زیسان: فیلم سینمایی «انواع مهربانی/ Kinds of Kindness» ساخته یورگوس لانتیموس که پنجمین همکاری این کارگردان با، اما استون، بازیگر اسکاری، است در تابستان اکران شد. لانتیموس فیلمنامه «انواع مهربانی» را با همکاری افتیمیس فیلیپو نوشته است. این دو پیش از این، تریلرهای تاریک و کمدیهای پوچگرایانه «خرچنگ»، «کشتن گوزن مقدس» و «دندان سگ» را نوشته بودند.
هم چنین همکاری بین، اما استون و لانتیموس در سینما با استقبال مخاطبان و توفیقهای تجاری خوبی روبهرو شده و تحسین منتقدان را نیز به دنبال داشته است. اما استون با ویلم دفو و مارگارت کوالی، از بازیگران «بیچارگان»، و همچنین جو آلوین، بازیگر «سوگلی»، بازیگران «انواع مهربانی» هستند.
«انواع مهربانی» در واقع یک فیلم آنتولوژی است که سه داستان مجزا و مرتبط را روایت میکند. داستان اول مردی را دنبال میکند که کارش را برای رسیدن به سرنوشتش رها کرده است. داستان دوم مردی را نشان میدهد که همسرش پس از مفقودی به یکباره سر و کلهاش پیدا میشود. داستان سوم هم یک فرقهگرا را نشان میدهد که به دنبال شخصی با توانایی زنده کردن مرگان است.
«انواع مهربانی» سه قصه نامرتبط که در مضمون مشترکاند روایت میکند. این مضمون را پیش از شروع فیلم، همزمان با معرفی کمپانی سازنده و پخشکننده، با ترانه معروف و محبوب «رؤیاهای شیرین» گروه یوریتمیکس میشنویم که به عنوان اثری عامهپسند حضورش در ابتدای فیلم لانیتموس عجیب به نظر میرسد. ترانه میگوید: «رؤیاهای شیرین از اینها ساخته شده، من که هستم که بخواهم منکرش شوم. من تمام دنیا را چرخیدم و هفت دریا را، همه در پی چیزی هستند. بعضیها میخواهند از تو استفاده کنند، بعضیها میخواهند ازشان استفاده کنی. بعضیها میخواهند از تو سوءاستفاده کنند، بعضیها میخواهند ازشان سوءاستفاده کنی.»
لانتیموس و همکار دیرینهاش فیلیپو یا این شعر را برداشتهاند و بر اساس آن سه قصه درباره سه شکل رابطه هموابسته انسانی که در پویایی بین کنترلگر و کنترلشده در رفت و برگشت است، نوشتهاند. این فیلم در اولین نمایش خود در جشنواره کن با بازخوردهای خوبی مواجه شد و منتقدان کارگردانی و بازی بازیگران آن را ستودند.
پیتر بردشاو در گاردین در نقد فیلم «انواع مهربانی» نوشت: فیلم «انواع مهربانی» یک سهگانهی مالیخولیایی و پوچگرایانه است؛ سه داستان با یک مضمون واحد که در نیواورلئان امروزی و اطراف آن روایت میشود. لانتیموس برای این فیلم هم از بازیگران همیشگیاش استفاده میکند و بخشی از طنز وهمانگیز اثر، که یک تکرار رازآلود و مرموز از اتفاقات وحشتناک جهان هستی را نشان میدهد، در نقشآفرینی بازیگران یکسان نمود پیدا میکند. به جسی پلمونز، اما استون، ویلم دفو، مامودو اتی، مارگارت کوالی، هانگ چائو و جو آلوین هر کدام سه نقش داده شده است؛ برخی از این نقشها به طرز جالبی شبیه هم هستند، در حالی که برخی دیگر کاملا متفاوتند. پلمونز اغلب بیاحساس و ناراضی است. استون سرسخت و توانمند و گاهی هم آسیبپذیر و اغواگر است. دفو البته نمیتواند شخصیت اقتدارگرا و کاریزماتیکش را در هیچ نقشی پنهان کند.
