یکی از روزهای بهمن سال ۱۴۰۰ بود که پلیس پایتخت در جریان حادثهای هولناک قرار گرفت. دختری جوان قربانی یک پرستار قلابی شده و این فرد پس از تجاوز به دختر جوان و سرقت از خانه آنها متواری شده بود.
شاکی در توضیح ماجرا به ماموران گفت: مدتی قبل پدرم سکته کرد و دیگر نمیتوانست کارهایش را انجام دهد. برای مراقبت شبانهروزی از او، به دنبال پرستار میگشتم تا اینکه با یک آگهی در یکی از سایتها مواجه شدم. مردی به نام جمال که مدعی بود تخصصش پرستاری و نگهداری از افراد سالخورده است را برای مراقبت شبانهروزی از پدرم استخدام کردم، اما تنها چند روز بعد از اینکه جمال کارش را شروع کرد، اتفاق شومی رخ داد.
دختر جوان ادامه داد: یک روز که از سر کار به خانه برگشته و در اتاقم بودم، ناگهان جمال وارد اتاق شد و با تهدید و ضرب و شتم، دست و پایم را بست و نقشه شومش را عملی کرد. او سپس همه پولها و طلاهایی را که در خانه داشتم سرقت کرد و پا به فرار گذاشت. بعد از فرار او، هر طوری بود، دست و پایم را باز کردم و بلافاصله با پلیس تماس گرفتم.
ملاقات اتفاقی
این اتفاق شوم، ۲۳ بهمن سال ۱۴۰۰ رقم خورد و از همان روز تحقیقات پلیس برای دستگیری مرد متجاوز آغاز شد، اما هیچ سرنخی از متهم نبود. این در حالی بود که دختر جوان به دنبال این حادثه دچار مشکلات روحی فراوانی شده و تحت نظر روانپزشک قرار گرفته بود. دو سال از این ماجرا گذشته بود تا اینکه یک روز شاکی که در حال بازگشت از محل کارش بود، به صورت اتفاقی مرد متجاوز را در یکی از خیابانهای تهران دید. او که وحشت به جانش افتاده بود با پلیس تماس گرفت و به این ترتیب مرد شیطانصفت به دام افتاد.
وسوسه شدم
جمال در بازجوییها به جرم خود اقرار کرد و گفت: من با معرفی خودم به عنوان پرستار سالمندان قصد سرقت از طعمههایم را داشتم، اما روز حادثه، با دیدن دختر جوان که در خانه تنها بود و پدرش هم توان حرکت نداشت، وسوسه شدم و او را قربانی نقشهام کردهام. سپس همه اموال باارزش آنها را دزدیدم و از ترسم به شهرستان فرار کردم. حدود دو سال در شهرستان بودم، اما به گمان اینکه آبها از آسیاب افتاده برگشتم که از بخت بدم، با شاکی در خیابان مواجه شدم و گیر افتادم.
تاجر قلابی
مرد شیطان صفت برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره آگاهی تهران قرار گرفت و خیلی زود مشخص شد که این دختر تنها قربانی وی نبوده است. مرد متجاوز در یکی از شهرها نیز اقدام به اخاذی از یک زن و مرد پولدار کرده بود. او با معرفی خودش به عنوان تاجر، این زن و مرد را فریب داده و با همدستی همسرش، آنها را جداگانه به خانهاش کشانده و بعد از تهیه فیلم سیاه از آنها، دست به اخاذی میلیونی از طعمههایشان زده بودند.
حکم اعدام
با دستگیری متهم، بخشی از پرونده که رسیدگی به اتهام تجاوز بود به دادگاه کیفری فرستاده شد. این مرد در دادگاه پای میزمحاکمه رفت و قضات بعد از شنیدن حرفهای او و دختر جوان، متهم را به اعدام محکوم کردند؛ حکمی که با اعتراض مرد شیطانصفت به دیوانعالی کشور فرستاده شد، اما قضات شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور، مهر تایید بر آن زدند و به این ترتیب پرونده روی میز قاضی رحیمی، دادیار شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران قرار گرفت و شمارش معکوس برای اجرای حکم آغاز شده است.
منبع: همشهری آنلاین