سرانجام دوستی و دلدادگی ترامپ و ایلان ماسک به کجا ختم میشود؟
اکونومیست نوشت: در سخنرانی پیروزی خود در شب انتخابات، دونالد ترامپ به اکثر موضوعات استاندارد مرتبط با چنین مناسبتهایی پرداخت. او از حامیان و کارکنان خود تشکر کرد، از همسر و فرزندانش تقدیر کرد و قول داد به وعدههای خود به رایدهندگان وفادار بماند. اما بیش از همه درباره ایلان ماسک صحبت کرد. بهطور کامل ۱۷٪ از سخنان او به این «ابرنابغه» اختصاص داشت که از مدیریت کسب و کارهای مختلف خود دست کشیده تا به کمپین ترامپ کمک کند. او درباره سخاوت ماسک، کارآمدی او و بویژه برتری فناوری شرکتهای او صحبت کرد: «به همین دلیل است که تو را دوست دارم، ایلان.»
ثروتمندترین فرد جهان، که چندان هم متواضع نیست، همچنان در حال یادگیری فنون بی رحمانه سیاست ورزی در حلقه درونی یاران دونالد ترامپ است — و میزان نفوذ نهایی او بر تصمیمات ترامپ همچنان سوالی است که کسی پاسخش را نمی داند. به گزارش «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده: ماسک، ثروتمندترین مرد جهان، و ترامپ که قرار است به قدرتمندترین مرد جهان تبدیل شود، درگیر یک رابطه دوستانه پرشور هستند. این زوج از زمان انتخابات غیرقابل جدا شدن بودهاند، به طوری که ماسک ترامپ را در واشنگتن همراهی کرده تا با جمهوریخواهان کنگره ملاقات کند و ترامپ به همراه ماسک به تگزاس رفته تا پرواز آزمایشی یک راکت ساختهشده توسط اسپیساکس، یکی از شرکتهای ماسک را تماشا نماید.
ماسک، که خود را «اولین رفیق» معرفی میکند، به نظر میرسد در هر جهتی از انتقال ریاستجمهوری دخیل است. او در مصاحبهها با نامزدهای احتمالی کابینه حضور دارد. او خود به عنوان رئیس مشترک «وزارت کارآمدی دولت» منصوب شده که قرار است مقررات زائد و هزینههای بیهوده را کاهش دهد. او به تماسهای ترامپ با رهبران جهانی، مانند ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین پیوسته است. او همچنین به طور مستقل در دیپلماسی نقش داشته و با سفیر ایران در سازمان ملل ملاقات کرده است.
نصیحت دوستانه
امید به اینکه ماسک اندکی آگاهی تجاری و نوآوری فنی وارد دولت ترامپ کند، جذاب است. یک تفکر درخشان ممکن است به کاهش کسری بودجه آمریکا که حدود ۶٪ تولید ناخالص داخلی آمریکا را تشکیل میدهد و بازسازی بوروکراسی اغلب ناکارآمد آن کمک کند. اما دلایل زیادی برای نگرانی درباره نفوذ ماسک وجود دارد. به طور حتم تضاد منافع نگرانکنندهای وجود خواهد داشت: ماسک علاقهمند به کاهش مقررات است، زیرا قوانین بسیاری که فعالیت شرکتهای او را محدود میکنند. منتقدان همچنین نگران هستند که دولت آمریکا به ویژه در حوزه فضا و ماهوارهها به طور خطرناکی به یک فرد وابسته شود، تلاشهای ماسک در سیاست خارجی میتواند منافع تجاری خود او و اهداف دیپلماتیک آمریکا را به خطر بیندازد. با توجه به اینکه هر دو مرد معروفاند که دارای غرور بالا و اختلافات مداوم با دوستان و همکاران خود هستند شاید مهمترین سوال این باشد که آیا این رابطه دوستانه میتواند دوام بیاورد. به عبارت دیگر، صحنه برای یک درام روانی پر سروصدا با پیامدهای جهانی مهیا شده است.