موهومتر از استفاده مکرر از بازیگران، تماشای تکرار همان تمثیلها، تصاویر و نشانههایی است که در اکثر آثار لانتیموس دیدهایم؛ پرخوری، کمخوری، استیک، شکلات، انواع مشابه غذا، بیمارستانها، آمبولانسها، پلیسها، مکانها و افرادی که نشاندهندهی تسلیم ناخوشایند به زور هستند؛ زنان باردار میشوند و سقط جنین میکنند؛ مردم سعی میکنند با تسلیم در برابر آزار و کنترل اجباری، عشق را ثابت کنند؛ رویاهای تکراری که محتوای آنها به طرز ناراحتکنندهای در بیداری نمود پیدا میکنند؛ شاید تکاندهندهترین در میان تمام اینها روابط جنسی باشد که تحت تاثیر مواد مخدر اتفاق میافتد؛ افراد مدام به همدیگر مواد مخدر میخورانند؛ لانتیموس همچنان زنان برهنهی بیهوش را به ما نشان میدهد؛ با این حال این مردان هستند که بیش از همه تحقیرآمیز و ناخوشایند به نظر میرسند.
این یک دنیای عجیب است که شبیه دنیای ما به نظر میرسد، اما در واقع اینطور نیست؛ گویی توسط یک نیروی نامعلوم شرور با یک کپی تقریبا کامل جایگزین شده است. دوقلوها و همزادها یکی دیگر از نشانههای فیلم هستند و لانتیموس لحظات عجیب آشنا را با صدای ناهنجار و تیز کلید پیانو قطع میکند. این پازل عجیب دقیقا شبیه «برشهای کوتاه» (Short Cuts) رابرت آلتمن نیست، که به ما مجموعهای از موقعیتهای انسانی قابل تشخیصتر ارائه میداد، و همچنین دقیقا شبیه «مگنولیا» ساختهی پل توماس اندرسن هم نیست، اگرچه پلیسی که پلمونز نقشش را بازی میکند همان کیفیت افسردهی افسری را دارد که جان سی رایلی نقشش را در آن فیلم بازی میکرد.
علیرغم تمام ظرافت و سبک بصری خیرهکنندهی فیلم، شاید «انواع مهربانی» از فقدان محتوای عمیق رنج میبرد. این فیلم سنگینتر و طولانیتر از چیزی است که انتظار داشتم، گویی به دنبال یک نتیجهی معنیدار میگردد که شاید اصلا وجود نداشته باشد. با این حال، شاید فقدان و از دست دادن، کل نکتهی فیلم باشد.
«انواع مهربانی» جزو فیلمهای ماندگار لانتیموس نخواهد بود و حتی شاید در دسته فیلمهای آنتولوژی ماندگار هم قرار نگیرد. مثل همیشه همان نگاه تلخ لانیتموس را دارد و میخواهد آستانه صبر و تحمل مخاطبش را محک بزند. با جهانی ملایمتر شروع میکند تا نوید یک فیلم دیگر مثل «بیچارگان» یا «سوگلی» را بدهد و بعد کمکم به همان جهان آشنای غیر قابل تحمل لانتیموس قدم میگذارد. میخواهد خود واقعیاش و نگاه واقعیاش به انسان را به یاد مخاطبانش بیاورد.
شاید تنها راهی که بتوان گفت جدیدترین اثر لانتیموس انتظارات را برآورده میکند این باشد که در هیچ کجای «انواع مهربانی» تماشاگران نمیتوانند وانمود کنند که قادرند اتفاقات بعدی را پیشبینی کنند. این فیلم طولانی با وجود تمام دشواریهایی که برای درک آن وجود دارد، همچنان تماشاگر را مجذوب میکند و با ارائه یک طنز پوچگرایانه از جامعه مدرن، منطق متعارف را به چالش میکشد.