روزنامه فرهیختگان نوشت: حضور آرمیتا رضایینژاد در پارالمپیک فرانسه در چند روز اخیر با حاشیههای زیادی در شبکههای اجتماعی همراه شد. برخی کاربران در حمایت از آرمیتا، حضور وی در پاریس را با عنوان «سرپرست معنوی» کاروان ورزشی ایران مورد تحسین قرار داده و این انتخاب را بسیار مناسب تلقی کرده و برخی نیز انتقاد کردند که حضور آرمیتا در این رویداد با این عنوان چه لزومی خواهد داشت؟
برداشتهای مختلفی میتوان از حضور آرمیتا در این سفر داشت. اما آنچه باید مورد توجه قرار گیرد اینکه رویدادهای جهانی ورزشی فقط یک رویداد ورزشی نیستند، بلکه بهترین تریبون بینالمللی برای شناساندن هر کشور به تمام جهان است؛ چراکه تمامی دوربینهای جهان را به خود جلب میکنند.
آرمیتا رضایینژاد در حافظه تاریخی همه ما دختربچه پنجسالهای است که پدرش داریوش رضایینژاد، یکی از دانشمندان هستهای کشورمان بود که در حادثهای تروریستی جلوی چشمانش به شهادت رسید. بعد از آن آرمیتا نه فقط یک دختر شهید بلکه یکی از نمادهای مظلومیت ایران در مساله هستهای شد. ایرانی که در مسیر دستیابی به حقوق هستهای خود دانشمندان و مجاهدان علمیاش را به شکل مظلومانه و ناجوانمردانهای از دست داد.
رویدادهای بینالمللی در هر حوزهای، خواه ورزشی و خواه علمی همواره با نام و نشانهای معنوی از داخل ایران همراه بوده و این نشان از تلفیق و درهم تنیدگی همه حوزهها با یکدیگر بوده است. چه بسیار سیاسیون و هنرمندانی که همراه با کاروانها و تیمهای ملی کشور خود در رویدادهای بینالمللی شرکت کرده و همراه شدند.
در دنیای امروز دیگر قرار نیست تیمها تنها با اسپانسرهای مالی خود در مسابقات شرکت کنند یا صنایعدستی خود را به رویدادهای مختلف برای معرفی کشور خود بیاورند. مانند مسابقات جامجهانی ۲۰۰۶ که تیم ملی ایران برای هرکدام از رقبای گروه خود یک تابلو فرش بزرگ و نفیس به همراه آورد و در آغاز بازی مقابل همه دوربینها به آنها هدیه داد.
در جامجهانی ۲۰۱۴ برزیل، کاروانی از هنرمندان و بازیگران ایرانی به این مسابقات اعزام شدند تا در کنار تیم ملی ایران بهعنوان حامی حضور داشته باشند. اگرچه آن زمان نیز به پوشش برخی از هنرمندان در جام جهانی انتقادهایی شد، مانند شلوارک محراب قاسمخانی که مورد نقد هواداران تیم ملی قرار گرفت و منتقدان معتقد بودند باید شأن هنری و سطح پوشش هنرمندان ایرانی حفظ شود، اما باز هم این اقدام از سوی مردم و رسانهها حمایت شد و در دورههای بعدی نیز همواره در کنار کاروان ورزشی، کاروان دیگری از هنرمندان و افراد خارج از ورزش نیز به قصد فعالیتهای فرهنگی و حمایتی از تیم ملی به رقابتها اعزام میشدند.
موضوعی که از سوی همه کشورها بدیهی و کاملا عادی به نظر میرسد. حضور آرمیتا رضایینژاد نیز از این قاعده مستثنی نیست. آرمیتا اینبار نه بهعنوان یک بازیگر یا یک سلبریتی بلکه بهعنوان دختر یک دانشمند شهید هستهای از ایران، کاروان جانبازان و معلولین پارالمپیک جمهوری اسلامی ایران را همراهی میکند و شاید، چون تنها عادت داریم فقط سیاسیون و بازیگران را بهعنوان همراه معنوی در این رویدادها ببینیم، حضور او برایمان جدید و تازه است.
رقابتهایی که به شکل ناجوانمردانهای رژیمصهیونیستی در آنها حضور پیدا کرد و چندی قبل نیز در المپیک بر روی لباس نظامی سربازانش، لباس ورزشی پوشاند و آنها را راهی رقابتها کرد. فرانسه نیز به اسم یک رویداد ورزشی، به مهمترین عناصر مسیحیت حمله کرد بهگونهای که صدای مسیحیان مذهبی را نیز در سراسر جهان درآورد و در قلب پاریس همجنسبازی و زنپوشی مردان را در جهان به نمایش گذاشت.
نگاه صرف ورزشی به چنین رقابتهایی ناشیانهترین نگاهی است که میتوان به این رویدادهای بزرگ بینالمللی داشت. حضور آرمیتا و امثال او در کاروانهای ورزشی و بینالمللی ایران عیب نیست بلکه باید این جنس کارهای فرهنگی در سایر رویدادهای بینالمللی نیز در دستورکار قرار گیرد.
بسیاری از کشورهای جهان بهخصوص در جهان اسلام چه در المپیک و چه در جامجهانی از این فرصت در جهت رساندن صدای مظلومیت مردم فلسطین و غزه استفاده کردند. کشور قطر در زمان میزبانی خود در جامجهانی با قرآنخوانی جوان معلول خود افتتاحیه را متبرک کرد و حتی در راستای احترام به فرهنگ و دین و آیین خود مصرف مشروبات الکلی در رقابتها را ممنوع اعلام کرد.
حال اگر ایران بهدلایل مختلفی نتوانسته میزبان رقابتهایی به این بزرگی باشد، بهتر است از حضور در این رقابتها در سایر کشورها نیز بهترین بهرههای فرهنگی را ببرد و حتی زمینهساز و مروج چنین فعالیتهایی میان کشورهای منطقه و جهان اسلام شود. پس حتی اگر حضور آرمیتا در این رقابتها مورد سوال هم قرار بگیرد یک جواب زیبا دارد؛ او دختر دانشمند شهید ایرانی است کسی که برای عقب نشاندن فعالیتهای هستهای ایران به شهادت رسید و حالا دخترش بهعنوان سرپرست معنوی کاروان ورزشی ایران و نمادی از دختران کشور در این رقابتها حضور دارد.