ماسک و ترامپ قبلاً از دوستی خود سود زیادی بردهاند. گفته میشود که ماسک حدود ۲۰۰ میلیون دلار صرف کمک به انتخاب ترامپ کرده است، با توجه به اینکه میزان کل اعلام شده هزینههای کمپین و گروههای خارجی تا کنون حدود ۱.۱ میلیارد دلار است این مبلغی بسیار زیاد محسوب میشود. ماسک در تلاشها برای جلب رأیدهندگان در ایالتهای چرخشی با تمرکز ویژه بر کسانی که علاقه کمی به سیاست دارند نقش بزرگی ایفا کرده است. در حداقلترین حالت، این امر باعث شد که کمپین بتواند منابع محدود خود را به اهداف دیگر اختصاص دهد. اقدامات ماسک ممکن است همچنین موجب افزایش حمایت از ترامپ در میان مردان جوان شده باشد. ترامپ، که محور شعار انتخاباتی او موفقیتش به عنوان یک کارآفرین است، به وضوح از تایید چنین کارآفرین موفقی به وجد آمده بود. اینکه ماسک مالک «ایکس»، یک پلتفرم رسانه اجتماعی موردعلاقه سیاسیون است و از آن برای تشویق پر انرژی ترامپ استفاده کرد، یک مزیت دیگر بود.
دوستی پر مزیت
مزایای رابطه نزدیک برای ماسک حتی بزرگتر بوده است. از زمان انتخابات ارزش بازار تسلا، شرکت خودروهای الکتریکی که حدود دو سوم ثروت او را تشکیل میدهد، ۳۰۰ میلیارد دلار افزایش یافته است. این افزایش به تنهایی بیش از دو برابر ارزش مجموع بازارهای جنرال موتورز، فورد و استلانتیس، سهگانه بزرگان خودروسازی دیترویت است. اگرچه بازار سهام آمریکا در تمام رشد داشته است، اما صعود تسلا شیب بیشتری را تجربه کرده است. از آنجا که ماسک حدود ۲۰٪ از شرکت را در اختیار دارد، این افزایش ارزش، ثروت شخصی او را ۶۰ میلیارد دلار افزایش داده است. شرکت بزرگ بعدی در سبد سرمایهگذاری ماسک، اسپیسایکس مجموعهای است، بنابراین تعیین افزایش ارزش آن دشوارتر است، اما گزارشها حاکی از آن است که سهام آن نیز اکنون با قیمتی بسیار بالاتر از قبل از انتخابات معامله میشود.
سرمایهگذاران به وضوح فکر میکنند که ریاستجمهوری ترامپ برای شرکتهای ماسک خوب خواهد بود. سه توضیح کلی برای چنین پدیدهای وجود دارد. اولاً، دولت مشتری بزرگی برای اسپیسایکس است، بهویژه که طی ده سال گذشته بیش از ۱۵ میلیارد دلار قرارداد با آن امضا کرده است. ناسا بخش عمدهای از این قراردادها را تشکیل میدهد، اما برخی معاملات برای مقاصد نظامی هستند. اسپیسایکس قرارداد ۱۴ میلیون دلاری با نیروی فضایی ایالات متحده دارد تا ارتباطات لازم را برای نیروهای مسلح و دولت اوکراین تا ۳۰ نوامبر از طریق شبکه ماهوارهای استارلینک فراهم کند. نیروی فضایی همچنین ۷۳۳ میلیون دلار به اسپیسایکس برای انتقال ماهوارهها به مدار پرداخت میکند. پنتاگون برنامههایی برای وارد کردن ۱۰۰ ماهواره از واحد نظامی اسپیسایکس، با نام استارشیلد، به شبکه ارتباطی خود دارد. استارشیلد همچنین قراردادی ۱.۸ میلیارد دلاری برای کمک به دفتر ملی شناسایی در ساخت ماهوارههای جاسوسی دارد. آژانس توسعه فضایی قراردادی ۱۴۹ میلیون دلاری برای ارسال پیام بین ماهوارههای اسپیسایکس از طریق لیزر و ... دارد.
پیشبینی میشود که چنین سفارشاتی بهویژه از سوی دولتی که به ماسک متمایل است بیشتر میتواند صورت بگیرد. در حال حاضر، اسپیسایکس ۹۰٪ همه پرتابهای مداری در آمریکا در سال ۲۰۲۳ را انجام داده است. آژانسهای دولتی بیش از ۲۰٪ از کسبوکار آن را تشکیل میدهند. به همان اندازه، در طول دوره اول ترامپ، کمیسیون فدرال ارتباطات (FCC) یارانههایی به استارلینک اختصاص داد تا دسترسی به اینترنت پهنباند در مناطق روستایی را گسترش دهد. اما یک پرداخت تقریباً ۹۰۰ میلیون دلاری در دوره ریاستجمهوری جو بایدن لغو شد. ممکن است این پرداخت در دوره دوم ترامپ مجددا انجام گیرد.
