گوسفند مارکوپولو زیرگونهای از گوسفند آرگالی است که به نام مارکوپولو نامگذاری شده است. زیستگاه آنها مناطق کوهستانی آسیای مرکزی است.
به گزارش زیسان به نقل از راز بقا، گوسفند مارکوپولو یا (غرم پامیری) عمدتاً با اندازه بزرگ و شاخهای مارپیچ خود قابل تشخیص هستند. وضعیت حفاظتی آنها «نزدیک به تهدید» است و تلاشهایی برای محافظت از تعداد آنها و جلوگیری از شکار آنها انجام شده است. همچنین پیشنهاد شده که تلاقی آنها با گوسفندان اهلی میتواند مزایای کشاورزی داشته باشد.
گوسفند مارکوپولو به ویژه به خاطر شاخهای بلند و مارپیچیاش که به ۱۴۰ سانتیمتر میرسد، شناخته شده است. آنها بلندترین شاخ را در میان گوسفندان دارند. بلندترین شاخ انفرادی این گوسفند ۱.۹ متر (۶.۲ فوت) و وزن ۶۰ پوند (۲۷ کیلوگرم) ثبت شده است. شاخهای این گوسفند از یک الگوی سیم پیچ پیروی میکنند، با نوکهای آن که مستقیماً به سمت افقی از قسمت سر قرار دارند. با وجود بلندی این شاخ، نوکها به ندرت شکسته میشوند. شاخها از دیرباز یک جاذبه محبوب برای شکارچیان غنائم بوده است. آنها ۱۵ تا ۲۰ روز پس از تولد گوسفند شروع به رشد میکنند و رشد طول آنها در سال اول بارزتر است. رشد ضخامت در دو سال اول بیشتر قابل توجه است.
گوسفندهای آرگالی به رنگ قهوهای تیره، با قسمت زیرین سفید هستند. این دو بخش مختلف توسط یک نوار موی تیره از هم جدا شده اند. همچنین یک لکه سفید روی کفل این گوسفند وجود دارد که در اکثر زیرگونهها به جز به وضوح مشخص نیست. با نزدیک شدن به فصل زمستان، موهای سفید نرها بلندتر میشوند، تا زمانی که به صورت یک روف برجسته در میآیند. رنگ صورت گوسفند مارکوپولو روشنتر از بدن است. بیشتر آرگالیها دارای دم گردی به طول تقریباً ۶ تا ۱۰ سانتی متر هستند که به یک دسته مو ختم میشود.
قوچهای بالغ به طور متوسط ۱۲۶ کیلوگرم وزن دارند. قد قوچها در قسمت انتهایی ستون فقرات به حدود ۱۱۳ سانتی متر و میشها به ۱۰۰ سانتی متر میرسد. دوران بارداری حدود ۱۶۰ روز طول میکشد. به دنبا آوردن دوقلو در این گوسفندها نادر است. یک میش یک بار پنج بره به دنیا آورد و دو سال بعد سه قلو به دنیا آورد.
گوسفند مارکوپولو به طور متوسط ۱۳ سال عمر دارد. شاخها هر سال حلقههایی ایجاد میکنند که سن حیوانات نر را از طریق آن میتوان تعیین کرد. از آنجایی که مادهها شاخ ندارند، تعیین سن آنها دشوارتر است.
دادهای مبنی بر حساسیت گوسفند به بیماری ثبت نشده، اگرچه آزمایشهایی روی گونههای مشابه گوسفند انجام شده است و دادهها ممکن است مشابه باشند. از آنجایی که گوسفندان مارکوپولو تمایلی به نزدیک شدن به مردم ندارند، بعید نیست که بتوانند به بیماریهای مشترک گلههای اهلی مبتلا شوند.
بیشتر گوسفندان مارکوپولو در منطقه کوههای پامیر در مجاورت مرزهای افغانستان، پاکستان، قرقیزستان، تاجیکستان و چین زندگی میکنند. ارتفاع این کوهها از ۳۷۰۰ تا ۴۸۰۰ متر بالاتر از سطح دریا است. این زیرگونه عمدتاً در بخش شمال غربی ناحیه هونزای پاکستان در امتداد مرز چین زندگی میکند، که در مرز کیلیک مینتاکا و منطقه شمال غربی پارک ملی خنجراب زندگی میکند.
