برای پیشرفت در بازیگری هم مثل هر حرفهی دیگری، زمان، استعداد، کاریزما و فداکاری لازم است. در حالی که بسیاری از بازیگران تلویزیون و سینما فرصت طلایی خود را مدیون انتصابات فامیلی، جذابیت ظاهری، ارتباطات در زمینه سرگرمی یا آموزش هستند، هیچ موقعیتی بدون اخلاق حرفهای و تعهد نمیتواند دوام بیاورد. برخی از نقشها به آمادگی بیشتری نسبت به سایرین نیاز دارند و بازیگر را وادار میکنند تا ماهها به سختی سبک خاصی از زندگی را تمرین کنند؛ رژیم غذایی و برنامه ورزشی خود را تغییر دهند تا به وزن و اندازه مورد نظر برسند، یا اصول اولیه یک زبان جدید را بیاموزد. اگر قرار باشد یک فیلم زندگینامهای ساخته شود، بازیگران باید رفتار و نکات مثبت و منفی یک شخصیت را مطالعه کنند. اگر این شخصیت خاص خشن و شیطانی باشد، آنها باید به جنبه تاریک درون خود رجوع کنند.
اگر داستان حول یک بیماری لاعلاج بچرخد، آنها از بیماران واقعی الهام میگیرند. به طور خلاصه، بازیگران قبل و در حین فیلمبرداری تمام تلاش خود را میکنند؛ بنابراین طبیعی است که حساسترین آنها برای مدتی، گاهی هم تا پروژههای بعدی یا حتی تا پایان عمر تحت تاثیر قرار بگیرند. ۱۰ ستاره سینما که در ادامه نام بردیم چنان عمیق در شخصیت خاصی غوطهور شدهاند که یا روانشان متزلزل شده یا سلامت جسمیشان تحت تاثیر قرار گرفته یا به طور کامل دیدگاه و سبک زندگیشان تغییر کرده است.
در درام عاشقانه «کتابخوان»، کیت وینسلت نقش هانا اشمیتز، نگهبان بیسواد سابق حذب نازی را بازی میکند که به خاطر یک کلیسای آتش گرفته که ۳۰۰ زن و کودک یهودی را به کام مرگ کشاند محاکمه میشود. او نه تنها برخی از اسیران را در اردوگاه مجبور میکرد برایش کتاب بخوانند، بلکه از مایکل، پسر ۱۵ سالهای که یک تابستان را با او گذرانده بود، میخواست تا کتابهای مدرسهاش را با صدای بلند بخواند.
این نقش برای وینسلت جایزه اسکار و بفتای بهترین بازیگر زن را به همراه داشت. با این حال او اعتراف کرد که درک شخصیت و برقراری رابطه بین یک نگهبان حذب نازی و تماشاگران بدون تحریک احساسات آنها برای او آسان نبود. وینسلت میگوید: «هیچ کس نمیخواهد به خودش اجازه بدهد این احساس را تجربه کند، حتی خودم. زمان زیادی طول میکشد تا از نقش هر شخصیتی بیرون بیایم. با هانا، من واقعا مجبور شدم دوباره بفهمم چه کسی هستم. واقعا متلاشی شده بودم و احساس پوچی و غصه میکردم.»
در فیلم فانتزی و ماجراجویانه «دزدان دریایی کاراییب: نفرین مروارید سیاه» که در باکس آفیس بینالمللی موفقیت عظیمی بدست آورد، جانی دپ در نقش کاپیتان جک اسپارو کاریزماتیک و کایرا نایتلی در نقش الیزابت سوان، دوشیزه ممتاز و صریح با روحیهای خشن و عطش ماجراجویی بازی میکنند. نایتلی تنها ۱۷ سال داشت که در این فیلم به شهرت رسید.
او اغلب اظهار داشت که تمام آن توجه ناگهانی از سوی مطبوعات، طرفداران و متخصصان در حوزه تجارت نمایشی بسیار زیاد بود، زیرا او همیشه یک درونگرا بوده است. او سپس در فیلمهای «مثل بکهام کاتدار بزن» (Bend It Like Beckham) و «در واقع عشق» (Love Actually) ظاهر شد که سطح توجهها را نسبت به خود افزایش داد و منجر به ابتلای او به اختلال استرس پس از سانحه شد.
