زیسان: نخستین قسمت «بازنده» پخش خود را آغاز کرده است. این سریال به نویسندگی و کارگردانی امین حسینپور و تهیهکنندگی احسان ظلیپور است، کارگردانی که قبلا سریال «درمانگر» را در ژانر جنایی ساخته بود و حالا «بازنده» دومین تجربه این کارگردان در این ژانر است.
علیرضا کمالی که با بازی در سریال پرمخاطب «پوست شیر» بیشتر از قبل شناخته شد، یکی از بازیگران اصلی این سریال پربازیگر است. از دیگر بازیگران میتوان به سارا بهرامی، صابر ابر، صدف اسپهبدی، رویا جاویدنیا و پیمان قاسمخانی اشاره کرد.
این سریال نخستین بار قرار بود تابستان گذشته پخش شود که این اتفاق رخ نداد. دیماه گذشته هم اعلام شد این سریال در مرحله تدوین قرار دارد و در بهمنماه از یک پلتفرم نمایش فیلم و سریال منتشر میشود. اما این بار هم «بازنده» به پخش نرسید و توضیحی هم درباره علت منتشر نشدن آن از سوی پلتفرم پخشکننده و سازندگان ارائه نشد.
محوریت مجموعه «بازنده» یک بازپرس جنایی به نام سرگرد کیانی است که در زندگیاش با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند و بهدلایلی از دست خانوادهاش بهشدت ناراحت است. داستان با ورود یک زن و مرد جوان به یک خانه قدیمی در سبک خانههای کلاسیک اروپایی آغاز میشود.
فضای خانه بهشدت مرموز و تاریک است و همین حس رمزآلودی به سریال میدهد. زن و شوهر بعد از ورود به خانه متوجه میشوند که فرزندشان نیست و به پلیس خبر میدهند. با ورود سرگرد کیانی و تلاشی که برای کشف حقیقت به خرج میدهد و در عین حال، اشارههایی که به گذشته شخصیت اصلی دارد ماجرا به سمت و سوی دیگری کشیده میشود.
بیشتربخوانید:
همه چیز درباره سریال بازنده؛ اسامی بازیگران سریال بازنده و تاریخ پخش
این سریال در قسمت اول توانسته بازخوردهای مثبتی داشته باشد. قصه این سریال برای تماشاگران قسمت اول جذاب بوده و خیلی از تماشاگران از شروع خوب سریال گفتند و برخی هم به اقتباسی بودن این سریال اشاره کردند.
فیلم نیوز نوشت: امین حسینپور موفق شده است یک سریال خوشساخت و خوشرنگوآب پیش روی مخاطبان بگذارد. بهخوبی از فضا، موسیقی، رنگ، نور و حتی تابلوهای روی دیوار استفاده کرده است تا مخاطبان را هرچه بیشتر با معمای سریال مواجه کند. انتخاب بازیگران، گریمها و شیوه بازی آنها حسابشده است. او بخش مهمی از ماجراها را در واحد از یک آپارتمان قدیمی پیش میبرد و از ویژگیهای این لوکیشنها برای انتقال صحیح معنا و بالا بردن التهاب داستان کمک میگیرد. حسینپور در «بازنده» به همهلحاظ به مینیسریال «درمانگر» پایبند مانده است، اما اینبار اثرش را در ساختاری شناختهشدهتر روایت میکند.
در قسمت اول بیشتر از همه با سرگرد حامد کیانی آشنا میشویم؛ یک بازپرس که همسرش پس از یک حادثه تلخ تصادف از او جدا شده و فرزندش را هم از دست داده است. او در آخرین پروندهاش که به قتل دختری جوان برمیگردد موفقیتی نداشته و حالا در این پرونده جدید به میدان میآید تا ردونشانی از فرزند یکونیمماهه یک خانواده پیدا کند. علیرضا کمالی بعد از اینکه در سریال «پوست شیر» موفقیت زیادی به دست آورد حالا نقش اصلی این سریال شده و بخش مهمی از اهمیت سریال در همین نقطه شروع به دلیل بازی موفق اوست.
