ابوالفضل مظاهری در روزنامه فرهیختگان نوشت: ارزش همه ثانیهها و دقیقهها مثل هم نیست. برخی دقایق میتوانند کار چند سال کشور را هم پیش اندازند. مثال برای این مطلب البته کم نیست، اما شاید مقصود اصلی ما از بیان این موضوع دورترین مسالهای باشد که به ذهن مخاطب برسد! صحبت از فرصت چنددقیقهای ایراد سخن در برابر شخص اول کشور است. فضایی که رهبر انقلاب هرسال در ماه مبارک رمضان به دانشجویان اختصاص میدهند و پذیرای نقطه نظرات و پیشنهادات آنها میشوند. دقایق ارزشمندی که میتواند گرهگشای پیچیدگیها و مسائل اصلی جامعه ایرانی باشد.
همانگونه میتوان برای آن نمونههای مختلفی از دیدارهای چند دهه رهبر انقلاب با دانشجویان آورد. در فاصله یک روز مانده تا برگزاری دیدار رمضانیه رهبر معظم انقلاب با دانشجویان به بازخوانی برخی از مواضع مهم و بهیادماندنی و البته تاثیرگذار دانشجویان در سالهای اخیر پرداختیم. نمونههایی که هر کدام در فعالیتهای مختلف کشور تاثیرات مختلفی داشتند.
گفتمان عدالت و مساله کارآمدی نظام اسلامی
دهم آبانماه ۸۳ فرصت دیگری برای دانشجویان فراهم میشود تا دیدگاههای خود را بیپرده با رهبر انقلاب مطرح کنند. رهبری در ابتدا تکریم دانشجو و دانشگاه، کنار هم قرار گرفتن مجموعههای دانشجویی و شنیدن اظهارات نخبگان و نمایندگان تشکلها را سه هدف اصلی برگزاری جلسات رمضانیه مطرح میکنند و سپس تریبون در اختیار دانشجویان قرار میگیرد.
پنجمین نفر پرویز امینی، دبیر اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل ابتدا اشکالات دو نسخه کارآمدسازی انقلاب اسلامی پس از دفاع مقدس یعنی گفتمان توسعه اقتصادی و گفتمان توسعه سیاسی را طرح، گفتمان عدالت را بهعنوان یکتا راهبرد کارآمدی نظام اسلامی معرفی میکند. امینی سه ضلع جنبش نرمافزاری و نهضت تولید علم، مبارزهی بیامان، قاطع و همهجانبه با ریشهها و مظاهر فساد اقتصادی و پاسخگویی حاکمیت به مردم را سه ضلع اصلی گفتمان عدالت مطرح میکند. او در روزهایی که نقد به دستگاه قضا امر چندان معمولی قلمداد نمیشود، صریح و بیپرده انتقاداتی را هم متوجه قوه قضائیه میکند. برخلاف قاعده معمول که رهبری پس از پایان صحبت دانشجویان پاسخها و نظرات خود را مطرح میکردند، این بار بلافاصله نکات خود را نسبت به دیدگاههای این دانشجو درخصوص مساله کارآمدی و گفتمان عدالت ارائه میکنند: «چیزی که شما باید به آن اهتمام داشته باشید، خواست است. خواست عدالت و رفع فساد، بسیار مهم است.
این خواستها باید وجود داشته باشد... گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسی است و - همانطور هم که چند روز پیش در جلسهای مطرح کردم همهچیز ماست. منهای آن، جمهوری اسلامی هیچ حرفی برای گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم. این گفتمان را باید همهگیر کنید؛ بهگونهای که هر جریانی، هر شخصی، هر حزبی و هر جناحی سر کار بیاید، خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود، یعنی برای عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه دارید و حفظ کنید؛ این مهم است. اما در برخورد با آنچه شده، باید خانگی برخورد کنید؛ نه بیگانهوار و معترض.
بالاخره کارهای زیادی انجام گرفته، احیانا کوتاهیهایی هم شده؛ اما باید مشکل را حل کرد. نباید نتیجه قهری نحوه بیان این باشد که بعد از چندی انسان احساس کند که به کل مجموعه بهشدت معترض است؛ نه، شما برای موفقیت کل مجموعه دارید تلاش میکنید؛ اصلا همه تلاشتان این است که نظام را پیش ببرید. هرچه میتوانید، جزئیات را تکمیل کنید.»
سال ۸۶ یکی دیگر از سوالات مهم و تاثیرگذار در جریان دیدارهای دانشجویی توسط مرتضی فیروزآبادی، دبیر وقت جنبش عدالتخواه دانشجویی مطرح شود. در زمانی که نیمی از عمر دولت نهمین گذشته، برخی انتقادات نسبت به دولت برنمیتابند و آن را مخالف با منویات رهبری قلمداد میکنند. او میگوید عدهای برخی امور را به انحای مختلفی به رهبری منصوب میکنند و برای توجیه آن از رهبری مایه میگذارند. مثالهایی از کلیدواژههای این افراد هم مطرح میکند.
