زیسان: صابر گل عنبری پژوهشگر خاورمیانه در یادداشتی به جوانب مهم انفجار پیجرهای اعضای حزب الله لبنان پرداخته است. او نوشت: همه شواهد و قراین نشان میدهد که انفجار پیجرهای حزب الله در لبنان و سوریه یک خرابکاری گسترده بوده و موساد از قبل از تصمیم حزب الله برای تغییر سیستمهای ارتباطی و خرید این محموله اطلاع داشته است و قبل از رسیدن پیجرهای دارای نام تجاری شرکت تایوانی «Gold Apollo» به لبنان ۲۰ گرم ماده منفجره در آنها کار گذاشته است.
وزارت اقتصاد تایوان اعلام کرده است که تغییرات در این دستگاهها ترجیحا پس از صادرات آنها رخ داده و هیچ گونه صادرات مستقیمی نیز به لبنان در کار نبوده است. با توجه به شرایط حساس لبنان، بعید هم هست که خود حزب الله از لبنان مستقیما درخواست خرید این محموله را داده باشد.
رئیس شرکت گلد آپولو هم گفته پیجرها را شرکت اروپایی «بیای سی» که مجوز استفاده از نام تجاری گلد آپولو را داشته، ساخته است.
اکنون این پرسشها مطرح است که آیا واقعا پیجرها در مبدا و کارخانه با همکاری شرکت تایوانی یا اروپایی دست کاری شدهاند؟ یا این که پس از خروج از کارخانه و در مسیر این اتفاق افتاده است؟ و این که کجا؟ و در چه کشوری؟ و طرفهای غیر اسرائیلی دخیل در این ماجرا و سوالاتی دیگر.
به هر حال، عملیات انفجار همزمان پیجرها یک عملیات ترکیبی خرابکاری، نفوذی و سایبری بوده است.
اما این کل داستان نیست. رسانه آمریکایی المانیتور نوشته است که قرار بود اسرائیل این سیستمها را در صورت شروع جنگی همه جانبه منفجر کند، اما آنچه باعث شد که تصمیم خود را تغییر دهد و دیروز اقدام به این کار کند، سوء ظن دو تن از نیروهای حزب الله نسبت به وجود یک شیء مشکوک در این پیجرها بوده است. اما اطلاع اسرائیل از مشکوک شدن دو نیروی حزب الله به پیجرها هم این گمانه را تقویت میکند که ممکن است اسرائیل در کنار مواد منفجره، ادوات شنود نیز کار گذاشته باشد که در یادداشت دیروز به آن اشاره شد.
انفجار پیجرها در این سطح دست کمی از یک جنگ همه جانبه ندارد، اما شیوه تعامل اسرائیل پس از عملیات دیروز نشان میدهد که دستکم «فعلا» تصمیمی برای راه اندازی جنگ گسترده به معنای متعارف آن اتخاذ نکرده است.
عملیات گسترده نظامی که اسرائیل از برنامهریزی برای آن علیه حزب الله سخن میگوید، به معنای جنگ همه جانبه نیست و در لب مرز این جنگ است. نوع رفتار اسرائیل از دیروز هم موید این مساله است و در واقع اگر تصمیم به جنگ فراگیر بود، متعاقب انفجار پیجرها و وارد آوردن این شوک و ضربه امنیتی نظامی و زخمی شدن تعداد زیادی از نیروهای حزب الله (یعنی خارج شدن آنها از قابلیت نظامی و عملیاتی) بهترین فرصت برای راهاندازی یک جنگ همه جانبه بود که سریعا با بمبارانهای گسترده و فراگیر شروع شود.
اما این اتفاق نیفتاد و در آینده نزدیک هم بعید است که این تصمیم اتخاذ شود؛ مگر این که تحولات میدانی خاصی آن را تحمیل کند و این امر هم بعید نیست.
با این حال، اما به نظر میرسد که عملیات گستردهای که اسرائیلیها از آن سخن میگویند و انتقال ثقل نظامی به شمال عملا شروع شده است و در روزها و هفتههای آتی حملات هوایی به احتمال زیاد شدت مییابد و وقوع یک حمله زمینی نیز در مرحلهای مشخص در آینده بعید نیست؛ اما احتمالا محدود بوده و بعید است وسیع باشد؛ بلکه عملیاتی زمینی در همان منطقه مرزی با هدف دور کردن نیروهای حزب الله خواهد بود.
اما دلیل این که اسرائیل همچنان از جنگ همه جانبهای علیه حزب الله در لبنان مشابه آنچه در غزه روی میدهد خودداری میکند، به نظر میرسد نگرانی از توانمندی موشکی حزب الله است که احتمالا فعلا مانع آن شده است که اسرائیل ابتدا به ساکن جنگ همه جانبهای به راه بیندازد. واقعیت هم این است که اگر این مانع نبود، تاکنون لبنان را با حملات هوایی سنگین شخم زده بود.
اما اسرائیل تلاش میکند با کمترین تلفات، کاربست موثرترین تاکتیکها و شیوههای عملیاتی و استفاده حداکثری از مزیتهای امنیتی خود، همان اهدافی را که در یک جنگ فراگیر تعریف میشود، در سطحی قابل قبول با عملیات ترکیبی گسترده نظامی و امنیتی و.. با هدف خلق معادلات بازدارنده جدید به دست آورد.
به همین علت نیز در همین عملیات گسترده در چارچوب انتقال ثقل نظامی به شمال، اگر هم دامنه آتش به شکل وسیعی تغییر کند، باز احتمالا بر همان منطقه جنوب لبنان متمرکز شود و از گسترش آن به بیروت پرهیز کند تا شهرهای بزرگ خود و در راس آنها تل آویو در دایره حملات موشکی احتمالی حزب الله قرار نگیرد و این گونه، این جنگ را با کمترین تلفات و هزینهها در این سطح پیش ببرد.
البته این وضعیت هم نشانگر آن است که توازن وحشت در سطحی مشخص به دلیل آسیب جدی وارد شده به بازدارندگی طرف لبنانی مختل شده است. به هر حال دیروز صبح نیز قبل از انفجار پیجرها گفته شد تنش نظامی میان دو طرف رو به فزونی و گستردگی و دگرگونی است.