گوسفندهای مارکوپولو نیز در کریدور واخان در امتداد مرز افغانستان ساکن هستند. آنها بخش زیادی از زیستگاه خود را با حیواناتی مانند بز کوهی سیبری به اشتراک میگذارند. در طول تابستان، گوسفندان مارکوپولو ترجیح میدهند در نزدیکی مناطق ساحلی و پوشش گیاهی باشند، در حالی که در زمستان ترجیح میدهند در دامنههای کوهستانی ملایمتر و رو به جنوب باشند. ناهمواری زمین و میانگین دمای سالانه دو عامل عمدهای هستند که بر توزیع آنها تأثیر میگذارند.
گوسفند مارکوپولو از نظر رفتار شبیه به سایر اعضای آرگالی هستند. آنها عموماً در گلههای کوچک چند ده نفری زندگی میکنند. در طول تابستان، آنها به گلههای کوچکتر همجنس تقسیم میشوند. با این حال آنها با هم گروه میشوند تا گروههای بزرگتری را برای حفاظت و حفظ انرژی تشکیل دهند.
هنگامی که رکود شروع میشود، قوچها شروع به مبارزه برای سلطه در میان گلههای خود میکنند؛ قوچهای غالب سپس میشهای خود را بدون رقابت از بین بازندهها انتخاب میکنند. فقط قوچهای بالغ (بالای ۶ سال) برای سلطه مبارزه میکنند. گوسفندهای جوانتر گاهی مسنها را تهدید میکنند، اما هرگز بر آنها سلطه پیدا نمیکنند. قوچهای بالغ با ایستادن در کنار یکدیگر و چرخیدن به اطراف میجنگند، سپس یک قدم به عقب میروند و دوباره حمله میکنند. مشخص شده که نرها هنگام درگیری با مخالفان، روی پاهای عقب خود بلند میشوند، که در گوسفندان دشت معمولی نیست و شبیه عادات جنگیدن بزها است. نرها معمولاً هنگام دعوا غرغر میکنند و اغلب شاخهای خود را خرد میکنند یا بینی خود را میشکنند.
پس از تثبیت سلطه، قوچها شروع به انتخاب میشهای خود میکنند. اگرچه قوچهای گوسفند مارکوپولو برای گلههای ماده شناخته شدهاند، اما در حین رکود، نرها برای تولید مثل با مادهها جفت میشوند. نرها به دستهای از مادهها نزدیک میشوند و ادرار جفتهای احتمالی را استشمام میکنند.
هنگام بوییدن ادرار میش، نرها واکنش فلیمن (لب بالایی خود را جمع میکنند و دندانهای خود را نشان میدهند) از خود نشان میدهند و بررسی میکنند که آیا میش در وضعیت فحل است نه. شاکلتون این پدیده را «لبفرش» مینامد و آن را به شکل «بالا بردن سر با دهان باز و به عقب بردن لب بالایی» توصیف میکند. نر سپس به مدت یک یا دو ماه همراه با گله میماند.
شکار گوسفند مارکوپولو اولین بار زمانی رایج شد که محمد ظاهر شاه، پادشاه افغانستان، یک قوچ را در دهه ۱۹۵۰ شکار کرد و کشت. او پس از آن اعلام کرد که درهای که در آن شکار میکند، زیستگاه حفاظت شده گوسفندان بهعنوان شکارگاه خانوادههای سلطنتی افغان است. این وضعیت تا سال ۱۹۶۸ حاکم بود تا این که یک گردشگر آمریکایی اجازه یافت در این منطقه شکار کند. در سال ۲۰۰۸، تخمین زده شد که شکارچیان آمریکایی به طور متوسط بین ۲۰۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰ دلار برای یک سفر شکار گوسفند مارکوپولو پرداخت کردند. یک مطالعه اخیر هزینه مجوز شکار را ۴۰۰۰۰ دلار نشان میدهد.
در سال ۲۰۲۴، یک مرد آمریکایی به واردات غیرقانونی قطعات بدن گوسفند مارکوپولو برای ایجاد هیبریدهای شبیه سازی شده اعتراف کرد. وی قصد داشت آنها را به پارکهای شکار خصوصی در تگزاس بفروشد.
پارک ملی خنجراب اساساً برای محافظت از گوسفندان مارکوپولو (و همچنین پلنگهای برفی و بهارال) ساکن در این منطقه تأسیس شد. مرزهای پارک توسط شالر در سال ۱۹۷۴ پس از یک بررسی میدانی کوتاه نقشه برداری شد. این پارک به طور رسمی در ۲۹ آوریل ۱۹۷۵ توسط نخست وزیر پاکستان ذوالفقار علی بوتو تأسیس شد. وی در آن زمان گفت: «این پارک باید به یک پارک مشهور جهانی تبدیل شود».