زینب مرزوقی در روزنامه فرهیختگان نوشت: آنگونه که در رسانهها آمده است؛ در ابتدای جلسه قاضی افشاری اتهامات را به امیرحسین مقصودلو تفهیم کرد و به متهم گفته بود در این جلسه آخرین دفاعیات خود را بیان کند. پس از تفهیم اتهام متهم، نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفته است. نماینده دادستان خطاب به متهم گفته بود که بیشتر مخاطبان شما جوانان و نوجوانان بودند و تحت تاثیر موادمخدری که مصرف میکردید و آن را ترویج میدادید قرار میگرفتند. متهم یعنی تتلو نیز پاسخ داده بود: «قصدم ترویج موادمخدر نبود، میخواستم برای کسانی که آلوده به مشروبات الکی و مواد مخدر هستند جایگزین گیاهی معرفی کنم تا ضرر کمتری داشته باشد و این اشتباه بوده و اشتباهم را میپذیرم.»
امیرحسین مقصودلو چه در ایران باشد، چه در خارج، حتی روبهروی قاضی نیز حاشیهساز است. همین پاسخ تتلو به قاضی میتواند پرونده هواداری این سلبریتی را مجددا باز کند. اینکه به دنبال چنین موضع و پاسخی و شاید بهتر است بگوییم به دنبال چنین توجیهی برای مصرف گل و ماریجوانا، کنش هواداران تتلو چه خواهد بود؟ تحلیل و واکاوی در جهان امروز یکی از مسائل تخصصی در حوزه فرهنگ اجتماعی است و در کنار سایر پدیدههای اجتماعی دیگر، مساله و شاید پدیده هواداری، امری غیرقابل انکار در جهان امروز به شمار بیاید و تنها مختص به هواداران امیر تتلو یا مثلا هواداران محمدرضا گلزار نیست. هوادار معمولا از طریق مشارکت در جامعه هواداران، به خود تشخص میدهد و برای همین سلبریتی و هواداری از او برایش جذاب است. اگر در سنین نوجوانی باشد، این علاقه دوچندان است.
کسی هوادار یک تیم فوتبالی میشود، شخصی هوادار سلبریتی خارجی و دیگری هوادار امیر تتلو. در کلیت ماجرا، هواداری و جذابیت آن برای نسل جدید در هر جامعهای وجود دارد و ایرانی یا فرانسوی بودن هوادار اصلا تفاوتی ندارد. هوادار در تخیلش با سلبریتی محبوبش زندگی میکند، داستان میسازد و روزمره میگذراند. اما این تشخص دادن و به رسمیت شناختن هویت هواداری در رابطه با هواداران تتلو، از سوی خود تتلو شکل گرفت. تتلو اولین خوانندهای بود که برای هوادارانش، نام انتخاب کرد و به آنها باعنوان «تتلیتی» هویت بخشید. این به رسمیت شناختن هواداران دقیقا نقطه آغاز شکل هواداری خاص تتلو شد. پس از آن تتلو، بسته به حضور در بین گروهها و احزاب سیاسی مختلف یا حضور در داخل یا خارج از کشور، از هوادارانش درخواستهای مختلفی میکرد. یک روز از آنها میخواست تا حجابشان را رعایت کنند و یک روز دیگر درخواست داشت تا نماز بخوانند. روز دیگر از هوادارانش با یک رنج سنی معین میخواست تا به حرمسرایش بروند و دست به کارهای غیراخلاقی بزنند.
حالا در آخرین اظهاراتش در دادگاه گفته است برای کم کردن مصرف مشروبات الکلی به نوجوانان و جوانان مصرف یک گیاه خاص (گل و ماریجوانا) را معرفی کرده بود. همین یک جمله تتلو، از جنبههای مختلف قابل تحلیل است. اول اینکه تتلو همان تتلوی حاشیهساز همیشگی است و فرقی ندارد که در کدام لوکیشن و جغرافیا قرار دارد، یعنی تتلو حتی در جلسه دادگاه و رسیدگی به پروندهاش هم میتواند اظهارات حاشیهساز داشته باشد؛ بنابراین با شخصی روبهرو هستیم که اگرچه ادعا میکند که پشیمان است و توبه کرده، اما از یک الگوی ثابت پیروی میکند، هرچند رفتارها و کنشهای ثابتی ندارد و بسته به موقعیتی که در آن قرار دارد، رفتارهای مختلف و متناقضی از خود نشان میدهد. اما باز هم، تتلو در کنشهای خود از یک الگو تبعیت میکند و آن هم الگویی است که او را همیشه در حاشیه و در معرض توجه قرار میدهد، اما در عین حال آن الگو با توجه به شرایطش، بهروزرسانی و بازسازی میشود.
جنبه دیگر سخن تتلو واکنش هواداران تتلو به این سخن است. از آنجایی که پیش از این تتلو نشان داد تا چه اندازه در زندگی هوادارانش نفوذ کرده است، قطعا اطلاع دارد که واکنش هواداران به چنین توصیهای چه خواهد بود؛ بنابراین در این توصیه، مجددا مساله فرهنگ هواداری پیش کشیده میشود. اینکه واکنش هواداران به پیشنهاد مصرف یک نوع خاص از مواد مخدر و آن هم با توجیهی تحت عنوان «گیاه» چه خواهد بود؟
داوود طالقانی، پژوهشگر و نویسنده کتاب «سلبریتی ایرانی» در تحلیل این دفاعیه تتلو معتقد است الگوی توصیههای تتلو به هوادارانش و شیوه کنشگری غیرهنری او، یک الگوی خاص دارد. او تصریح کرد: «نباید فکرکنیم که تتلو معمولا توصیههایی که به هوادارانش میکند یا کارهای غیرهنری او، صرفا رد شدن از چهارچوبها و خط قرمزهای اخلاقی و هنجارهای مرسوم جامعه است.