شدت سختگیریای که دولت در زمینه مقررات اعمال میکند نیز بر شرکتهای ماسک تأثیر دارد. شرکتهای متعلق به ماسک موضوع بیش از ۲۰ تحقیق و بررسی توسط نهادهای فدرال مختلف هستند. بهعنوان مثال، هیئت ملی روابط کارگری نگران نحوه برخورد ماسک با کمپینهای کارگری تسلا است. وزارت حمل و نقل نسبت به نحوه جابجایی مواد خطرناک توسط نورالینک، شرکت ایمپلنت مغزی ماسک، اعتراض کرده است؛ و سازمان خدمات آبزیان و حیاتوحش آمریکا فکر میکند اسپیسایکس به اندازه کافی برای حفاظت از لانههای پرندگان در نزدیکی محل پرتاب موشکهایش در تگزاس کاری انجام نداده است. یک دولت غیر دقیقتر میتواند تمام این مشکلات را برطرف کند.
اما در مقیاس بزرگ امپراتوری تجاری ماسک، قراردادهای او با دولت تغییر ناچیزی به حساب میآیند و شکایات نهادهای نظارتی تنها مزاحمتهای جزئی هستند. ارزش شرکتهای او بیش از یک تریلیون دلار است و ثروت شخصیاش حدود ۳۶۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود. با وجود تمام قراردادهای دولتی اسپیسایکس، عمده درآمد آن از طریق استارلینک به دست میآید که تقریباً تمام مشتریان آن تجاری هستند.
محتملترین راهی که دولت ترامپ میتواند بر ثروت او تأثیر بگذارد، از طریق تصویب مقررات جدید و لغو مقررات قدیمی است. ماسک مدتهاست که بر این باور است که آینده تسلا وابسته به توسعه موفق وسایل نقلیه خودران است. در حال حاضر، مقررات مربوط به رانندگی خودران در سطح ایالتی تنظیم میشود که تسلا را نسبت به ویمو، یکی از شرکتهای زیرمجموعه آلفابت که مالک گوگل است، در وضعیتی نامساعد قرار میدهد. ویمو در حال حاضر در تعداد زیادی از شهرها "ربوتاکسی"ها را راهاندازی کرده است، در حالی که تسلا هنوز هیچ خدمات خودران کاملی را ارائه نکرده است. پس از اینکه بلومبرگ در ۱۷ نوامبر گزارش داد که تیم انتقالی ترامپ به مشاوران گفته که قصد دارد ایجاد یک چارچوب فدرال در حوزه خودروهای خودران را به اولویت دولت تبدیل کند، سهام تسلا جهش کرد، در حالی که سهام اوبر و لیفت، که ممکن است تحت تأثیر رقابت قرار بگیرند، کاهش یافت. همچنین گزارش شده است که ترامپ از ماسک دعوت کرده تا در تماسی با ساندار پیچای، رئیس آلفابت، شرکت کند.
یک سیاست بالقوه دیگر ترامپ، یعنی لغو اعتبار مالیاتی سخاوتمندانه برای خودروهای الکتریکی نیز تأثیر بزرگی بر تسلا خواهد داشت. اگرچه این امر باعث گرانتر شدن خودروهای این شرکت میشود، اما به دیگر تولیدکنندگان آمریکایی آسیب بیشتری میرساند، زیرا هزینههای تسلا کمتر است. ماسک با افتخار میگوید: "این برای رقبای ما ویرانگر خواهد بود. " در واقع، پایان اعتبار همراه با تعرفههای بالاتر (یکی دیگر از وعدههای ترامپ) ممکن است بهویژه برای تسلا مفید باشد، زیرا خودروهای الکتریکی این شرکت بالاترین سهم از قطعات ساخته شده در آمریکای شمالی را در صنعت دارند. هم رقبای داخلی و هم خارجی محدود خواهند شد.
ثروت اسپیسایکس نیز به شدت به نهادهای نظارتی وابسته است. این شرکت تأییدیه FCC را برای پرتاب ۱۲،۰۰۰ ماهواره دریافت کرده است (در حال حاضر بیش از ۶،۰۰۰ ماهواره در مدار دارد)، اما برای ۳۰،۰۰۰ ماهواره دیگر درخواست مجوز کرده است. ماسک همچنین بهطور مکرر درباره کندی فعالیت اداره هوانوردی فدرال شکایت کرده و آن را متهم به "خفه کردن" نوآوری از طریق "کاغذبازی کافکایی" نموده است. او به شوخی گفته میتواند یک موشک را سریعتر از زمانی که این اداره میتواند مجوزهای مربوطه را پردازش کند، بسازد. اسپیسایکس فضاپیماهای جدید را از طریق آزمایشهای مکرر و بازطراحی توسعه میدهد. رقبای تجاری و دولتی این شرکت تمایل دارند که بیشتر به روشهای کند و روشمند عمل کنند.