سارا بهرامی به عنوان زنی دارای اختلالات روانی معرفی میشود. او از کودکی درگیر مشکلات روحی است و حتی بچهای را به قتل رسانده است. حالا هم مدام قرص میخورد و توی آینه مشت میکوبد و رفتار و صحبتهایش نشاندهنده بیماری روانی ریشهدار است. بخش مهمی از معمای سریال به حضور این شخصیت برمیگردد. صابر ابر در نقش کاوه، در عین حمایتگری، بسیار مرموز به نظر میرسد و بخشی از شکها به سمت او روانه شده. سبک بازی ابر در این سریال کاملا درست و دقیق شکل گرفته است. صدف اسپهبدی هم در نقش آوا، زن همسایه روبهرو ظاهر شده. او زنی سرخوش و خندان است و رابطه مرموزش با کاوه یک مقدار ذهنها را به سمت مقصر بودن او هم میکشد. پیمان قاسمخانی هم درحال حاضر فقط معرفی شده است و هنوز ارتباط مشخص او با داستان شکل نگرفته است.
البرز کوشیار در سینما نوین درباره قسمت اول سریال نوشت: چه از این بهتر که در ترافیک درامهای اجتماعی و رئالیتیشوهای دچار روزمرگی و گاه الکی خوش، سریالی از راه برسد که جنسش فرق کند. هم رنگ و رخ متفاوتی داشته باشد و هم ترکیبش از دور داد بزند ارزش تماشا دارد. بویژه که متعلق به گونه معمولاً کمیاب جنایی معمایی هم باشد. یعنی نور علی نور. سرراست و مثل بچه آدم قصه اش را بگوید. معمایش را طرح کند و سرنخ هایش را روی میز بگذارد. تکرویهای پیچیده مضر و بدون توجه به سطح درک بیننده اش نداشته باشد. بازیگر چهره باشد و از ساختارشکنی در کستینگ نترسد.
کاراکتر کارآگاه با حضور علیرضا کمالی قطعاً تحت الشعاع محبوبیت گریز ناپذیر رضا پروانه در «پوست شیر» قرار دارد. حتی اگر بدانیم فیلمنامه «بازنده» قبل از سریال برادران محمودی نوشته شده. کمالی، اما در عین خودسرانگیهای شخصیت، از جمله کتک زدن متهم و مُقُر آوردنش در همان شروع که بیننده وطنی را یاد خلق و خوی رضا پروانه میاندازد، هویت مستقل دارد. حضور بازیگرانی مثل سارا بهرامی و صابر ابر که در ارائه بازیهایی سرد و نمایش شخصیتهایی رمزآلود، توانایی بالایی دارند و نیز کلیشه شکنی در دعوت از چهرهای مانند پیمان قاسم خانی برای نقشی جدی و مقتدر، قطعاً به نفع «بازنده» تمام خواهند شد. با همه اینها، ظاهراً «بازنده»، جَنَم برنده شدن دارد!
سینما ایدهآل قسمت اول سریال را این طور نقد کرد: ژانر معمایی-جنایی به ویژه وقتی با یک قصه خانوادگی گره میخورد برای مخاطب ایران جذاب و تماشایی میشود. سریال «بازنده» با همین ساختار و در همین فضا داستانش را روایت میکند که البته با لایههایی از روانکاوی شخصیتها آمیخته و سویههای کارآگاهی آن را با نوعی مکاشفه روانکاوانه کاراکترها پیوند میزند و از این طریق ذهن مخاطب را به شکل بیرونی با تعلیق درام و از حیث درونی با واکاوی شخصیتها به میانجی کشف معما صورت بندی و بازنمایی میکند.