در بخش دیگری از سخنانش از رهبری درخواست مهمی دارد: «چقدر خوب است که رهبری یکبار واژه ضدولایت فقیه را تعریف کنند که بار معنی خاص نداشته باشد. چند مثال عینی و ملموس بگویم. درقبال سیاستهای اصل ۴۴ برخی دلسوزان نظام نسبت به عواقب اجرای نادرست و اجرای شتابزده آن ابراز نگرانی کردند، اما از بیم آنکه سخنانشان نقد سخنان رهبری تلقی شود، از طرح دیدگاههای خودشان در فضای عمومی خودداری میکنند.» رهبری در پاسخ با بیانی راهگشا به برداشتهای متناقض از این عبارت پایان میدهند: «یک نکته دیگر که در دنباله آن مطالبه دانشجویی عرض میکنم، این است که مطالبه کردن با دشمنی کردن فرق دارد.
اینکه ما گفتیم گاهی اوقات معارضه با مسئولان کشور نشود- که الان هم همین را تاکید میکنیم؛ معارضه نباید بشود- این به معنای انتقاد نکردن نیست؛ به معنای مطالبه نکردن نیست؛ درباره رهبری هم همینجور است. این برادر عزیزمان میگوید «ضدولایت فقیه» را معرفی کنید. خوب، «ضد» معلوم است معنایش چیست؛ ضدیت، یعنی پنجه درافکندن، دشمنی کردن؛ نه معتقد نبودن. اگر بنده به شما معتقد نباشم، ضد شما نیستم؛ ممکن است کسی معتقد به کسی نیست. البته این ضدولایت فقیه که در کلمات هست، آیه منزل از آسمان نیست که بگوییم باید حدود این کلمه را درست معین کرد؛ بههرحال یک عرفی است. اعتراض به سیاستهای اصل ۴۴، ضدیت با ولایت فقیه نیست؛ اعتراض به نظرات خاص رهبری، ضدیت با رهبری نیست. دشمنی، نباید کرد.»
تابوشکنی از نقد صداوسیما
زهرا سلطانی، نماینده اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل در مهر سال ۸۷ یکی دیگر از مواضع مهم و به یادماندنی دانشجویان در دیدار رهبری را مطرح میکند. درحالیکه وزارت کشور دولت نهم در آستانه انتخابات ریاستجمهوری از اواخر اردیبهشت با سرپرست اداره میشود، علی کردان در مردادماه بهعنوان وزیر رای اعتماد میگیرد. شخصیتی که حواشی متعدد درخصوص عملکرد و مدارک تحصیلی او جنجالی به پا کرد که به استیضاحش در نیمه آبان همان سال منجر شد. سلطانی هم در سخنانی با انتقاد از انتصاب کردان بهعنوان وزیر کشور از مجلس بهخاطر کوتاهی در پرونده پیگیری مدرک کردان انتقاد کرد و گفت: «چرا در این ماجرا قوه قضائیه ورود پیدا نکرده است؟
چرا مجلس بهدقت بررسی نکرده است؟ و چرا خود وزیر کشور پاسخگوی رسانهها و مردم نیست؟» سلطانی از خود کردان بهعلت ایجاد بحران روانی در کشور انتقاد کرد که با واکنش مثبت دانشجویان همراه شد. وی نقدهای جدی هم به صداوسیما دارد و در سخنرانی خود میگوید برخی بهخاطر اینکه صداوسیما زیرنظر شما ـ رهبری ـ اداره میشود اجازه نقد را به ما نمیدهند. او از رهبری درخصوص تایید این وضعیت سوال میکند. رهبر انقلاب هم ضمن تمجید از صراحت کلام دانشجویان، آن را یکی از خصوصیات دانشجو معرفی میکنند و تاکید دارند تا «دانشجو حرفش را روشن و صریح و آشکار بزند و دچار سیاسى کارى نشود.» رهبری در ادامه پاسخ روشنی هم به سوال سلطانی میدهند: «یکى از این اعتراضها، اعتراض به صداوسیما بود و اینکه بعضى میگویند اگر چنانچه صداوسیما را نقد کنیم، برخلاف رهبرى مطلبى گفتهایم؛ چرا؟
چون رهبرى رئیس صداوسیما را معین میکند! اگر واقعا ملاک این باشد، که آدم باید به هیچکس اعتراض نکند، چون رئیس قوه قضائیه را هم رهبرى انتخاب میکند، رئیسجمهور هم بعد از انتخابات، تنفیذ رهبرى دارد؛ میگوید نصب کردم. پس باید به هیچکس اعتراض نکرد. نه آقا، اولا صداوسیما را رهبرى اداره نمیکند؛ این معلوم باشد. صداوسیما را رئیس صداوسیما اداره میکند و رهبرى هم در موارد زیادى اعتراضهایى دارد. همین اعتراضهایى که شما دارید، بعضىهایش یا خیلىهایش، اعتراضهاى ما هم هست. احتمالا اعتراضهاى دیگرى هم هست که، چون براى من از جوانب مختلف گزارش مىآورند - با اینکه خود من ممکن است به قدر شما تماشاچى تلویزیون یا گوشکننده رادیو نباشم- اطلاعاتم زیاد است.
به وضع صداوسیما اعتراضهایى هم میکنیم، اشکالاتى هم میگیریم، گاهى با آنها دعوا هم میکنیم. بالاخره آنها هم ضرورتهایى دارند و جواب میدهند؛ گاهى جوابشان درست است، گاهى هم نادرست است. بههرحال اعتراض هست و انتقاد شما از صداوسیما مطلقا به رهبرى منتقل نمیشود. شما حق دارید انتقاد کنید؛ هیچ اشکالى ندارد.»