حساسیت شرکتهای ماسک به موضوع مقررات، تضاد منافع آشکاری را در نقش پیشنهادی او به عنوان یکی از رؤسای مشترک سازمان کارآمدی دولت ایجاد خواهد کرد. با این حال، نه ترامپ و نه ماسک هیچ تردیدی در این باره ندارند. ترامپ در دوران کمپین انتخاباتی گفت: "من طرفدار خودروهای الکتریکی هستم. باید باشم، چون ایلان مرا تأیید کرده است. " ماسک در سوی دیگر اعلام کرده که رؤیای او و هدف صریح شرکت اسپیسایکس برای استعمار مریخ تنها با کمک سازمان کارآمدی دولت ممکن خواهد بود: "وزارت کارایی دولت تنها مسیر برای گسترش حیات به فراتر از کره زمین است. "
تعارض منافع بالقوه تا حدی آشکار هستند که به نظر میرسد ترامپ قصد دارد سازمان کارایی دولت را به گونهای طراحی کند که مقررات مربوطه را دور بزند. او در اعلام ایجاد این سازمان تصریح کرد که ماسک و ویوک راماسوامی، تاجر و سیاستمداری که بهطور مشترک مسئولیت این دپارتمان را به عهده خواهند داشت، ایدههایی را در مورد اصلاح بوروکراسی "از خارج از دولت" ارائه خواهند داد. کاتلین کلارک از دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس در این باره گفت، ماسک به عنوان مشاور و نه کارمند دولت فدرال، مشمول قوانین اخلاقی مختلف نخواهد بود.
اما این ترتیب ممکن است کارایی سازمان کارآمدی دولت را نیز کاهش دهد، زیرا این نهاد بیشتر شبیه به یک کمیسیون خواهد بود تا یک دپارتمان دولتی متعارف. در واقع، تلقی موجود در واشنگتن این است که سازمان کارآمدی دولت به دستاورد چندانی نخواهد رسید. این نه به دلیل شک و تردید در مورد صداقت یا تواناییهای ماسک است. او سالها علیه کاغذبازی مبارزه کرده است، خیلی قبل از اینکه امیدی وجود داشته باشد که به او مأموریت رسمی برای کاستن از بروکراسی اداری اعطا شود. او از جمله در اعتراض به روشهای بوروکراتیک کالیفرنیا دفتر مرکزی تسلا را از کالیفرنیا به تگزاس منتقل کرد.
در هر دو شرکت تسلا و اسپیسایکس، ماسک خود را به عنوان استاد کارآمدی ثابت کرده است، بهطوری که هزینههای فناوریهای پیشتر نادر را به میزانی که کسی انتظارش را نداشت کاهش داده است. ترامپ او را "بزرگترین کاهش دهنده هزینه ها" مینامد. (به نظر میرسد که رئیسجمهور منتخب به ویژه تحت تأثیر تصمیم ماسک برای اخراج تقریباً سهچهارم کارکنان شرکت X پس از خرید آن قرار گرفته است، اگرچه ارزش X تحت مالکیت ماسک به شدت کاهش یافته است و از لحاظ مالی تقریباً برای او صرفه خود را از دست داده است.) خود ماسک صحبت از کاهش ۲ تریلیون دلار، یا حدود یک سوم، از بودجه دولت فدرال و ساده سازی قابل توجه قوانین مالیاتی کرده است.
اما تاریخ تلاشها برای کاهش مقررات و هزینههای دولتی در آمریکا دلگرمکننده نیست. مانع اصلی معمولاً کنگره است که اعضای آن تمایلی به حذف مشاغل در حوزه انتخاباتی خود ندارند. رونالد ریگان تشکیلات مشابهی به نام کمیسیون گریس ایجاد کرد، اما کنگره پیشنهادات آن را کنار گذاشت.
