدیکشان پیدا کرد، بلکه تصاویری از حداقل ۶۰ زن دیگر را هم دید که بسیاری از آنها ساکن سیدنی بودند.

این زوج خیلی زود متوجه شدند که تصاویر به کار رفته برای ساخت تصاویر دیپ‌فیک (جعل عمیق) از حساب‌های خصوصی زنان در شبکه‌های اجتماعی‌شان برداشته شده است؛ و ناگهان متوجه این نکته شدند که این کار، کار کسی است که همه آنها او را می‌شناختند.

هانا و کریس که مصمم بودند هویت فرد پشت این ماجرا را کشف کنند، ساعت‌ها پشت میز آشپزخانه نشستند، زنان قربانی را شناسایی کردند، فهرست دوستانشان در شبکه‌های اجتماعی را زیر و رو کردند تا ارتباطی مشترک پیدا کنند و با دقت، پرونده‌ای از شواهد گردآوری کردند.

در عرض چهار ساعت، آنها به فهرستی شامل سه مظنون احتمالی رسیدند.

اما یکی از نام‌هایی که در فهرست آنها قرار داشت، بلافاصله کنار گذاشته شد. اندرو هایلر، دوست صمیمی آنها از دوران دانشگاه بود. این سه نفر زمانی که در باری داخل دانشگاه کار می‌کردند با هم آشنا شده بودند.

هانا و کریس و اندی و یک فرد که صورتش در تصویر مات شده در کنار هم یک عکس یادگاری گرفته‌اند. کریس دست در گردن هانا انداخته و اندی دست در گردن کریس لیوان پلاستیکی در دست دارد. هانا می‌گوید او فردی باملاحظه و خوش‌برخورد بود، از همان‌هایی که هوای زنان را در بار داشت و مراقب بود که زنانی که دوستش بودند پس از یک شب تفریح، سالم به خانه برسند.

همه‌شان با هم وقت می‌گذراندند، به سفر می‌رفتند، یکدیگر را دوست داشتند و کاملا به هم اعتماد داشتند.

هانا می‌گوید: «او را یکی از نزدیک‌ترین دوستانم می‌دانستم. شکی نداشتیم که او آدم خوبی است.».

اما خیلی زود، تنها یک نام در فهرستشان باقی ماند: نام او.

ترس و تعلل

وقتی هانا صبح روز بعد بیدار شد و به مرکز پلیس رفت، در کنار بهت و وحشتش، کورسویی از خوش‌بینی «ساده‌لوحانه» هم در وجودش بود.

کریس با لبخندی تلخ می‌گوید: «فکر می‌کردیم که همان بعد از ظهر سراغش می‌روند و دستگیرش می‌کنند.»

هانا می‌گوید در عوض با بی‌اعتنایی پلیس رو‌به‌رو شد.

او می‌گوید که یکی از افسران پلیس نیو ساوث ولز از او پرسیده بود: «با اندی چه کار کرده‌ای که این کار را با تو کرده؟» در مقطعی به او پیشنهاد داده بودند که صرفا از اندی بخواهد دست از این کار بردارد. بعدا یکی از آنها به عکسی از او در لباسی باز اشاره کرده و گفته بود: «در این یکی بامزه به نظر می‌رسی.»

پلیس نیو ساوت ولز حاضر نشد درباره جزئیات پرونده هانا با بی‌بی‌سی صحبت کند.

اما به گفته هانا، نحوه برخورد پلیس با شکایتش باعث شد احساس کند که دارد «از یک موضوع بی‌اهمیت، مسئله‌ای بزرگ می‌سازد».

هانا می‌گوید: «اما این ماجرا واقعا زندگی‌ام را دگرگون کرده بود.»

همان اندک امیدی که به کمک پلیس داشت، خیلی زود رنگ باخت.

با ادامه تعلل پلیس، او به کمیسر ایمنی دیجیتال استرالیا مراجعه کرد، اما این نهاد نظارتی فقط می‌توانست به حذف محتوا کمک کند.

در نهایت، این زوج که به بن‌بست خورده بودند، وکیلی استخدام کردند و از یک کارشناس جرم‌شناسی دیجیتال برای تسریع روند کار کمک خواستند.