کارگردان جوان سریال بازنده که تجربه پیشین او با سریال کوتاه درمانگر نشان از علاقه اش به گونه سایکودرام دارد در نخستین تجربه بلند خود به مدد حضور بازیگران توانمندی، چون علیرضا کمالی قدم بزرگی برداشته است. اگر دلتان فضای جدید و متفاوت در سریالسازی میخواهد و گمان میکنید دیگر سریالهای نمایش خانگی به تکرار افتادند باید گفت هنوز هم با تماشای حتی یک قسمت از سریال بازنده میتوان امیدوار بود که صنعت سریالسازی ایران جان دوبارهای گرفته است.
احسان رستگار در خبرگزاری فارس نقدی با عنوان نام والدین مهسا امینی و عدد دقیق اختلاس سه هزار میلیاردی در سریال بازنده نوشته است، بخشی از نقدی که او برای این سریال نوشته را با هم مرور میکنیم.
در قسمت اوّل این مجموعه، نکاتی گلدرشت، جلب نظر میکردند به مثابه کدگذاریهایی برای حسّاس کردن گیرندههای مخاطب؛ مثلاً نام مادر «ارغوان امینی»، «ونوس افتخاری» است و بدیهی است، اینهمانی ناخواستهی بین این دو اسم، با نامهای «مژگان افتخاری» و «امجد امینی»، مادر و پدر مرحومه «مهسا امینی»، در ذهن مخاطب، فارغ از اهداف فرامتنی و زیرمتنی مدّ نظر، میتواند ابتداییترین هدف ظاهری فیلمنامهنویس تلقّی شود، به ویژه با لحاظ کردن زمان آغاز پخش سریال، از قضا دقیقاً مقارن با ایّام سالگرد فوت خانم مرحومه مهسا امینی!
ایضاً اشارهی نسبتاً بیربط به ارزش ریالی سرمایهی مادر ارغوان یعنی مژگان افتخاری -که از شوهر سابقش (پدر واقعی ارغوان) به ارث برده بوده- به مبلغ دو هزار و هشتصد میلیارد تومان، کدی دیگر است که برخلاف کد قبلی، فقط برای خواص قابل کدگشایی میتواند باشد، سال ۱۳۹۰، به همراه بعضی همکاران، درگیر تحلیل، ارزیابی و افشای ابعاد گوناگون «اختلاس سه هزار میلیاردی» -که بسیار برایمان هزینهساز تمام شد- بودیم و عددی که توسّط برخی مقامات از جمله «علی لاریجانی» به عنوان میزان دقیق اختلاس اعلام شد.
بیشتر بخوانید:
بازیگران سریال گردن زنی چه کسانی هستند و داستان این سریال درباره چیست؟
«دو هزار و هشتصد و میلیارد تومان» بود که البتّه طبیعتاً جهت جاافتادن بهتر در افکار عمومی، این عدد، توسّط برخی، کمی به بالا گرد شده بود. اشاره به شرکت نفتی ونوس افتخاری طبیعتاً بیربط به بازیها و دستهای پنهات قدرت (سیاست) و ثروت نیست چرا که در ایران، نفت، راهبردیترین حوزهی اقتصادی حاکمیّتی به شمار میرود. گنجاندن برخی جزئیّات در فیلمنامه، برای نگارنده به عنوان یک منتقد سینما میتواند برانگیزاننده باشد ولی برای تماشاگران در صورت عدم برقراری ارتباط معنایی و منطقی در خدمت درام، عاری از جذّابیّتهای سینمایی و حتّی داستانی است.
محرومیّت ارغوان امینی از یک پدر واقعی دلسوز و حضور منصور که میراثخوار پدر مقتولش شده در کنار مادری که دغدغهی اوّلیّهاش، خودش و برخورداریهای شخصیاش از زندگی بوده، گواه یک مضمون مستتر میتواند باشد تحت عنوان «ناپدری و مادرِ نامادر» در شخصیّتپردازی این سریال؛ این مضامین نیز میتوانند قرابتهایی با شخصیّتها و رفتارهای پدر و مادر مهسا امینی داشته باشند. ۶- ناگفته نماند که اسم فیلم «مرد بازنده» مهدویان در مرحلهی اوّلیّهی فیلمنامه و دریافت پروانهی ساخت «بازنده» بوده.