به همین دلیل ماسک و راماسوامی گفتهاند که تغییراتی را توصیه خواهند کرد که ترامپ بتواند بهطور یکجانبه و بدون هیچ قانون جدیدی آنها را سفارش دهد. آنها ادعا میکنند که به دلیل دو حکم اخیر دیوان عالی که قدرت بوروکراسی را محدود کرده و بسیاری از قوانین موجود را زیر سوال برده است دامنه این کار بسیار وسیع است. اما از چالشهای قانونی برای هر گونه اصلاحاتی اجتناب ناپذیر است و این دو تنها ۱۸ ماه وقت خواهند داشت تا هر کاری میخواهند انجام دهند: سازمان کارآمدی دولت تا زمانی که ترامپ در ۲۰ ژانویه بهعنوان رئیسجمهور وارد کاخ سفید شود نمیتواند به طور رسمی کار خود را شروع کند و باید تا ۴ ژوئیه ۲۰۲۶ به فعالیت خود خاتمه دهد.
در واقع، ممکن است که تأثیر ماسک به نقطه اوج خود رسیده باشد. او بسیاری از کسبوکارها را باید اداره کند و نمیتواند زندگی شرکتی خود را به طور نامحدود برای تعاملات پایانناپذیر در مارآلاگو، ملک ترامپ در فلوریدا، یا—در نهایت—کاخ سفید، متوقف کند. انتقالهای ریاستجمهوری بهویژه پیش از انتخاب مهمترین پرسنل بهطور ذاتی روان و قابل تغییر هستند. اما در کمتر از دو ماه انتقال به پایان خواهد رسید و ساختارهای بوروکراتیک سفت و سختتر واشنگتن جایگزین آن خواهند شد.
دوستی به هم خورده
برای نفوذ ماسک بر ترامپ هیچ سابقه تاریخی دقیقی وجود ندارد، اما معمولاً بین روسای جمهور و حامیان تجاری آنها اختلاف پیش میآید. ویلیام هرست، غول نشریات به سرعت از فرانکلین روزولت که به شدت از اولین کمپین ریاستجمهوری او حمایت کرده بود، ناامید شد. اندرو کارنگی، غول فولادی که در زمان خود ثروتمندترین مرد جهان بود، نتوانست تئودور روزولت را درباره سیاست خارجی متقاعد کند. تئودور روزولت همچنین پس از جلب کمک جی. پی. مورگان، مؤسس بانکی به همین نام برای پایان دادن به یک اعتصاب معدنی با او دچار اختلاف شد.
نشانههایی وجود دارد که ترامپ کاملاً تسلیم ماسک نیست. اگرچه ماسک بهطور علنی خواستار منصوب کردن هاوارد لوتمیک، یک سرمایهگذار وال استریت، به عنوان وزیر خزانهداری شد، ترامپ شغلی کمتر معتبر به عنوان وزیر تجارت به او داد. شایعاتی وجود دارد که ماسک با مشاوران باسابقه ترامپ جر و بحث میکند.
حداقل، ترس از نفوذ بیش از حد ماسک احتمالاً اغراقآمیز است. سلطه اسپیسایکس بر یک صنعت استراتژیک بیسابقه نیست. آیبیام در سال ۱۹۳۲ دارای ۸۸٪ سهم بازار تجهیزات محاسباتی و در سال ۱۹۶۷ دارای ۷۰٪ سهم صنعت نوپای کامپیوتر بود. دستگاههای این شرکت برای پنتاگون و سازمانهای اطلاعاتی بسیار مهم بودند و برای همه چیز از دفاع هوایی گرفته تا رمزنگاری استفاده میشدند. ای. تی. اند تی در بیشتر سالهای قرن بیستم انحصار خدمات مخابراتی را در دست داشت و استفاده از محصولات خود را برای جاسوسان آمریکایی ضروری کرد. هر دو شرکت در نهایت توسط دعاوی ضد انحصار دچار مشکل شدند—هرچند موفقیت اسپیسایکس و تسلا مدیون محصولات برتر است، نه انحصار.
با این حال روشن نیست که ماسک بتواند اهرم فشار خود را به کار بگیرد. جان پلامب، که تا اخیراً معاون وزیر دفاع مسئول امور فضایی بود، میگوید: "به همان اندازه که دولت آمریکا به اسپیسایکس نیاز دارد، اسپیسایکس به دولت آمریکا نیاز دارد. " شرکت برای فعالیت به مجوزهایی از FCC و FAA نیاز دارد. اگرچه ماسک یک تامینکننده به طور فزاینده غالب است، دولت نیز یک خریدار با قدرت خرید غیرعادی است. پلامب میگوید: "بر اساس تجربه من، اسپیسایکس شریک فوقالعادهای برای وزارت دفاع بوده است. اما اگر اسپیسایکس به هر دلیلی تصمیم به مقابله با دولت ایالات متحده بگیرد، این تصمیم تجاری وحشتناکی خواهد بود و صادقانه میگویم، برای آنها فلجکننده خواهد بود. " در صورت نیاز، حتی یک رئیسجمهور میتواند قانون تولید دفاعی ۱۹۵۰ را اعمال کند، که به دولت اجازه میدهد شرکتهای خصوصی را برای خدمت به امنیت ملی تحت فشار قرار دهد.