«تسخیر» یک درام ترسناک روانشناختی آلمانی-فرانسوی به کارگردانی آنژی ژووافسکی با بازی سم نیل در نقش مارک، یک جاسوس بینالمللی و ایزابل آجانی در نقش آنا، همسر عجیب او است. ازدواج پردردسر آنها منجر به یک رابطه جنسی، سقط جنین و تولد یک موجود شرور و پیچیده میشود.
اینکه آیا این موجود نمادی از روانپریشی آنا، انتقام مارک، یا یک عنصر فراطبیعی واقعی در داستان است، همیشه موضوع بحث بوده. ژووافسکی عمدا در صحنه فیلمبرداری به آجانی برخورد خشن و توهین لفظی کرد تا بدترین احساسات را از او خارج کند، به همان روشی که آلفرد هیچکاک در حین فیلمبرداری «ربکا» (Rebecca) مدام به جوآن فونتین القا میکرد. آجانی در آن زمان این برخورد را پذیرفت، اما بعدا به مطبوعات اظهار داشت که احساس میکند «از درون و هم از بیرون آسیب دیده است» و دیگر هرگز اجازه نخواهد داد کارگردانی با او اینطور رفتار کند. آنا شخصیتی مضطرب بود و تمایل به خودکشی داشت و در ملاء عام دچار یک سقط جنین وحشتناک شد. گزارش شده است که ناراحتکنندهترین و خونینترین صحنههای ایزابل دلیلی بود که این بازیگر فرانسوی دچار اختلال اضطراب پس از حادثه شود و تلاش کند به زندگی خود پایان دهد.
فیلم «بینوایان» که بر اساس رمان تاریخی محبوب نویسنده، نمایشنامهنویس و شاعر فرانسوی ویکتور هوگو ساخته شده است، آن هاتاوی را در نقش فانتین نشان میدهد؛ مادری مبارز که برای گذران زندگی و ارسال پول برای دختر نامشروع خود به تنفروشی روی میآورد. پس از اینکه فانتین زیبایی، معصومیت و سلامتی خود را از دست میدهد، به بیماری سل مبتلا میشود.
هاتاوی برنده اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد و دلیل خوبی هم داشت. او به قدری متعهد بود که تا حد امکان بیمار و فرسوده به نظر برسد که با محدود کردن وعدههای غذایی خود به خمیر جو دوسر خشک شده مطمئن شد که تنها در دو هفته وزن زیادی از دست میدهد. هاتاوی در اینباره میگوید: «من چیزی در مورد تغذیه نمیدانستم. من از بدنم مالیات گرفتم و مغزم مدتی بار سنگین آن را تحمل کرد. من فقط در آن زمان بسیار مضطرب بودم. واقعا زمان زیادی طول کشید تا به شرایط عادی برگردم.»
فیلم «بیب» که از رمان «گوسفند-خوک» (The Sheep-Pig) اقتباس شده است، یک درام انیمیشنی درباره یک خوکچه یتیم به نام بیب است که بعد از ورود به یک مزرعه با حیوانات آنجا دوست میشود. بیب برای اینکه کارش به میز غذای صاحبش ختم نشود تصمیم میگیرد با به نمایش گذاشتن مهارتهای استثنایی چوپانی ارزش خود را ثابت کند.
هنگامی که جیمز کرامول نقش کشاورز آرتور هاگت را در این فیلم برعهده گرفت، گیاهخوار بود، اما به محض پایان یافتن فیلمبرداری، او به سبک زندگی سختتر گیاهخواری روی آورد. او حتی با انتقال یک بچه خوک به پناهگاه حیوانات ایندرالوکا در پنسیلوانیا او را از حیوانآزاری نجات داد و او را بیب نامید. امروزه، او به خاطر فعالیتهایش در زمینه حقوق حیوانات، به ویژه مخالفت با آزمایشهای حیوانی شهرت فراوانی دارد.
در فیلم «پیانیست» به کارگردانی رومن پولانسکی که با الهام از خاطرات پیانیست و آهنگساز لهستانی-یهودی ووادیسواف اشپیلمان در هولوکاست ساخته شده است، آدرین برودی نقش اصلی را بازی میکند. این فیلم برنده نخل طلای جشنواره فیلم کن در سال ۲۰۰۲ و همچنین بهترین فیلمنامه اقتباسی، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر مرد در جوایز اسکار شد.
