شوگر مامی و شوگر ددی اصطلاحات جوانان نسل جدید است که وقتی با افراد سن بالا رابطه دوستی برقرار میکنند به آنها لقب شوگر مامی یا شوگرددی میدهند. شوگر مامی زنی است که به پسران جوان دوست شده و تصور میکند انتهای این رابطه به ازدواج شوگر مامی ختم میشود در حالیکه پسران در ارتباط با شوگر مامی در جستجوی کسب پول و درآمد هستند. اغلب شوگر مامیها در این نوع دوستیها به دردسر میافتند.
بارها شنیدهایم که فضای مجازی مانند اسمش مجازی است و نباید هر چیزی را که در آن فضا میبینیم باور و یا به آن اعتماد کنیم، به عنوان مثال پروندهای که پیش روی مخاطبان قرار دارد نمونهای از همین اعتماد بیجا و عشقبازیهای مجازی است که میتواند درس عبرتی باشد برای آنهایی که این دنیای مجازی را بیش از حد واقعی تصور کردهاند.
به گزارش رکنا، چندی پیش پروندهای با عنوان سرقت به عنف طلا، جواهر و اذیت و آزار شاکی در دادسرای مشهد مطرح و در پی آن شاکی پرونده که زنی ۵۵ ساله و ساکن خیابان طبرسی بود در اظهارات خود مدعی شد زنگ خانه به صدا درآمد و من در را باز کردم، همزمان فردی که حدود ۳۰ ساله بود و با خود سلاح سرد همراه داشت، خودش را داخل خانه انداخت و شروع به تهدید کرد که اگر ساکت نباشی تو را خواهیم کشت. پشت سر این فرد و با فاصله کمی نفر دوم هم وارد خانه شد و در را بست. آنها من را به یکی از اتاقها کشانده و دست و پای من را با روسری و جوراب و دهانم را هم با چسب پهن بستند.
آنها من را مورد اذیت و آزار قرار داده و از این اقدام شیطانی هم فیلم گرفتند. کمی بعد یکی از آنها گردنبند، گوشواره و النگوهای من را که حدود ۸۰ میلیون تومان ارزش داشت به زور سرقت و من را هم به همان حال رها کردند و متواری شدند. هر طور بود دست و پایم را باز کردم و ماجرا را به پلیس اطلاع دادم. متهم در حالی که مدعی بود سارقان شیطانصفت را نمیشناسد در ادامه بیان کرد آنها سر و صورت خود را پوشانده بودند. از همین رو بازپرس پرونده دستور آغاز تحقیقات دقیق پلیسی را صادر کرد و مأموران انتظامی هم بررسی زوایای تاریک ماجرا را در دستور کار قرار دادند.
بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته مسیر حرکت و همچنین رصد دیگر موارد و اقدامهای علمی پلیس، هویت افراد را مشخص کرد و معلوم شد آن روز آنها با یک دستگاه سواری امویام از محل متواری و شهر مشهد را به مقصد گرگان ترک کردهاند. از همین رو نیابتی قضایی صادر و پلیس برای دستگیری هر دو سارق به شهر مذکور رفته و موفق میشوند یکی از متهمان را که سرگرم تنظیم باد لاستیک خودرو امویام مورد استفاده در سرقت شیطانی بود شناسایی و در عملیاتی برقآسا او را دستگیر کنند.
بلافاصله با همکاری پلیس محلی متهم مورد بازجویی قرار گرفت و ضمن لو دادن محل حضور دیگر همدستش مراحل اجرای نقشه را برای مأموران بازگو کرد. او مدعی شد: حدود دو ماه است از زندان آزاد شدهام، اتهاماتم انواع سرقت بود. با این زن میانسال از طریق اینستاگرام آشنا شدیم او که خود را بیتا معرفی میکرد بارها برای ما تصاویری از خودش ارسال میکرد.
همدست من که یکی از این تصاویر را دید پیشنهاد داد برای سرقت طلا و جواهرات این زن که در تصاویرارسالی نمایان بود به شهر مشهد برویم. از همین رو با شاکی پرونده قرار ملاقات حضوری گذاشته شد و ساعت حدود ۹ صبح روز سرقت به محل زندگی او رسیدیم. این زن خودش در خانه را برای ما باز کرد و پس از داخل شدن نقشه سرقت را اجرا کردیم و در ادامه هم به شمال کشور فرار کردیم. طلا و جواهرات او را در گرگان فروختیم و هرکس سهمش را برداشت.
در ادامه متهم دیگر پرونده هم در حوالی شهر گرگان ردزنی و او هم دستگیر و به مشهد منتقل شد. فرایند رسیدگی قضایی پرونده در دادسرا به اتمام رسید و برای متهمان کیفرخواست صادر و پرونده برای طی شدن دیگرمراحل قضایی هفته گذشته روی میز قاضی «مهدی ترابیان» رئیس شعبه ۱۴۴ دادگاه کیفری ۲ مشهد قرار گرفت.
بازهم تمامی مراحل وقوع جرم توسط مقام قضایی مورد رسیدگی قرار گرفت و اظهارات متهمان بارها شنیده و ازخود دفاع کردند و در نهایت رأی پرونده صادر شد. از همین رو و بانظر مقام قضایی هر دو نفر که به اتهام مشارکت در سرقت مقرون به آزار طلاجات شرکت داشتند باتوجه به شیوه زیانبار جرم به چهار سال حبس تعزیری و تحمل ۷۴ ضربه شلاق محکوم شدند.