هر قدر که این ادعا دور از ذهن و عجیب به نظر برسد، اما دلیل مطرح شدن چنین پرسشی، پروژههای مطالعاتی و موضعگیریهایی در قلب ساختار قدرت روسیه است که به بحث درباره این موضوع دامن زده است.
این پرسش در سال ۲۰۲۴ به حدی جدی شد که کمتر از دو ماه پیش، وزارت خارجه آمریکا تاکید کرد که آلاسکا هرگز به روسیه بازگردانده نخواهد شد.
طرح این موضوع در ماههای منتهی به انتخابات روسیه به این گمانه دامن زد که ولادیمیر پوتین و هوادارانش، بیشتر برای مصرف داخلی و بهرهبردن از احساسات ملیگرایانه چنین موضعگیریهایی را مطرح میکنند.
رایگیری انتخابات روسیه در فاصله ۱۵ تا ۱۷ مارس (۲۵ تا ۲۷ اسفندماه) برگزار میشود و مانند رویدادهای مشابه قبلی، پیشبینی میشود که این انتخابات یک نتیجه بیشتر نداشته باشد: باقی ماندن ولادیمیر پوتین در قدرت.
مبنای ادعای روسیه بر روی آلاسکا چیست و اصولا کرملین از طرح این موضوع، چه اهداف استراتژیک یا ژئوپولتیکی را دنبال میکند؟
در آستانه انتخابات ریاست جمهوری روسیه، دکترین راهبردی ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری این کشور که بر تقویت حس ملیگرایی و ضدیت با غرب بنا شده، بیش از پیش به چشم میآید.
یکی از تاکتیکهای پوتین برای بهره تبلیغاتی از احساسات ملیگرایانه در کشورش، اظهار تمایل برای احیا و بازسازی «امپراتوری» بزرگ روسیه است. او حتی در یک سخنرانی خود را با پتر یکم (کبیر)، تزار پرآوازه روسیه در قرنهای ۱۷ و ۱۸ میلادی مقایسه کرد.
توسعهطلبی ارضی یکی از ویژگیهای احیای این امپراتوری است که نمونه آن را میتوان در تهاجم روسیه به اوکراین در سال ۲۰۱۴ و ضمیمه کردن شبه جزیره کریمه به خاک این کشور و سپس حمله سال ۲۰۲۲ به اوکراین مشاهده کرد.
در ۱۹ ژانویه (اواخر دیماه) خبرگزاری روسی ایتارتاس گزارش داد که کرملین، بودجهای جدید را برای «جستوجو، ثبت و اطمینان از حفاظت قانونی از املاک روسیه» که خارج از خاک این کشور قرار دارند، در نظر گرفته است.
در فرمانی که به امضای ولادیمیر پوتین رسیده بود، این بودجه برای «روند تحقیق در ارتباط با املاک متعلق به فدارسیون روسیه، امپراتوری سابق روسیه و اتحاد جماهیر شوروی سابق» در نظر گرفته شده بود. به بیان سادهتر، پوتین در این فرمان نه فقط به دنبال املاک متعلق به روسیه امروز، بلکه او همچنین به دنبال املاکی است که از نظر تاریخی زمانی به این کشور تعلق داشتهاند.
اگرچه در این فرمان نامی از «آلاسکا» دیده نمیشد، اما خیلی زود رسانههای آمریکایی به گمانهزنی در ارتباط با این اقدام روی آوردند و برخی آن را مرتبط به این ایالت آمریکایی خواندند.
در فاصله کوتاهی بعد از انتشار این دست گزارشها، دیمیتری مدودف، معاون شورای امنیت روسیه و متحد کلیدی پوتین در پستی در ایکس نوشت: «بر اساس گفته نماینده وزارت خارجه (آمریکا)، روسیه، آلاسکا را که در قرن ۱۹ به آمریکا فروخته، پس نخواهد گرفت. این اتفاق (فروختن آلاسکا) متعلق به آن دوران است؛ و حالا ما منتظریم که روزی آلاسکا بازگردد. حالا جنگ اجتنابناپذیر است.»