برودی مانند هاتاوی متد اکتینگ را بسیار جدی گرفت. او برای این نقش خود را لاغر کرد تا فقدان، گرسنگی، رنج و آزار و اذیت تجربه شده در یکی از وحشتناکترین دوران تاریخ را بیشتر برجسته کند. این بازیگر حتی بسیاری از وسایل خود را فروخت و از دوستدخترش جدا شد تا در نقش خود باقی بماند. او در نتیجه بازی متقاعدکنندهای به نمایش گذاشت که مدتها پس از پایان فیلمبرداری او را تسخیر کرد.
درام زندگینامهای «دورز» ساختهی الیور استون، ظهور، سقوط و مرگ گروه موسیقی سبک سایکو و بلوز راک و خواننده جیم موریسون با بازی وال کیلمر را به تصویر میکشد. کیلمر به منظور آماده شدن برای این نقش نمادین شش ماه وقت صرف آموختن آهنگهای گروه، تمرین رفتار موریسون و حتی گذراندن وقت با تهیهکننده آنها کرد. این شرایط تا حد زیادی به سلامت روان او آسیب رساند، زیرا پس از آن نتوانست از شخصیت خواننده جدا شود و مجبور شد جلسات درمانی شدیدی را پشت سر بگذارد.
پس از انصراف ویل پولتر از پروژه فیلم «آن»، بیل اسکارشگورد برای بازی در نقش پنیوایز، دلقکی فرابعدی و کودککش با تواناییهای فراطبیعی، در این اقتباس سال ۲۰۱۷ از رمان ترسناک استیون کینگ، انتخاب شد. این فیلم در گیشه موفق شد و این بازیگر به خاطر بازی شوم خود مورد تحسین قرار گرفت، اما اظهار داشت که این نقش تاثیرات خود را بر او گذاشت و او را هم از نظر احساسی و هم از نظر فیزیکی خسته کرد. برای اطمینان از اینکه بازیگران کودک واکنشی واقعی نسبت به پنیوایز نشان میدهند، کارگردان اندی موسکیتی تعامل آنها را خارج از فیلم با اسکارشگورد محدود کرد که باعث شد او احساس انزوا کند. او دائما مجبور بود لبخند سرد این شخصیت را تمرین کند که بر عضلات صورت او تاثیر گذاشت و حتی باعث شد که این دلقک شبهای زیادی در کابوسهایش ظاهر شود.
فیلم «روانی» شاهکار ترسناک و تاثیرگذار آلفرد هیچکاک، جنت لی را در نقش یک منشی اختلاسگر فراری نشان میدهد که راهش به متلی میافتد که توسط یک قاتل اداره میشود و مشکلات حلنشدهای با مادرش دارد. معروفترین صحنه فیلم شامل شخصیت پارانوئید، آسیبپذیر و مضطرب لی در نقش ماریون کرین است که زیر دوش با ضربات چاقوی نورمن به قتل میرسد.
در سال ۱۹۸۴، لی اعتراف کرد که سالها پس از اکران فیلم نمیتوانست زیر دوش برود و همیشه در وان حمام میکرد و مطمئن میشد که همیشه درها و پنجرهها قفل باشند. این واقعیت که برخی از طرفداران مریض فیلم برای او نامههای تهدیدآمیز فرستادند به این ترس دامن زد.
در اقتباس استنلی کوبریک از داستان «درخشش» نوشتهی استیون کینگ، شلی دووال نقش وندی تورنس را بازی میکند؛ مادر پسربچهای با تواناییهای ذهنی و همسر یک الکلی در حال بهبودی که مستعد خشونت است و به عنوان سرایدار به یک هتل جنزده میرود. دووال به خاطر حمل طولانی مدت یک چوب بیسبال، تحمل انتقادات و سرزنشهای کوبریک و به تصویر کشیدن همسری وحشتزده و در حال فرار از دست شوهر روانپریش و قاتل خود، بسیار متاثر شد؛ کم آبی بدن، ریزش مو، حملات اضطرابی و دستهای آسیبدیده او منجر به این شده بود که دووال به طور مداوم حین فیلمبرداری صحنههای مختلف به گریه میافتاد.