زیسان: بازار سرمایه در حالی به آستانه سال ۱۴۰۳ میشود که یکی از رکودیترین سالها را پشت سر گذاشته و ارزش و حجم معاملات در این بازار به حداقل خود رسیده است. چشم انداز بازار هم روشن نیست و تحلیلگران برای برگشت بازار قائل به شرط و شروطی هستند.
به گزارش زیسان، شاخص کل در این روزها در محدوده ۲ میلیون و ۱۶۰ هزار واحدی قرار دارد که نقطه جالبی برای بازار نیست و انتظار میرفت در پایان سال شاخص کل درموقعیت بالاتری باشد، اما شواهد نشان میدهد در هفتههای پایانی سال رکود بیش از قبل در بازار وجود داشت.
روند بازار نشان میدهد که ارزش معاملات همچنان در کانال پنج هزار میلیارد تومانی دستوپا میزند. تحلیلگران اعتقاد دارند تا زمانی که ارزش معاملات تا سطوح نزدیک به ۱۰ هزار میلیارد تومانی رشد نکند، خبری از تحرک قیمت در نمادهای شاخصساز و بزرگ بازار نخواهد بود.
از سوی دیگر تنش میان سهامداران مدیران برخی شرکتها بالا رفته است. همین امروز چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۳ مجمع فوق العاده شرکت «های وب» به منظور تصمیم گیری درباره افزایش سرمایه و تطابق اساسنامه شرکت با نمونه اساسنامه سازمان بورس، نیمه تمام ماند. تنش میان سهامداران و مدیران شرکت در این جلسه بالا گرفت و کار به فحاشی و عصبانیت دو طرف رسید، نهایتا جلسه مجمع ناتمام ماند.
در دیگر سهمها هم شرایط بهتر نیست و بسیاری از سهداران ناراضی و ناامید هستند. میزان بالای خروج نقدینگی از بازار سرمایه به خوبی این موضوع را نشان میدهد. بسیاری از سهامداران از عملکرد ضیعف سازمان بورس سخن میگویند اما تحلیلگران ماجرا را فراتر از این حرفها میدند و دلایل مهمی را برای رکود در بازار ذکر میکنند.
تحلیلگران چهار ریسک مهم برای بازار سرمایه در نظر میگیرند که عبارتند از؛ سیاستهای انقباضی بانک مرکزی، منازعه خاورمیانه و از جنگ، شکاف میان دلار بازار آزاد و دلار نیمایی و نهایتا ضعف سیاستگذار در ایجاد اعتماد. این موارد باعث میشود که تحلیلگران به آینده بازار سرمایه در سال ۱۴۰۳ امیدوار نباشند.
همایون دارابی، کارشناس ارشد بازار سرمایه در همین خصوص میگوید: «متاسفانه شاخص بورس در چند سال اخیر درگیر سه مساله مهم است؛ قیمتگذاری دستوری، نرخ بهره بسیار بالا و نرخ تسعیر ارز غیرواقعی.»
او میافزاید: «این سه مشکل در کنار بعضا خبرهای نامناسب در حوزههای منطقهای، باعث شده که یک مقداری بازار از تب و تاب بیفتد. اما مساله اساسی که در حال حاضر گریبان بازار را گرفته، افزایش بدون توجیه و برنامه نرخ بهره و فروش اوراق گواهی سپرده ۳۰ درصدی بود که در شبکه بانکی انجام شد و متاسفانه ضربه اساسی را هم به بازار سرمایه و هم به تامین مالی بنگاههای اقتصادی زد.»
این کارشناس اقتصادی عنوان میکند: «نرخ بهره ما متاسفانه غیرواقعی است و در این شرایط افراد ترجیح میدهند بنگاهها و شرکتهای خود را تعطیل کنند و پول خود را روی گواهیهای ۳۰ درصد سرمایهگذاری کنند؛ بدون مشکلات مالیاتی و تامیناجتماعی و... و به این شکل، سود خالص قابل توجهی را بهدست بیاورند.»
دارابی با اشاره به اختلاف قیمت دلار آزاد و دلار نیمایی، تصریح میکند: «اختلاف قیمت دلار آزاد و دلار نیمایی به بیش از ۱۸ هزار تومان رسیده و همین مساله باعث شده که صادرکنندگان ما تنبیه شوند. ایران جزو یکی از معدود کشورهایی است که در آن، صادرکننده تنبیه و واردات تشویق میشود و این به تراز منفی تجاری کشور منجر شده است.»
این کارشناس بازار سرمایه میگوید: «متاسفانه در حال حاضر این مسایل دست به دست هم دادهاند و مانع از سرمایهگذاری مولد و اشتغال در کشور شدهاند. تا زمانی که سه مشکلی که عنوان کردم، حل نشود، روند کنونی بورس همچنان ادامه دارد.»