هر چند که محتوای این پست، در ظاهر یک موضعگیری بسیار تند و خصمانه علیه تمامیت ارضی آمریکا به نظر میرسید، اما آقای مدودف نوشته خود را در ایکس با یک شکلک (ایموجی) از خنده شدید به پایان رساند؛ نشانهای از اینکه چه بسا هدف این سیاستمدار روس، شوخی با رسانههایی بوده که در ارتباط با فرمان پوتین به گمانهزنی روی آورده بودند.
در عین حال مساله رقابت ژئوپلیتیک روسیه و غرب، نکته جدیدی نیست و این کشور همواره جهان غرب و ایالات متحده آمریکا را «تهدیدی اساسی» برای منافع خود دانسته است.
بر اساس دکترین جدید سیاست خارجی روسیه که مارس ۲۰۲۳ توسط وزارت خارجه این کشور منتشر شد، آمریکا منبع اصلی خطر برای امنیت روسیه و صلح بینالمللی تلقی شده است. در این دکترین تاکید شده که روسیه باید در مقابل «جاهطلبیهای هژمونیک ایالات متحده» بایستد.
مسائلی مانند «بازگرداندن آلاسکا» هر قدر در دنیای امروز دور از ذهن و غیر واقعی به نظر برسد، اما طرح آن در سطح گفتمان عمومی قطعا بیدلیل نیست. به ویژه اینکه مسکو همین حالا در رقابتی پرتنش با ناتو به سر میبرد.
روسیه، ناتو را متهم کرده که برخلاف توافقی نانوشته در پایان جنگ سرد، مرزهایش را به سوی شرق گسترش داده. واکنش مسکو تا امروز، آغاز درگیریهای نظامی و طرح ادعای ارضی بر روی کشورهای عضو اتحاد جماهیر شوروی سابق بوده است.
در عین حال همچنان کم نیستند ناظرانی که معتقدند مطرح شدن این بحث در آستانه انتخابات روسیه، برای پوتین مصرف داخلی دارد و بیشتر پیامی است به ملیگرایان روس مبنی بر اینکه روسیه میتواند به قدرت گذشته بازگردد و مناطقی را که زمانی در اختیار داشته باز پس گیرد، حتی اگر این مناطق در دست قدرت بزرگی، چون ایالات متحده باشد.
در نیمه دوم قرن ۱۹ و بعد از شکست امپراتوری روسیه در جنگ کریمه، مشکلات مالی این کشور ابعاد گستردهای پیدا کرد. تا آنجا که تزار حتی قدرت تامین هزینههای حفظ آلاسکا را از دست داده بود. وضعیت به شکلی بود که در محافل قدرت در مسکو این وحشت مطرح شده بود که آلاسکا اصولا بدون گرفتن هیچ امتیازی از کنترل روسیه خارج شود.
همزمان مسکو به دنبال این هدف بود که با نزدیک شدن به واشنگتن و بهبود روابط استراتژیک با ایالات متحده آمریکا، در برابر قدرت فزاینده بریتانیا به توازن قوا دست پیدا کند.
در این دوران آلاسکا یک منطقه توسعه نیافته، فقیر، یخزده و دور افتاده محسوب میشد که بخش بزرگی از آن اصولا قابل دسترسی نبود و به جز چند شهر کوچک و دفاتر تجاری که بر تجارت پوست متمرکز بودند، چیز بیشتری در آن پیدا نمیشد.
در سال ۱۸۶۷منطقه آلاسکا به طور رسمی از خاک روسیه جدا و به آمریکا ملحق شد. این انتقال بدون درگیری و بر اساس معاملهای دوستانه بین دو کشور صورت گرفت. روسیه آلاسکا را در ازای مبلغ هفت میلیون و ۲۰۰ هزار دلار به آمریکا فروخت..
اما در فاصله کوتاهی بعد از فروختن آلاسکا به آمریکا، در سال ۱۸۸۰ کشف معادن طلا در منطقه «کلوندایک» در مرز آلاسکا و کانادا، جویندگان طلا را به این منطقه کشاند و باعث رونق این سرزمین یخی شد.