در این مدت، برای اینکه اندی به چیزی شک نکند و امنیت‌شان به خطر نیفتد، خود را از دیگران کنار کشیدند. هانا می‌گوید: «دنیای آدم کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌شود. دیگر با کسی حرف نمی‌زنی. دیگر اصلا از خانه بیرون نمی‌روی.»

در عوض، وحشت و تنهایی بر زندگی‌شان سایه انداخت.

«ما مجبور شده بودیم باورهایمان را کنار بگذاریم تا بپذیریم که او این کار‌ها را کرده است. پس تصور اینکه واقعا بیاید و بخواهد به من تجاوز کند یا آسیب برساند، دیگر چندان دور از ذهن نبود.»

این زوج دوربین‌هایی را در سراسر خانه نصب کردند و قابلیت ردیابی موقعیت مکانی را روی دستگاه‌های الکترونیکی هانا فعال کردند. او شروع به استفاده شبانه‌روزی از یک ساعت هوشمند سلامت کرد تا اگر ضربان قلبش بالا رفت یا متوقف شد، کسی باخبر شود.

هانا می‌گوید: «دیگر جرات نمی‌کردم پنجره‌ها را باز بگذارم، چون می‌ترسیدم کسی وارد خانه شود.»

«موقع خواب روی میز‌های کنار تخت‌مان همیشه چاقو داشتیم، چون مدام فکر می‌کردیم: «اگر اتفاقی بیفتد چه؟»»

کریس که همچنان احساس می‌کرد پلیس کمکی نمی‌کند، خودش مسئولیت زیر نظر گرفتن سایت را بر عهده گرفت تا کوچک‌ترین نشانه‌ای از تشدید تهدید‌ها علیه هانا یا دوستانشان را شناسایی کند، دوستانی که برای جلوگیری از به خطر افتادن تحقیقات، هنوز چیزی نمی‌دانستند.

احساس گناه رهایشان نمی‌کرد. هانا می‌گوید: «همیشه با خودمان درگیر بودیم که آیا پنهان کردن این موضوع از آنها کار درستی است یا نه.»

وقتی به آنها اعلام شد که تحقیقات متوقف شده، هانا و کریس مبلغ بیشتری پرداختند تا یک گزارش دقیق جرم‌شناسی تهیه شود و پلیس را تهدید کردند که به نهاد نظارتی شکایت رسمی خواهند کرد. در مجموع، آنها بیش از ۲۰ هزار دلار استرالیا هزینه کردند کردند تا از خودشان محافظت کنند و جلوی اندی را بگیرند.

در نهایت، یک کارآگاه جدید مسئول پرونده شد و ظرف دو هفته، پلیس به خانه اندی یورش برد. او به همه چیز اعتراف کرد.

هانا که از یک سو احساس آرامش می‌کرد و از سوی دیگر وحشت‌زده بود، شروع به تماس با دوستانش کرد تا ماجرا را با آنها در میان بگذارد.

جسیکا استوارت با یادآوری لحظه‌ای که فهمید اندی چه بلایی سر عکس‌هایش آورده، می‌گوید: «بند دلم پاره شد.»

جسیکا می‌گوید: «واقعا احساس می‌کردم به من تعرض شده است، اما... فکر می‌کنم عمق ماجرا را درک نکرده بودم.».

اما ضربه دردناک‌تر برای او این بود که کسی که مثل «خانواده» دوستش داشت، پشت این ماجرا بود. اندی همیشه فردی «بی‌آزار» و «بسیار باملاحظه» به نظر می‌رسید، کسی که جسیکا در سخت‌ترین روز‌های زندگی‌اش به او پناه برده بود.

«پذیرفتن اینکه این دو شخصیت در واقع یک نفر هستند، واقعا سخت است.»

دوستی که تصاویر شخصی مرا به تصاویر برهنه و جنسی تبدیل کرد!

پرونده‌ای تاریخ‌ساز

این پرونده در استرالیا کاملا بی‌سابقه بود. کارشناسان دست‌کم یک دهه هشدار داده بودند که پیشرفت‌های فناوری ممکن است موجی از جرایم مرتبط با هوش مصنوعی به همراه داشته باشد. اما مسئولان غافلگیر شدند و آمادگی مقابله با این مشکل را نداشتند و قربانیان دیپ‌فیک - که عمدتا زنان بودند - در معرض آسیب قرار گرفتند.

در زمان دستگیری اندی در سال ۲۰۲۲، در نیو ساوث ولز یا هیچ جای دیگری از استرالیا، تولید یا انتشار پورنوگرافی دیپ‌فیک جرم‌انگاری نشده بود، و این کشور تا آن زمان با پرونده‌ای در این مقیاس روبه‌رو نشده بود.

اندی ۳۹ ساله به سوءاستفاده از یک سرویس ارتباطی برای تهدید، آزار یا توهین متهم شد، یک جرم کلی و سطح پایین که بسیاری از تخلفات اینترنتی را شامل می‌شود، و به هانا گفته شد که انتظار زیادی نداشته باشد.

هانا می‌گوید: «خودمان را آماده کرده بودیم که به دادگاه برویم و او در نهایت فقط یک تذکر ساده دریافت کند.».

اما هانا و ۲۵ زن دیگری که تصمیم گرفتند در این پرونده مشارکت کنند، مصمم بودند که اندی باید به خاطر اعمالش پاسخگو باشد. در جلسه صدور حکم که سال گذشته برگزار شد، چند نفر از آنها یکی پس از دیگری اظهارات تکان‌دهنده‌ای بیان کردند.»

جس در دادگاه گفت: «تو فقط به دوستی من خیانت نکردی، بلکه امنیتی را که همیشه بدیهی می‌دانستم، نابود کردی. دنیا برایم ناآشنا و ترسناک شده، همیشه مضطربم و اگر بتوانم بخوابم، کابوس می‌بینم.»

«برایم غیرممکن شده که دوست جدیدی پیدا کنم، چون همیشه این سوال در ذهنم تکرار می‌شود: «نکند او هم مثل تو باشد؟»»

وقتی نوبت به عذرخواهی اندی از زنانی که قربانی او شده بودند رسید، جس و هانا تحمل حضور در اتاق را نداشتند و بیرون رفتند.

هانا می‌گوید: «هیچ حرفی از او اوضاع را بهتر نمی‌کند، و من می‌خواستم او این را بداند.»

اندی به دادگاه گفت که ساخت این تصاویر برایش «حس قدرت» می‌آورده و به عنوان «راهی برای تخلیه» بخش «تاریک» ذهنش عمل کرده است، اما فکر نمی‌کرد که این تصاویر آسیبی واقعی وارد کنند.

او گفت: «واقعا کار وحشتناکی کرده‌ام و عمیقا متاسفم.»

قاضی جین کالور از ابراز پشیمانی او قانع نشد و گفت که هرچند «اندکی احساس ندامت» از خود نشان داده، اما به نظر نمی‌رسد که متوجه «رنج عمیق و مداومی» شده باشد که جرایم «گسترده» و «آزاردهنده» او ایجاد کرده است.

او اندی را به ۹ سال زندان محکوم کرد، حکمی که به عنوان تصمیمی تاریخ‌ساز از آن یاد می‌شود.

جس می‌گوید: «وقتی حکم اعلام شد، نفس‌ها در سینه حبس شد… چه حس آرامش‌بخشی بود.»

«این اولین بار بود که احساس کردم واقعا صدای ما شنیده شده است.»

اندی در دسامبر ۲۰۲۹ می‌تواند درخواست آزادی مشروط بدهد، اما به دادگاه گفته است که قصد دارد حکم خود را به چالش بکشد.نیکول شکِلتون، کارشناس حقوقی که در زمینه فناوری و جنسیت تحقیق می‌کند، به بی‌بی‌سی گفت که این پرونده «بی‌سابقه»، استاندارد قانونی غیرمنتظره و مهمی برای پرونده‌های آینده ایجاد کرده است.

دکتر شکلتون از «دانشگاه فناوری سلطنتی ملبورن» گفت که قاضی تاکید کرده بود که «این فقط یک اتفاق آنلاین نبوده» و چنین رفتاری «با خشونت‌های غیر آنلاینی که علیه زنان رخ می‌دهد، ارتباط دارد».

اما کارشناسانی مانند او بر این باورند که استرالیا و دیگر کشور‌ها همچنان در وضع مقررات برای استفاده از هوش مصنوعی و بررسی پیشگیرانه سوءاستفاده از آن، عملکرد ضعیفی دارند.

