ایمان عظیمی در فرهیختگان نوشت: هنرمندان در دیدارنوروزی با رییسجمهور، بدون واسطه حرفهایشان را زدند و دغدغههایشان را مطرح کردند. در شرایط پرسوتفاهم این روزهای جامعه ایران، نفس چنین دیدارهای اقدامی قابل توجه است و استمرار آن میتواند به همگرایی بیشتر میان اجزای سیاستگذاری فرهنگ با جامعه هنرمندان بینجامد. واضح است برای اینکه دلخوریهای پیشینی نسبت به تشریفاتی بودن این جنس دیدارها تکرار نشود، باید فضایی شکل بگیرد که گوشی شنوا برای شنیدن حرفهای منطقی اهالی هنر وجود داشته باشد و ماحصل این دیدار هم وعدههای سرخرمن نباشد. عزمی جدی لازم است تا مشکلات از میان برداشته شود.
در دیدار شب گذشته جمعی از هنرمندان با رییسجمهور عدهای حضور پیدا کردند که اگر در ابتدای دولت از همنشینی آنها با سیدابراهیم رییسی میگفتی، با تعجب به تو نگاه میکردند و حرفت را به حساب شوخی میگذاشتند، ولی خوشبختانه این اتفاق خوب در دولتی که بهزعم برخی نسبتی با هنر و هنرمندان ندارد بهوقوع پیوست تا انگارههای ثابت و تغییرناپذیر بسیاری از مردم در این رابطه بشکند و زمینه برای دعوتهای بعدی از آدمهای حاشیهای و فاقد تریبون در مهمترین جایگاه اجرایی کشور فراهم شود.
در همنشینی رییسجمهور با اصحاب هنر شاهد بروز این واقعیت بودیم که نگاههای تنگنظرانه قبلی در دعوت از مهمانان جایش را به فکر و اندیشه تازه و نویی داده که میتوان در بدو امر از آن به نیکی یاد کرد و بدین واسطه زمینه را برای بروز اتفاقات بهتر مهیا و آماده نمود و از عواقب رسانهایش هم بههیچوجه نترسید.
چه خوب که این واقعیت در حال فهم است که اشخاصی همچون علی نصیریان مال و منال ششدانگ و ثبتشده دولتهای رنگی نیستند و قرار نیست هنرمندان خرج بازیهای جناحی شوند که حق پاسداشت از مقام و جایگاه این هنرمندان را به نام خود سند بزنند و سبدهای رایشان را به این وسیله پُر کنند. البته نام علی نصیریان و امثالهم بسیار باارزشتر از این حرفهاست که دولت یا دولتهایی بخواهند با دستاویز قرار دادن اسم آنها کلاه از سر مردم بردارند و با گروگان قرار دادن خواست مشروع طبقه متوسط برخوردار طیف سیاسی مقابلشان را هدف قرار دهند؛ ولی باید این حق را نیز برای هنرمندجماعت قائل شد که نشست و برخاست ایشان با رییس دولت و بیان مشکلات و انتقاداتشان راهی مرسوم و پذیرفتهشده است.
چرا امثال عباس قادری برای شنیدن صدا و نظراتشان باید سالهای سال صبر کنند و درصورت عدم توجه با مشاورههای غلط جذب ناتوی فرهنگی شوند و کشورشان را فراموش کنند؟ دولت ابراهیم رییسی حداقل در حد این ظواهر هم که شده ماهیاش را از آب گرفته و باید در امتداد این مسیر و رجوع به هنرمندان هوشمندانه ترعمل کند و برای شنیدن و اهمیت دادن به درخواستهای به حق هنرمندان قدرنادیده، وقت را هدر ندهد.
آفت این جنس دیدارها حضور آدمهای تکراری در نشستهای اینچنینی است که بیشتر زینتالمجالس هنری است. یکی از نمونههای مشهور این افراد که هیچ نسبتی با اتفاقات هنری امروز ندارد، محسن افشانی است. آخرین حضور جدی محسن افشانی در مدیوم سینما و تلویزیون به چه زمانی بازمیگردد؟ یا انسیه شاهحسینی که قرعه فال به نامش افتاده و با بودجه تماما دولتی فیلم میسازد تاکنون چه اثر قابل دفاعی در راستای ارزشهایش ساخته است؟ دولت باید بتواند در راستای تحقق عدالت فرهنگی، خود را از زیر سایه سنگین توقعاتی که شُهرهها و بودجهبگیرها برایش ایجاد کردهاند بیرون آمده و راهش را در مسیر درستی که بدان باور دارد ادامه دهد.