بلکه توصیههای تتلو به هوادارانش و کنشگریهای غیرهنری تتلو معمولا مبتنیبر این امر است که یک خرق عادتی رخ دهد یا خلاف انتظار آدمها کاری را انجام دهد یا به هوادارانش توصیه کند، یعنی اگر فعالیتهای تتلو در طول سالهای حضورش و توصیههای او به هوادارانش را بررسی کنیم، ممکن است تتلو توصیههایی کرده باشد که در ظاهر خارج از چهارچوب است؛ مثل بسیاری از خوانندهای رپ دیگر، مانند مصرف مشروبات الکی یا روابط خارج از چهارچوب و... یا کارهایی میکنند که از منظر عرف جامعه، پسندیده نیست. اما در میان تمام کارها و توصیههای تتلو، کارهای عجیبتری مانند توصیه به حجاب و نماز هم وجود دارد.»
طالقانی ادامه داد: «این الگوی کنشگری برای هواداران بیشتر مبتنیبر این است که یک کار عجیبوغریب یا کاری که اصلا قابل پیشبینی نیست، توصیه شود، یعنی حتی در مثالی که خود تتلو زده است در اصل نباید ما انتظار چنین توصیهای از سوی یک خواننده رپ داشته باشیم. ولی دقیقا تتلو طبق همان عادت و رویهای که داشته، درحال عمل کردن است.»
طالقانی در تحلیل این دست از هواداری معتقد است که مواجهه حاکمیت با موسیقی رپ و به رسمیت نشناختن هواداران خوانندگان رپ، در تحلیل هواداران تتلو موثر است. او عنوان میکند: «تجربه تتلو، هرچند یک تجربه تلخ و شکستخورده برای خود او، هواداران و حتی نهادهای سیاستگذار است، اما باز هم باید یک تجربه درسآموز باشد، یعنی تتلو بهعنوان مورد استثنایی موسیقی عامهپسند ایران، بارها مورد سوءاستفاده سیاسی از سوی جریانهای مختلف قرار گرفت.
جریان اصولگرا به او جایزه داده و از او تقدیر کرده است. جریان اصلاحطلب نیز بهعنوان حامی یک چهره سیاسی، از تتلو سوءاستفاده کرده است. یکی از نهادهای حاکمیتی نیز به او کار سفارش داده و این عملا یک تجربه شکستخورده است، یعنی عملا از میزان هواداران تتلو سوءاستفاده شد تا نهادهای حاکمیتی به مقاصد سیاسیشان برسند و درنهایت هم این تجربه شکست میخورد، یعنی وقتی جنبه قضایی میگیرد نشان میدهد که حاکمیت نتوانسته یک خواننده رپ و سرمایه اجتماعی که دور او شکل میگیرد را مدیریت کند. برنامهای که به نظر میرسد حاکمیت مدنظر قرار دهد این است که خوانندههای رپ را به رسمیت بشناسد.»
طالقانی در پایان گفت: «مساله این نیست که جلوی خوانندههای رپ فارسی را بگیریم و خوانندههایشان را جریمه کنیم. بلکه مساله مدیریت خوانندهها و هوادارانشان است. اگر سازوکار مشخصی برای این خوانندهها داشتیم و میتوانستند آثارشان را بهدرستی ارائه کنند و به جای اینکه محل درآمدشان از اسپاتیفای و یوتیوب باشد، محل درآمدشان از مجاری رسمی باشد و هوادارانشان هم راحت در کنسرتهای داخلیشان شرکت کنند. به نظر من برنامهای برای این مساله وجود ندارد. بیشتر شبیه نادیده گرفتن و انکار چنین هوادارانی است. این رویهای بود که حداقل ۲۰ سال گذشته هم انجام شده است.
با خوانندهای موسیقی رپ برخورد شدیدی شده، بعد نادیده گرفته شدند. بعد هم یک دسته گفتارهای آسیبشناسانه مانند مستند «شوک» درباره موسیقی رپ ساخته شد که مثلا مضامین شیطانپرستی به آنها نسبت دهند. خوانندههای نسلهای قبل رپ فارسی به دلیل این انکارها و محدودیتها از کشور خارج شدند و وقتی دیدند برای رسیدن به درآمد خوب توانایی ندارند به سمت تبلیغ سایتهای شرطبندی به هوادارانشان هم تن دادند. این مساله تقصیر حکمرانی فرهنگی است؛ چراکه باید بستر مناسب فعالیتشان را ایجاد کرده و آنها را مدیریت میکرد.»
دقیقا در تحلیل مساله هواداری تتلو، کنشهای غیرهنری تتلو است که به هواداران خط میداد، یعنی جریانسازی تتلو از طریق وجهه هنری و ترکهایش نبود. بلکه پیوست رسانهای بود که تتلو بهخوبی با او آشنا بود. تتلو از طریق موسیقی، روی هوادارانش تاثیر نمیگذاشت بلکه با کنشهای غیرهنری بود که هواداران را تا عدول از خطوط قرمز اخلاقی نیز پیش میبرد.
در چندسال گذشته موسیقی ایران، تتلو از معدود افرادی بود که ابتدا هوادارانش را به رسمیت شناخت و آن وقت خارج از مسیر و فعالیت هنریاش، آنها را با کنشگریهای غیرهنری همراه خود کرد. درست همانجایی که بهزعم خودش به جای مصرف مشروبات الکی به آنها مصرف یک نوع گیاه پیشنهاد داد. دقیقا این سخن تتلو و فرامتن آن، جریانسازی تتلو خارج از مسیر هنریاش بود.