همچنین حمید میرمعینی - کارشناس بورس- بازار سرمایه را موتور اقتصاد هر کشور عنوان کرد و گفت: «در کشورهای پیشرفته تغییرات بازار سرمایه در اقتصاد تاثیرگذار است و نتیجه تنگاتنگی با اقتصاد دارد، اما در ایران این گونه نیست.»
او با بیان اینکه متاسفانه جایگاه بازار سرمایه در نزد مسئولان با ارزش تلقی نمیشود، ادامه داد: «در کشور ما بازار بورس تحت تاثیر اقتصاد و سیاست بوده و از جنبه تاثیرپذیری اش در اقتصاد کشور استفاده نشده است.»
میرمعینی اضافه کرد: «در صورتی حال بورس خوب میشود که اوضاع و احوال اقتصادی خوب باشد، البته به همان نسبت که عوامل کاذب زا مانند افزایش دلار نیمایی، ارز و تورم در وضعیت خوب یا بد اقتصاد تاثیر میگذارد این عوامل بر بازار سرمایه نیز تاثیرگذار است.»
به گفته این کارشناس بورس، شرکتها و صندوقهای سرمایه گذاری بازار سرمایه نمیتواند به تنهایی افزایش بهره وری داشته باشد.
او تاکید کرد: «اگر سیاستها تغییر کرده، جریان بازار سرمایه را جذاب کند که نقدینگی به سمت بازار سرمایه برود، میتوان امیدوار بود که وضعیت بورس در سال آینده بهتر شود، اما احتمالش خیلی کم است و در واقع اگر سیاستهای انقباضی دولت و بانک مرکزی ادامه یابد شرابط بورس بهبود نمییابد.»
ولید هلالات تحلیلگر ارشد بازار سرمایه هم درمایش «چشم انداز اقتصادی ۱۴۰۳» تحلیلی از وضعیت کنونی بازار سرمایه ارائه کرد. در بخشی از این تحلیل به بررسی دلایل عدم رشد بازار از مهر ماه سال جاری به بعد پرداخته شد که خلاصه آن را میخوانید:
«چه چیزی باعث شد که بازار سهام نتواند رشد کند و از باقی بازارها سبقت بگیرد؟ در مهر ماه سالجاری سرمایهگذاران منتظر گذر اتفاقات بودند تا بتوانند در خصوص سرمایهگذاریهای خود تصمیم بگیرند. بر همین اساس وقتی از ابتدای مهرماه گذر میکنیم شاهد رشد اندک بازار هستیم که این رشد با جنگ غزه و اسرائیل و جریانات مربوط به توفان الاقصی مصادف میشود. طی این اتفاق شاخص افت میکند پس از موضعگیری سیاسی کشور مجددا شاخص بر میگردد. پس از آن نیز مصوبهای در خصوص پالایشیها و فولادیها منتشر میشود.
مشاهده میکنیم که این سال پر از اتفاقات و تنشهای منطقهای و فرامنطقهای بود که باعث گیج شدن سرمایهگذار و خروج پول از بازار شدند تا اتفاقات آرام شوند؛ بنابراین از مهر ماه تا امروز بازار تمایل دارد که رشد کند، اما اتفاقاتی باعث شدند که این مساله رخ ندهد و نقش دولت نیز در این اتفاق بسیار چشمگیر است.
میتوان گفت که در سال ۱۴۰۲، بدشانسترین بازار، بازار سهام بوده است و همه اتفاقاتی که رخ دادند و همه متغیرها، به ضرر این بازار بودهاند. در سال ۱۴۰۲ نسبت به سال ۱۳۹۴ میبینیم که بازدهی دلاری بازار تنها ۶۷درصد است و این اتفاق حتی اگر با تورمهای دلار نیزسنجیده شود، میبینیم که اتفاق عجیبی در بورس رخ نداده است و بنابراین میتوان گفت در حال حاضر که قیمتهای بازار در سطوح حبابی قرار ندارند و اصطلاحا بازار گران نیست.
دلیل اینکه بازار رشد نمیکند نیز مواردی است که خاطرنشان شدند. در مقابل مواردی هم مانند تک نرخی شدن دلار (که باعث دو برابر شدن درآمد ۷۰درصد نمادهای بورسی میشود)، پایین آمدن نرخ بهره و کاهش ریسکهای نظامی وجود دارند که جمع این سه اتفاق میتواند منجر به رشد بازار سهام شود. به جز آن اگر تغییراتی رخ دهند و اخبار مثبتی به بازار تزریق شوند، تاثیراتی کوتاه و گذرا خواهند بود.»