پس از آن و در سال ۱۹۰۲ کشف نفت، سرمایهگذاران نفتی را متوجه آلاسکا کرد. اما بیش از نیم قرن طول کشید تا استخراج تجاری نفت از آلاسکا آغاز شود
در واقع اولین اکتشاف تجاری بزرگ نفت در آلاسکا توسط یک شرکت آمریکایی در سال ۱۹۵۷ صورت گرفت. تنها دو سال بعد از آغاز فعالیت شرکتهای نفتی در آلاسکا، در سال ۱۹۵۹ موقعیت این منطقه در ساختار سیاسی آمریکا ارتقا یافت و به عنوان چهل و نهمین ایالت، به ایالات متحده آمریکا پیوست.
در همان سال شرکت نفتی آمریکایی «یونوکال» یک میدان گاز طبیعی بزرگ را در نزدیکی آلاسکا کشف کرد.
سال ۱۹۶۸ نیز نفت در خلیج «پرودو» در منطقهای دورافتاده در امتداد شمالیترین ساحل آلاسکا کشف شد.
در حال حاضر آلاسکا دارای بزرگترین ذخایر نفتی در آمریکای شمالی است و نزدیک به ۳۰ درصد از ذخایر قابل برداشت نفت آمریکا در ایالت آلاسکا قرار دارد. ضمن اینکه نفت، اصلیترین منابع درآمدی این ایالت محسوب میشود.
ولادیمیر پوتین در یک سخنرانی فروش این منطقه را به آمریکا، بیاهمیت جلوه داد. او در سال ۲۰۱۴ در پاسخ به سوالی در مورد اینکه آیا برنامهای برای الحاق آلاسکا به روسیه دارد یا خیر، گفته بود آلاسکا ارزش اتحاد مجدد با روسیه را ندارد، زیرا هوا در آنجا بسیار سرد است.
اما برخی از متحدان او میگویند در شرایط کنونی مسکو ممکن است این موضوع را به عنوان یک اختلاف ارضی دوباره مطرح کند.
تصور اینکه بر مبنای نظم بینالمللی امروز و ارزشهای حاکم بر جامعه بینالمللی، روسیه بتواند آلاسکا را تصاحب کند، بسیار دور از ذهن است. ایالات متحده برخلاف کشورهایی مانند اوکراین یا گرجستان، یک قدرت اتمی، عضو ثابت شورای امنیت و مهمترین قدرت نظامی ناتو محسوب میشود و ضربه زدن به تمامیت ارضی چنین کشوری، در دنیای امروز بسیار دشوار است.
اما در عالم سیاست هیچ چیز غیرممکن نیست، خصوصا اگر یک سیاستمدار جاهطلب مانند ولادیمیر پوتین به دنبال این هدف باشد.
دستکم نشانهها برای شکلگیری یک تنش جدید، کم نیستند. در ابتدای سال جاری، حدود یک ماه بعد از اینکه پوتین فرمان خبرساز خود را صادر کرد، در ۲۴ اسفند (دهم فوریه)، وزارت دفاع روسیه اعلام کرد که دو بمبافکن راهبردی «توپولف۹۵» با اسکورت دو جنگنده «سوخو۳۰» این کشور بر فراز آبهای نزدیک ایالت آلاسکا پرواز کردهاند.
پس از آن فرماندهی دفاع هوافضای آمریکای شمالی (نوراد) نیز اعلام کرد که چهار هواپیمای نظامی روسیه را در منطقه شناسایی دفاع هوایی آلاسکا شناسایی کرده است و آماده به کارگیری گزینههای مختلف پاسخگویی برای دفاع از آمریکای شمالی و حاکمیت قطب شمال است. گرچه این اتفاق بیسابقه نبوده، اما این بار با واکنش ایالات متحده مواجه شد.
تا اینجا، طرح ادعاهای روسیه در ارتباط با آلاسکا بیشتر شبیه به یک خیالپردازی ایدئولوژیک و بیارزش در محافل قدرت در آمریکا بازتاب داشته. اما پافشاری مسکو نشان میدهد که برای کرملین، طرح ادعاها و دامن زدن به آن دارای فوایدی ارزیابی شده و چه بسا مسکو در تلاش است تا در رقابت نفسگیرش با واشنگتن، به یک کارت بازی جدید دست پیدا کند.
منبع: بی بی سی