قهر و تقاضای طلاق نوعروس تهرانی در شب یلدا!

قهر و تقاضای طلاق نوعروس تهرانی در شب یلدا!
داخل یکی از شعبه‌ها زوج جوانی مقابل قاضی نشسته بودند تا به درخواستشان رسیدگی کند. قاضی پس از مطالعه دادخواست طلاق رو به زن جوان کرد و گفت: دخترم به خاطر اینکه همسرت با تو به میهمانی شب یلدا نیامده است می‌خواهی طلاق بگیری؟
کد خبر: ۱۸۰۰
|
۰۱ دی ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۹

رکنا نوشت: داخل یکی از شعبه‌ها زوج جوانی مقابل قاضی نشسته بودند تا به درخواستشان رسیدگی کند. قاضی پس از مطالعه دادخواست طلاق رو به زن جوان کرد و گفت: دخترم به خاطر اینکه همسرت با تو به میهمانی شب یلدا نیامده است می‌خواهی طلاق بگیری؟

مینا گفت: جناب قاضی موضوع میهمانی شب یلدا نیست، مشکل من بیشتر از این حرف‌هاست. شوهر من اصلاً اهل معاشرت نیست. راستش را بخواهید ما ۴ سال همسایه بودیم حتی یک بار هم ندیدم میثم حرف بزند و اهل رفت و آمد و صحبت باشد من فکر می‌کردم به خاطر ادب و نجابتش است، اما حالا که ازدواج کرده‌ایم فهمیدم این سکوت و انزوا یک بیماری است. 

آقای قاضی من بعد از عروسی دلم می‌خواست با همسرم به گردش؛ سینما، رستوران، اماکن دیدنی و گردشگری یا خونه فامیل بروم، اما در این مدت میثم مدام می‌گفت خسته‌ام و حوصله ندارم.

من چند باری خودم تنهایی رفتم، اما همه از من می‌پرسیدند میثم کجاست و من جوابی نداشتم کلاً در خانواده ما رسم نیست زن بدون شوهرش به میهمانی برود، حتی خانه پدر و مادر و خواهر و برادر، اما برعکس من میثم فقط عاشق تنهایی است.

در این مدت اعتراضی نکردم تا اینکه شب یلدا مامانم ما را به خانه‌اش دعوت کرد، اما میثم نه خودش به میهمانی رفت و نه اجازه داد من بروم. آن شب سر این موضوع خیلی بحث کردیم، ولی ناگهان به طرفم حمله کرد و من را به باد کتک گرفت.

این رفتارش دیگر برایم قابل تحمل نیست. آقای قاضی من و میثم هنوز ۲۵ سالمان نشده و هنوز یک سال هم از ازدواجمان نگذشته، اما انقدر بی‌روح و سرد و افسرده شده‌ایم که حد ندارد، به همین خاطر می‌خواهم طلاق بگیرم.

میثم که تا آن لحظه هیچ حرفی نزده بود از جا برخاست و با لحن تندی گفت: من خوشم نمیاد همش خاله بازی کنم از این خونه به آن خونه میهمانی بازی معنی ندارد. خوشم نمیاد، اذیت می‌شم.

چرا متوجه نمیشی در این وضعیت بد اقتصادی توقع‌داری هر روز خرید، کافه، تفریح و سینما بروی و منم با خودت همراه کنی، اما من از این کار‌ها خوشم نمیاد. آقای قاضی همسر من مدام زندگی ما را با دیگران مقایسه می‌کند. به عمد شب یلدا خانه باباش نرفتم، چون همش من را با شوهر خواهرش مقایسه می‌کند. او ذره‌ای من و روحیاتم را درک نمی‌کند. خسته شدم من هم راضی به طلاق هستم.

 قاضی با شنیدن حرف‌های این زوج گفت: به نظر من شما نیاز به مشاوره دارید اگر مشکلتان جدی بود همین الان حکم طلاق را صادر می‌کردم، اما باید ۲ ماه مستمر به کلاس‌های مشاوره بروید و نتیجه را بیاورید اگر نظر کارشناس حوزه خانواده هم جدایی و طلاق باشد آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

سایر اخبار
اخبار مرتبط
ارسال نظرات
غیر قابل انتشار: ۰ | در انتظار بررسی: ۰ | انتشار یافته: