سیدخلیل سجادپور در روزنامه خراسان نوشت: هشتم شهریور سال ۱۳۹۸ در حالی که پرده سیاه شب، آسمان شهر را در تاریکی فرو برده بود، جوانی حدود ۲۵ ساله زنگ منزلی را در محله محمدآباد مشهد به صدا درآورد.
دراین هنگام مرد ۴۵ ساله که برای گرفتن وضو به داخل حیاط آمده بود، درمنزل را گشود و با مسافر جوانی روبه رو شد که تقاضای سرویس دربستی به مقصد شهرک مهرگان را داشت. مرد راننده که در تاکسی تلفنی کار میکرد بدون این که به مرد جوان مشکوک شود از او خواست تا چند دقیقهای برای ادای نماز به او مهلت دهد.
این گونه بود که «مهدی-د» به درون اتاق بازگشت و دقایقی بعد درحالی که مسافر جوان درصندلی عقب خودرو نشسته بود، پدال گاز را فشرد و تاریکیها را به سوی شهرک مهرگان شکافت.
درهمین حال مسافر جوان مدام با گوشی تلفن خود و با فرد دیگری صحبت میکرد تا این که به محله مسکونی ساختمانهای مسکن مهر رسیدند. لحظاتی بعد راننده خودرو به درخواست مسافر خود، در یکی از کوچههای خلوت محله و کنار یک دستگاه وانت مزدا متوقف شد، اما هنوز پای راننده ۴۵ ساله روی پدال ترمز بود که ناگهان مسافر مرموز از پشت سر چاقو کشید و تیغه آن را بر کتف راننده فرود آورد. راننده ۴۵ ساله حیرت زده از شدت درد فریاد میکشید که مسافر بی رحم دوباره تیغه چاقو را بر پیکر او فشار داد.
درهمین حال ناگهان جوان دیگری از پشت فرمان وانت پارک شده درکوچه بیرون پرید و درحالی که ظرف چهار لیتری حاوی اسید را در دست داشت به طرف راننده تاکسی تلفنی هجوم برد و درمیان جیغ و فریادهای دردناک او، اسیدها را از شیشه باز خودرو به سر و صورت و پیکر راننده پاشید وسپس به همراه جوان مسافر سوار وانت مزدا شدند و از محل گریختند. راننده تاکسی که از شدت سوزشهای وحشتناک به خود میپیچید از خودرو پیاده شد و سراسیمه در منزل اهالی شهرک مهرگان را به صدا درآورد.
با فریادهای دلخراش او، ساکنان مسکن مهر از خانه هایشان بیرون آمدند و با دیدن چهره ترسناک و وحشت زده راننده، تلاش کردند تا با پاشیدن آب به سر وصورت و پیکر مرد مسافرکش، کمی از شدت سوزشهای او بکاهند، اما این رفتارها فایدهای نداشت و جیغهای تکان دهنده راننده ادامه داشت. یکی از اهالی محل شیلنگ آب را به روی مرد مسافرکش گرفت تا این که نیروهای امدادی از راه رسیدند وپیکر سوخته او را به بیمارستان امام رضا (ع) انتقال دادند، اما چند روز بعد «مهدی-د» براثر عوارض ناشی از اسید پاشی جان خودرا از دست داد. با مرگ وی، بررسیهای کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی درحالی با دستورات قاضی ویژه قتل عمد برای شناسایی دو جوان وانت سوار آغاز شد که آنها به مکان نامعلومی گریخته بودند و راننده نیز با آن که ماجرا را قبل از مرگ خود شرح داده بود، اما نتوانست دو مهاجم بی رحم را شناسایی کند.
گزارش ما حاکی است کارآگاهان که با دستورات ویژه سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) عملیات تخصصی خود را برای شناسایی عاملان این جنایت تکان دهنده ادامه میدادند با انجام یک سری تحقیقات نامحسوس به سرنخهایی رسیدند که نشان میداد همسر مقتول از این ماجرای وحشتناک اطلاعاتی دارد، اما آنها را پنهان میکند؛ بنابراین بررسیها به شیوه پلیسی زیر نظر سرهنگ مهدی سلطانیان آغاز شد و مدارکی از ارتباط تلفنی همسر مقتول با یکی از پیمانکاران ساختمانی به دست آمد.
طولی نکشید که با دستگیری زن جوان مشخص شد که پیمانکار ساختمانی و دو کارگر وی به مکان نامعلومی گریخته اند، اما پس از مدتها تحقیق و رد زنیهای اطلاعاتی بالاخره سرنخهایی از «جلال-ژ» (کارگر ساختمانی) به دست آمد که مشخص شد وی به ترکیه گریخته است. به همین دلیل شیوه وشگرد عملیات تغییر کرد و کارآگاهان موفق شدند بعد از گذشت بیش از ۴ سال از این ماجرای وحشتناک، جوان ۳۵ ساله اسید پاش را با ترفندی خاص برای بازگشت به ایران ترغیب کنند.
هنوز مدت زیادی از این عملیات نگذشته بود که کارآگاهان به اطلاعاتی از بازگشت متهم به کشور دست یافتند و مخفیگاه اورا در منطقه گلبهار شناسایی کردند. گزارش ما حاکی است روزگذشته عملیات دستگیری با صدوردستوری ویژه ازسوی قاضی اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، هنگامی آغاز شد که سرهنگ محمد همتی (رئیس اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی) سرپرستی آن را به عهده داشت، اما وقتی کارآگاهان برای دستگیری وی وارد عمل شدند ناگهان دختر خردسال متهم به قتل، کنار پدرش قرارگرفت تا او را به مدرسه برساند.
دراین لحظه کارآگاهان با مشاهده این ماجرا و با هماهنگی سلسله مراتب فرماندهی، عملیات را ساعتی به تاخیر انداختند تا او را مقابل چشمان دخترش دستگیر نکنند، اما با دقت او را به صورت نامحسوس و پوششی زیر نظر داشتند تا این که وقتی به تنهایی وارد منزل شد حلقههای قانون را بر دستانش گره زدند و او را به مقر انتظامی انتقال دادند.
این متهم ۳۵ ساله در همان بازجوییهای اولیه مدعی شد من کارگر مهندس پیمانکار ساختمان بودم. او من و یکی دیگر از کارگران را درقبال دستمزد ۳ میلیون تومانی ترغیب کرد تا راننده تاکسی تلفنی را به قتل برسانیم. من هم ظرف حاوی اسید را روی او خالی کردم و ... واکاویهای تخصصی کارآگاهان برای رمز گشایی از جنایت تکان دهنده اسیدی ادامه دارد.