حتی ممکن است این ایده که ماسک ممکن است نفوذ بیش از حدی بر سیاست خارجی داشته باشد نیز معکوس شود. نزدیکی ماسک به ترامپ میتواند برای شرکتهای او در خارج از آمریکا یک نقطه ضعف دیده شود. آشکارترین نمونه چین است، جایی که کمی بیش از نیمی از تمام خودروهای تسلا در آن تولید میشود. وابستگی شرکت تسلا به چین رو به افزایش است: در ماه مه، تسلا احداث دومین کارخانه خود در شانگهای برای تولید باتریها را آغاز کرد.
اهرم فشاری که این وضعیت به مقامات چینی در برابر تسلا میدهد، اقدامات ماسک را محدود میسازد. اگرچه او به نام آزادی بیان، دسترسی استارلینک را با گیرندههای قاچاق برای ایرانیان با فراهم میکند و به اعتراضات دولت ایران بیتوجه است، اما اقدام مشابهی در چین انجام نداده است. او تمایل دارد که در مورد تایوان همراستا با موضع رسمی چین حرکت کند و به شدت از چین بهعنوان مکانی برای کسبوکار تمجید میکند.
آتش دوستانه
این ریسک که تسلا در مذاکرات ترامپ با چین گرفتار شود، واضح است. زک کوپر تحلیلگر موسسه امریکن انترپرایز در این باره میگوید: "فکر میکنم چینیها به دقت در حال بررسی نحوه استفاده از ماسک برای روشن نمودن هزینههای وضع تعرفهها برای ترامپ هستند. " کوپربا اشاره به این که چین تنها با تغییر قوانین مرتبط با خودروهای برقی میتواند تأثیر بزرگی بر روی درآمد تسلا داشته باشد اضافه میکند:"اگر ماسک بخواهد همچنان مبالغ قابل توجهی سود در چین کسب کند، از او انتظار میرود نقشی مثبت ایفا کند. ".
ریسکهای اینچنینی را میتوان در مورد مشارکت سیاسی ماسک به طور کلی نیز بر شمرد. تو له، از موسسه مشورتی سینو آتو اینسایتس میگوید، ماسک اکنون به قدری به ترامپ وصل شده که ممکن است برخی افراد را از خرید تسلا منصرف کند. اگرچه ترافیک ویبسایت X در زمان انتخابات رکورد زد، اما پس از آن تعداد افرادی که به سمت شبکههای اجتماعی کمتر راستگرا مانند Threads و Bluesky رفته اند، به شدت افزایش یافته است. علاوه بر این، اتحاد بین آزادی طلبان عرصه فناوری مانند ماسک و پوپولیستهای بومیگرا که پایه اصلی حامیان ترامپ را تشکیل میدهند، ائتلافی شکننده است. یک اردوگاه آرزوی تغییر دارد، در حالی که دیگری از آن بیزار است. این تناقضی غیرقابلحل است.
اگر اوضاع به خوبی پیش نرود، ماسک ممکن است با عواقب جدیای روبهرو شود. کنترل او بر تسلا مستحکم نیست. برخلاف دیگر غولهای فناوری مانند مارک زاکربرگ که سهام بالایی با حق رای بالا در متا، شرکت مادر فیسبوک دارد، سهم ۲۱ درصدی ماسک در تسلا او را به طور کامل در برابر سایر سهامداران مصون نمیکند. اگر سیاستهای او به شرکت آسیب بزند، ممکن است از کار برکنار شود. سهم بزرگتر او در اسپیسایکس از او بیشتر محافظت میکند—اما رابطه خوب با دولت ایالات متحده برای عملیات این شرکت حیاتی است. ماسک وارد حوزهای حتی پیچیدهتر از علوم موشکی شده است. برای گذار موفق از این آزمون بدون خطا، به یک نابغه فوقالعاده نیاز است.