با گسترش پدیده بیابانیشدن مناطق مختلف، مشکلات و عواقب ناشی از تغییرات اقلیمی بیش از همیشه در نوار جنوبی، مرکزی و شرقی ایران مشخص شده است و با تداوم وضعیت کنونی بیابانزایی، اگر سالانه یک میلیون هکتار بیابان در ایران ایجاد شود، تا حدود ۱۶۴ سال آینده سراسر این کشور بیابانی خواهد شد.
در حال حاضر، خشکشدن ۱۵۰هزار هکتار از اراضی کشاورزی استان سیستانوبلوچستان بیش از ۲۰۰ روستای این استان شرقی ایران را خالی از سکنه کرده است.
علیرضا سرورینژاد، کارشناس و پژوهشگر آب و خاک، با هشدار در خصوص شرایط نگرانکننده استان سیستانوبلوچستان، ضعف دولتها در بازپسگیری حقابه ایران از افغانستان را عاملی موثر در بیابانیشدن بخشهایی از استان سیستانوبلوچستان میداند.
به گفته سروری نژاد، «ضعف مدیریت در داخل، در کنار اقدام افغانستان به ساخت سد روی رودخانهها و قطع حقابه تالاب هامون، به تغییرات اقلیمی در منطقه منجر شده و مدت وزش بادهای معروف به ۱۲۰ روزه در سیستان در عمل به ۱۸۰ تا ۲۰۰ روز در سال افزایش یافته است.»
سدسازی در افغانستان و ممانعت از ورود سهم ایران به مسیر رودخانههای منتهی به تالاب هامون در کنار کاهش بارندگیها و فقدان مدیریت صحیح سیلابها، پدیده افزایش حرکت شنهای روان را در کنار بحرانهای زیستمحیطی و تغییر اقلیمی منطقه، ساکنان یک هزار و ۳۲ روستا در استان سیستانوبلوچستان را به طور مستقیم با مشکلاتی، چون بیماریهای چشمی، ریوی و قلبی درگیر کرده است.
رشد نرخ بیماری سل در مناطق مختلف سیستانوبلوچستان با آماری در حدود ۱۷ نفر در هر ۱۰۰هزار نفر طی سالهای اخیر نشان میدهد انفعال دولتها برابر ممانعت حکومت طالبان از باز شدن دریچه سدهای ساختهشده که خلاف توافقهای میان ایران و افغانستان است، بحرانی اقلیمی و انسانی در بخشهایی از شرق ایران ایجاد کرده است.
اما پدیده بیابانی شدن ایران تنها به استان سیستانوبلوچستان محدود نیست. عباسعلی نوبخت، رئیس سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری جمهوری اسلامی، اسفند ۱۴۰۱ اعلام کرده بود که سالانه یک میلیون مترمربع در ایران به بیابان تبدیل میشود که این پدیده دستکم ۱۷ استان کشور را درگیر کرده است. به گفته نوبخت، اقدامهای انجامشده برای «مقابله با بیابانزایی» سرعت کافی ندارد و رشد بیابانها بیش از سهبرابر فعالیتهای انجامشده است.
روند توسعه بیابانی شدن مناطق مختلف ایران نسبت به کشورهای منطقه سرعت بیشتری دارد و به باور کارشناسان، با تداوم وضعیت کنونی اگر سالانه یک میلیون هکتار بیابان در ایران ایجاد شود، مساحت یکمیلیون و ۶۴۸هزار و ۱۹۶کیلومترمربعی ایران، تا حدود ۱۶۴ سال آینده سراسر بیابانی خواهد شد.
در این بین حرکت شنهای روان که محصول افزایش بخشهای بیابانی است، یک مشکل نگرانکننده دیگر است. در شهرستان شاهرود، عرصه بیابانی بیش از نیمی از این منطقه را در برمیگیرد و به گفته مقامهای استانی، «تاکنون ۱۴۰هزار هکتار کانونهای بحرانی فرسایش بادی در این شهرستان شناسایی شده است».
در استان فارس نیز وضعیت نگرانکننده است. روحالله خدارحیمی، رئیس اداره امور بیابان اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان فارس، یکمیلیون و ۲۴۰هزار هکتار از عرصههای منابع طبیعی این استان را در معرض بیابانیشدن میداند که شهرستانهایی همچون لارستان، لامرد، خنج، مهر، زریندشت، نیریز، فراشبند، داراب، فسا و بختگان را با خطر مواجه کرده است.
با نگاهی به روند توسعه بیابانها در ایران میتوان این حقیقت را متوجه شد که سدسازی، دست بردن در اقلیم مناطق جنوبی و فلات مرکزی ایران با تغییر مسیر رودخانهها و ازبین بردن پوشش گیاهی، همچنین آلودگیهای زیستمحیطی انسانی به تخریب بیشتر محیطزیست و طبیعت در این بخشها منجر شده است.
در استان خوزستان، طرحهای درختکاری که بنا بود مانعی بر سر توسعه بیابانی شدن اراضی استان شود، به دلیل خشک شدن تالابها در نتیجه پرداخت نشدن حقابه و دست بردن در مسیر آنها برای بهرهبرداری از میدانهای نفتی، نتوانستهاند از افزایش نقاط کانونی تولید گردوغبار جلوگیری کنند و در حال حاضر ۳۴۵هزار هکتار از عرصههای این استان جنوبی بیابانی و به کانون تولید گردوغبار بدل شدهاند.
نادیده گرفتن روند خشک شدن رودخانهها، دریاچهها و تالابها طی سه دهه گذشته، امروز آثار مخرب اقلیمی خود را نمایان کرده است و بخشهایی که به دلیل وجود تالابها مانع توسعه پهنه بیابانی در ایران بودند، به محدوده بیابانی افزوده شدهاند.
خبر خشک شدن تالاب جازموریان در بخش جنوبی استان کرمان در آذر ۱۴۰۲ نگرانی مسئولان محیطزیست را درپی داشت. خشک شدن این باتلاق نتیجه سدسازی روی رودخانه هلیلرود در جیرفت و بمپور سیستان است که ورود آب به جازموریان را متوقف و این بخش را به کانون گردوغبار منطقهای بدل کرد. به باور کارشناسان، حدود ۲۵درصد ریزگردهای ایران از بستر جازموریان برمیخیزد.
عملکرد دولتهای مختلف مقابل گسترش نواحی بیابانی ایران طی سالهای اخیر انفعالی بوده است. وعده درختکاری و احیای دریاچهها و تالابها با توجه به کاهش بارشها و سکوت در برابر توقف ورود حقابه ایران به کشور، سدسازی در کشورهای همسایه، ازجمله ترکیه، و همچنین کاهش بودجه مورد نیاز سازمانهای محیطزیست در مناطق مختلف، آینده سرزمینی ایران را طوری نگرانکننده کرده که کمترین تبعات آن رشد مهاجرت درونسرزمینی و تخلیه بخشهای روستایی در استانهای جنوبی کشور است.
بر اساس آمارها، طی دو سال اخیر۸۰۰ هزار ایرانی بهدلیل تغییرات آبوهوایی و خشکسالی به مهاجرت درونسرزمینی روی آوردهاند که اکثر این مهاجرتها از فلات مرکزی ایران به استانهای شمالی، تهران و البرز بوده است؛ این روند، در صورت تداوم، میتواند توازن جمعیتی را بر هم زند و با افزایش تخلیه بخشی از روستاهای مرزی، نگرانیهای امنیتی ایجاد کند.
با وجود هشدار مکرر فعالان محیطزیست، آنچه در عمل طی سالهای گذشته رخ داد، وعدههایی محققنشده و چشم بستن مدیران اجرایی بر نابودی تدریجی اقلیم است.