استرالیا به تازگی تولید و انتشار پورنوگرافی جعل عمیق را در سطح ملی جرم‌انگاری کرده است. اما در بسیاری از کشورها، قوانین موجود دارای خلأ‌های حقوقی هستند یا اساسا این نوع محتوا را جرم تلقی نمی‌کنند. در بریتانیا انتشار آن جرم محسوب می‌شود، اما تولید یا سفارش آن جرم به حساب نمی‌آید، هرچند این وضعیت قرار است تغییر کند؛ و با وجود نیرو‌های پلیسی که آموزش کافی ندیده‌اند و منابع لازم را در اختیار ندارند، بسیاری از قربانیان مانند هانا یا کارآگاهان خصوصی، مانند همان کسی که او را از ماجرا باخبر کرد، ناچارند خود در نقش کارآگاه و ناظر عمل کنند.

پلیس نیو ساوث ولز در بیانیه‌ای اعلام کرد که تحقیقات درباره جرایم مرتبط با هوش مصنوعی فرایندی چالش‌برانگیز و پیچیده و «پرهزینه از نظر منابع و زمان» است و اخیرا برنامه‌های آموزش برای این موضوع افزایش یافته تا «هر ماموری بتواند به چنین جرایمی واکنش مناسبی نشان دهد».

در این بیانیه همچنین آمده است که نیرو‌های پلیس با کمیسر ایمنی دیجیتال و شرکت‌های فناوری همکاری می‌کنند تا موارد سوءاستفاده از دیپ‌فیک را حذف کنند.

جولی اینمن گرنت، کمیسر ایمنی دیجیتال، گفت که حذف این محتوای آزاردهنده اولویت اصلی اکثر قربانیان است و نهاد ایمنی دیجیتال در این زمینه «میزان موفقیت بسیار بالایی» دارد.

اما او در بیانیه‌ای به بی‌بی‌سی گفت که نهاد «ایمنی دیجیتال» قدرت قضایی برای پیگیری تحقیقات کیفری و اعمال مجازات ندارد.کریس با لحنی ناامیدانه می‌گوید: «می‌توانید هر قانونی که دوست دارید وضع کنید، [اما]اگر نیروی پلیس ناتوان باشد...»

«بدیهی است که از دست اندی عصبانی هستیم. اما واقعا منزجرکننده است که تنها راه دستیابی به عدالت در چنین مواردی این باشد که دو نفر در سنین سی و چند سالگی باشید و توان مالی داشته باشید تا پلیس را تحت فشار بگذارید.»

آنها مصمم‌اند که شرایط برای قربانیان آینده متفاوت باشد. فقط در شش ماه گذشته، دو دانش‌آموز پسر در پرونده‌هایی جداگانه در نیو ساوت ولز و ویکتوریا به اتهام ساخت تعداد زیادی تصاویر برهنه دیپ‌فیک از همکلاسی‌هایشان به پلیس گزارش شده‌اند.

پس از چند سال جهنمی، هانا تلاش می‌کند که از این ماجرا عبور کند و زندگی‌اش را ادامه دهد.

اما درخواست تجدیدنظر اندی، تمام زحماتی را که هانا برای بازسازی زندگی و سلامت روانش کشیده، به خطر انداخته است.

هانا در حالی که زانوهایش را در بغل گرفته و پاهایش را روی مبل جمع کرده، می‌گوید اندی حکمی را که سزاوارش بود، گرفت.

«چون برای من و بقیه دخترها، این ماجرا پایانی ندارد... این تصاویر همیشه در اینترنت خواهد بود.»

او هنوز هزینه سرویسی را می‌پردازد که اینترنت را برای یافتن این تصاویر جست‌و‌جو می‌کند و نگران است که دوستان آینده، کارفرمایان، دانش‌آموزانش - و حتی فرزندان خودش - آنها را پیدا کنند.

بزرگ‌ترین وحشتش این است که لحظات خوش زندگی‌اش برای همیشه از دست رفته باشد.

«در فیس‌بوک و اینستاگرام پست می‌گذاری، چون اینها شادترین لحظات زندگی‌ات هستند. سگی به سرپرستی می‌گیری، خانه‌ای می‌خری، نامزد می‌کنی و عکس‌هایشان را منتشر می‌کنی.»

«او یکایک لحظه‌های زندگی ما را تبدیل به پورن کرده است؛ و حالا وقتی آن عکس‌ها را می‌بینم… خودم را می‌بینم که دارد به من تجاوز می‌شود.»

برچسب ها: