گفتوگوی روز گذشته پیمان اکبری نشان داد سرمربی پیشین تیم ملی والیبال برای موفقیت در لیگ ملتها با مشکلات زیادی روبرو بوده است.
به گزارش زیسان به نقل از ایرنا، مصاحبه پیمان اکبری با رسانه رسمی فدراسیون والیبال، ابهامات و سوالات بسیاری را در خصوص اتفاقاتی که برای تیم ملی والیبال در لیگ ملتها به وجود آورد. هر چند پیش از این مصاحبه، اظهارات امیر خوشخبر که سرپرست تیم ملی در لیگ ملتها بود هم در نوع خود عجیب، قابل تامل و البته تلخ بود. خوشخبر پس از حذف تیم ملی از لیگ ملتها گفت: «فرض بر این بود که پائز مربی خیلی خوبی است، اما در عمل نشان داد که توانایی حضور در این سطح از والیبال را نداشت و نتوانست تیم ملی را به خوبی رهبری کند. نبود پائز خیلی سریع جواب داد و تیم ملی توانست دو پیروزی به دست بیاورد و بازیهای به نسبت قابل قبولی ارائه بدهد.»
قطعا پائز مربی مطرحی در والیبال دنیا محسوب نمیشود، اما نمیتوان انتظار داشت امیر خوشخبر در خصوص سطح فنی او و حتی مسائل دیگری که به این مربی مربوط است اظهارنظر کند؛ چرا که اولا او جایگاه فنی در والیبال ندارد و حتی اگر چنین جایگاهی هم داشت نباید اینگونه در خصوص سرمربی پیشین تیم ملی اظهارنظر میکرد.
صحبتهای مفصل پیمان اکبری هم نشان داد پائز چه کار سختی برای موفقیت در تیم ملی داشته است؛ انگار که او آمده بود تا همه شکستها را گردن او بیندازند و مقصر اصلی ناکامی تیم ملی معرفی شود و در نهایت هم حکم اخراجش را بگیرد و برود.
پشتپرده تاریک تیم ملی والیبال؛ تنهایی پائز با مربی تحمیلی
عجیب اینکه اکبری در این گفتگو خودش را در شکستهای تیم ملی سهیم نمیداند. او گفت: «نمیخواهم کسب دو پیروزی مقابل آمریکا و هلند را بزرگ کنم، اما نباید آن را نیز کوچک بشماریم؛ بهخاطر اینکه از سال گذشته که دوازده دیدار در لیگ ملتها برگزار کردیم و هشت دیدار دیگری که پائز هدایت تیم را برعهده داشت، از بیست دیدار صاحب دو پیروزی شدیم، اما در چهار بازی هفته آخر دو برد بهدست آوردیم.»
همانگونه که پیروزیهای یک تیم متعلق به همه اعضای کادرفنی و بازیکنان تیم ملی است شکستها هم باید به پای همه آنها نوشت. اکبری در هفت شکستی که تیم ملی با پائز تجربه کرد عضوی از کادرفنی تیم ملی بود و این شکستها را باید به پای او هم نوشت.
مربی پیشین تیم ملی والیبال عنوان میکند که «پائز به زبان پرتغالی با دستیارانش صحبت میکرد و مربیان ایرانی متوجه صحبتهای او نمیشدند.» از همان زمان که این مربی هدایت تیم ملی را بر عهده گرفت اینطور عنوان شد که او مخالف حضور پیمان اکبری در تیم ملی است. قطعا اکبری همانگونه که خودش عنوان کرد عرق و تعصب زیادی به تیم ملی دارد؛ اماای کاش زمانی که متوجه شد پائز اعتقادی به حضور او در کادرفنی تیم ملی ندارد از سمتش به عنوان دستیار انصراف میداد.
قطعا این موضوع یکی از اشتباهات فدراسیون والیبال در انتخاب دستیاران پائز بود. سرمربی پیشین تیم ملی نام مربی دیگری را به فدراسیون والیبال ارائه داده بود، اما این فدراسیون به بهانه اینکه مربی مورد نظر پائز در کادرفنی بهروز عطایی حضور داشته و تیم ملی با عطایی نتایج خوبی نگرفته اجازه حضور این مربی را در کادرفنی تیم ملی نداد.
پشتپرده تاریک تیم ملی والیبال؛ تنهایی پائز با مربی تحمیلی
موضوع دیگری که پیمان اکبری به آن اشاره کرد تواناییهای مربیان ایرانی بود. وی گفت: «مربیان ایرانی خوب زیادی داریم از محمد وکیلی که قهرمان جهان شده تا غلامرضا مومنی، محمدرضا تندروان، رحمان محمدیراد، سعید رضایی، احمد فتاحی و … تعداد زیادی مربی ایرانی خوب داریم که میتوانند به تیم ملی والیبال ایران کمک کنند و نباید منتظر باشیم یک نفر از بیرون بیاید و والیبال ایران را نجات دهد.»
بر خلاف صحبتهای اکبری، اتفاقا والیبال ایران به یک مربی بزرگ خارجی و ساختارساز همچون ولاسکو نیاز دارد تا والیبال ایران را نجات دهد. در تواناییهای مربیان ایرانی شکی وجود ندارد. اگر آلکنو با تیم ملی نتیجه نگرفت به دلیل فرصت کمی بود که داشت. ضمن اینکهای کاش مربیان ایرانی که داعیه هدایت تیم ملی را دارند حداقل توانایی خود را در لیگهای خارجی هم نشان میدادند؛ نه در لیگ ایران که بیشتر شبیه یک شوخی است تا یک لیگ استاندارد.
پیروزی مقابل آمریکا و هلند، تنها اتفاق خوبی بود که در لیگ ملتها برای تیم ملی رخ داد؛ پیروزیهایی که قطعا پائز هم در آنها نقش داشت؛ اما به نظر میرسد همه عوامل تیم ملی اعم از کادر سرپرستی و مربیان ایرانی تیم ملی به دنبال این هستند که سند این پیروزیها را به نام خودشان بزنند.
اتفاقاتی که برای تیم ملی در لیگ ملتها رخ داد میتواند تجربه بزرگی برای فدراسیون والیبال باشد. سرمربی آینده تیم ملی باید این اختیار را داشته باشد که دستیارانش را خودش انتخاب کند؛ نه اینکه کسانی در کادر وی حضور داشته باشند که شرایط را برایش سختتر کنند. موفقیت تیم ملی ارجح از هر چیزی است و هیچکس نباید به خودش حق بدهد به دنبال منافع شخصیاش باشد.